×

منوی اصلی

اخبار ویژه

امروز : پنجشنبه 1 آذر 1403  .::.   برابر با : Thursday 21 November 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 26250 خبر

در علم روانشناسی مبحثی بنام فرافکنی داریم. فرافِکنی یا فرازَفکنی یا سویَفکنی یعنی نسبت دادن اعمال، عیب‌ها و امیال ناپسند خود به دیگران که در واقع سازگاری پدافندی به‌شمار می‌آید و اگر بخواهیم این کلمه را خودمانی ترش کنیم می‌شود توجیه یا همان پدافند غیر عامل.

...

در ایام قحطی اِلِمان‌‌سازی و همچنین ول‌معطلی برای زینت‌آرایی نوروزی، این بنر پَت و پهنِ، مثل بختک در میدان ساعت - مهم‌ترین و بهترین نقطه شهر - نصب شده تا روی دل هر شهروندی سنگینی کند.

...

سلام بر جویندگان بهار! اگر او را دیدید سلام مرا هم به خدمت‌شان برسانید و بفرمایید که دل‌مان برایش تنگ شده است.

...

نامه یک مدیر کل به وزیر و توصیف فرزند خویش برای استخدام
14 تیر 1402

هر چه از عزیز دلم برای‌تان بگویم، کم گفته‌ام. خودتان که از فامیل می‌شنوید با این سابقه درخشان پسرم یک هفته است درسش را تمام کرده و کنج عزلت گزیده است و دائم می‌گوید پاپا! من خسته شدم از بس خانه نشستم یا مرا در اداره خود استخدام کن یا مرا بفرست دبی، دستم به دامنت معاون وزیر جان!

طنز / کله‌پزی آب و فاضلاب
27 خرداد 1402

مأمور از داخل داشبورد ماشین، دفترچه راهنمای خدمات شهری را بیرون می‌آورد و لای آن را باز می‌کند طوری که انگار صدبار دفترچه را خوانده سطری را نشان پیرمرد که حالا نزدیک ماشین شده می‌دهد و می‌گوید: سواد که داری، نگاه کن ببین ساعت کاری شغل‌های مختلف  به‌غیراز داروخانه‌های شبانه‌روزی و بیمارستان و کلانتری اولین صنفی که می‌تواند این وقت باز باشد  کله‌پزی است! ببین نوشته ساعت آغاز کار پنج صبح بعد از آن نانوایی را داریم و بعد  بقالی ساعت هفت صبح تا بیاید برسد به ادارات می‌شود هشت صبح.

حالا پی پیمان مودت، حتی ...
15 فروردین 1402

حمیدحاجی زاده با سرودن اشعار زیر در پی طرح موضوع " پیمان مودت با آمریکا " به این مسئله واکنش نشان داده است.

طنز/ سرلشگر سایبری تویی، بات تویی!
21 اسفند 1401

حمید حاجی زاده این شعر طنز را برای سخنان اخیر وزیر ارتباطات که گفته: ما در وزارت ارتباطات هستیم تا اختلالی به وجود نیاید !، سروده است.

وزارت توجیهات ایجاد شود
31 فروردین 1401

در علم روانشناسی مبحثی بنام فرافکنی داریم. فرافِکنی یا فرازَفکنی یا سویَفکنی یعنی نسبت دادن اعمال، عیب‌ها و امیال ناپسند خود به دیگران که در واقع سازگاری پدافندی به‌شمار می‌آید و اگر بخواهیم این کلمه را خودمانی ترش کنیم می‌شود توجیه یا همان پدافند غیر عامل.

شیر برنج!
17 فروردین 1401

در ایام قحطی اِلِمان‌‌سازی و همچنین ول‌معطلی برای زینت‌آرایی نوروزی، این بنر پَت و پهنِ، مثل بختک در میدان ساعت - مهم‌ترین و بهترین نقطه شهر - نصب شده تا روی دل هر شهروندی سنگینی کند.

کوپن تریاک
3 فروردین 1401

سلام بر جویندگان بهار! اگر او را دیدید سلام مرا هم به خدمت‌شان برسانید و بفرمایید که دل‌مان برایش تنگ شده است.

عدد سیزده و شورای شهر تب نریز
21 اسفند 1400

سیزده عدد نحسی است. هر طور باشد باید عدد سیزده را تجزیه کرد مانند 12+1، بابا اگر نحس نبود ردیف سیزده را از صندلی هواپیما حذف نمی‌کردند. در کشور افغانستان  ایالتی به نام افغان جان شرقی وجود دارد که مرکز ایالت آن  شهر تب نریز است آنجا انتخابات شده سیزده نفر وارد شورای شهر شدند پس از ورود  یک نفر را شهردار انتخاب کردند که به گفته خودشان  پاک‌دست بود. اسمش نه، خودش پاک‌دست بود.

به یاد «گل‌آقا»ی روزگار و طنزهای سیاسی‌اش
7 شهریور 1400

امروز هفتم شهریور ماه، مصادف با هشتادمین سالگرد تولد زنده‌یاد کیومرث صابری فومنی، ادیب، نویسنده و طنزپرداز مشهور و معاصر کشورمان، مشهور به «گل‌آقا» است که شخصیت و پدیده‌ای نو و منحصر به فرد پس از پیروزی انقلاب اسلامی محسوب می‌شد.

بیانیه یک شهروند پاپتی
11 مرداد 1400

حرف‌های قُلُمبه سُلمبه از قبیل شهر هوشمند، شهر دیجیتال، شهر خلاق، شهر فرهنگ، شهر کاندیدای یونسکو و غیره و ذلک هم ارزانی از ما بهتران! ما به امکانات و خدمات اولیه نیاز داریم و بس!

حرفی از هزاران؛ سوز چوخ وقت یوخ! 
6 مرداد 1400

فکر کن اگر فقط آق قویونلوها را با قره قوینلوها دم در این عمارت جمع کند چه بلوایی می شود. تصور احیای این برش از تاریخ کهن تبریز و حضور اوزون حسن در حیاط عمارت برای پیگیری مطالبات شهروندان آن زمان ماجرایی می شود که ان سرش ناپیداست!

استاندار محترم، مسئول مستقیم مرغ!
23 فروردین 1400

 استاندار محترم! من برای وطنم جنگیده‌ام و عضوی از بدنم را از دست داده‌ام. به‌خاطر آن، هیچ‌وقت هیچ‌کس به من نگفته بود تو قهرمان هستی! اما با خریدن مرغ، گفتند! من این‌همه لطف را از درایت شما و سایر منسوبین به خرید و فروش و ذخیره‌سازی مرغ دارم. اگر مرغ مثل همیشه در بازار بود تنها جمله‌ای را که می‌شنیدم این بود: «باز مرغ گرفتی خودت باید تمیز کنی»