×

منوی اصلی

اخبار ویژه

امروز : یکشنبه 22 مهر 1403  .::.   برابر با : Sunday 13 October 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 26074 خبر
بگذارید غمگین باشیم، نه خشمگین!

همنوا | فرشید باغشمال


این حادثه مرگبارترین حادثه معدنی ایران در سه دهه گذشته بوده است. در سه دهه گذشته ایران ۴ حادثه معدن مرگبار را پشت سر گذاشته است. معدن یورت آزادشهر گلستان با ۲۱ کشته تا کنون رکورددار مرگ در حادثه معدنی در ایران بوده است. در سال ۹۱ هم بر اثر تجمع گاز متان و انفجار در معدن یال شمالی طبس، ۸ کارگر کشته شدند. بر پایه داده‌های مرکز آمار ۴۹۱۶ معدن در کشور فعال است که ۹۹ هزار و ۷۳۴ نفر در آنها فعالیت می‌کنند. ۷۸ معدن در طبس است که هنوز بسیاری از آنها به صورت سنتی کار می‌کنند.
طبق آمار کانون انجمن های صنفی مسئولان حفاظت فنی، ایمنی و بهداشت کشور که چند سال پیش منتشر شد، ایران از میان 189 کشور، رتبه 102 را در زمینه رعایت مسائل ایمنی کار به خود اختصاص داده ‌که رتبه غیرقابل قبولی است. 
آمار دیگری نیز هست که سال گذشته وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی منتشر کرد. طبق این آمار، سالانه حدود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در جهان بر اثر حوادث ناشی از کار جان خود را از دست می دهند که ایران با حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ نفر، نسبت به میانگین جهانی، حوادث منجر به فوتِ کمتر و ایمنی بیشتری دارد.
مطابق ماده ۹۱ قانون کار کارفرمایان موظفند برای تامین حفاظت و سلامت کارگران در محیط کار، وسایل و امکانات لازم ایمنی را تهیه کرده و در اختیار آنها قرار دهند؛ کارگران نیز ملزم به استفاده و نگهداری مناسب از تجهیزات محافظتی و بهداشت فردی و رعایت دستورالعمل‌های مربوطه در محیط کاری خود هستند.
عواطف عمومی هم‌میهنان در چنین مواقعی، از یکپارچگی قلبی ایرانیان حکایت دارد. از دیروز بسیاری از صفحات مجازی، با دلنوشته‌ها و طرح‌های متنوع، احساسات ناب خود را در برابر این حادثه، نشان می‌دهد. 
با این‌حال، متاسفانه آن‌چه در فضای مجازی بارز است، نشان می‌دهد که عموم مردم، بیش از آن‌که غمگین و سوگوار باشند، «عصبی» هستند. عکس چکمه پاره یکی از معدنچی‌ها تلخ‌ترین و پربازدیدترین بخش این ماجرا است. این بیت شعر نیز در استوری‌ها بسیار دست‌به‌دست می‌شود: «هر چه از معدن برون آید برای دولت است / چون شهید آید برون تقدیم ملت می‌شود» معلوم نیست شعر از چه کسی است، اما از حیث کشف شاعرانه، زیبا است؛ هر چند شاید قدری هم زیرکانه سروده شده‌است.
به بیان دیگر، در فضای عمومی جامعه بیشتر شاهد «خشم عمومی» هستیم تا «عزای عمومی»؛ دلیل این بغض پنهان، را می‌توان در دو موضوع خلاصه کرد:
1)    کارگران مظلوم معدن، امکانات و ایمنی بسیار ناچیزی داشتند. تصویر چکمه پاره یکی‌ از معدن‌چی‌ها، نشان‌دهنده ضعف ایمنی و امکانات در معدن طبس است. عموم مردم، ناخودآگاه، این مظلومیت را در پس‌زمینه ماجراهای پرتکراری نظیر «حقوق‌های نجومی»، «ویژه‌خواری‌های ناتمام»، «ژن‌های خوب» و «وام‌های عشقی» می‌گذارند و به حق، خمشگین می‌شوند. این‌که چرا باید کارگران در یک معدن غنی و ثروتمند کار کنند، اما از حداقل امکانات ایمنی برخوردار نباشند؛ پرسشی است که هر مخاطبی را ابتدا عصبی می‌کند و بعد، سوگوار!
2)    طبس، نزدیک‌ترین نقطه به افغانستان است. این در حالی است که در میان جان باختگان، هیچ‌ تبعه‌ای از افغانستان نیست و همگی ایرانی هستند. نیروهای افغانستانی در شرایطی بسیار مطلوب‌تر از این، در مرکز شهرهای کوچک و بزگ، کار می‌کنند و فرصت‌های تحصیلی و شغلی نسبتاً خوبی در اختیار دارند؛ اما 52 جوان برومند ایرانی در سخت‌ترین شرایط، توی معدن‌ جان‌شان را به دست گرفتند و آن‌قدر کار کردند که مُردند!
ایران در دو دهه اخیر، در راستای یک گفتمان خاص، حمایت‌های بی‌رویه‌ای  از اتباع افغانستانی داشته‌است.  این موضوع برای بسیاری از مردم، تبعیض‌آمیز است و ضرب المثل معروف «چراغ مسجد» را یادآوری می‌کند. همین تبعیض عامل دیگری در عصبیت عمومی نسبت به حادثه معدن طبس است.

عدالت‌محوری و مبارزه با ریشه‌های فساد و تبعیض، کارکردهای اجتماعی ارزشمندی دارد. یکی از این کارکردها این است که در چنین مواقعی، شهروندان را خاطرجمع کند که آن‌چه روی داده، واقعاً «اتفاق» بوده و «اتفاق» چیزی است که همیشه و در همه کشورها وجود دارد. اما این‌که شما بدون گزاره‌های فسادستیزانه، پیام صادر کنید و در تحلیل‌های رپرتاژی بگویید «در همه جای دنیا چنین اتفاقاتی پیش می‌آید» و بعد آپشن‌های «دیه و بیمه عمر» را پیش بکشید، یعنی دارید آشکارا لجِ مردم را در می‌آورید. بگذارید ما غمگین باشیم، نه خشمگین!

برچسب ها :

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.