×

منوی اصلی

اخبار ویژه

امروز : یکشنبه 22 مهر 1403  .::.   برابر با : Sunday 13 October 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 26074 خبر
«گورستان سرخاب» انجمن شاعران بی‌مزار

همنوا | دکتر مریم محمدزاده، استادیار و عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی اهر

(از مقاله نویسنده  با عنوان «جستاري در مقبره‌الشعراي تبريز»، فصلنامه بهارستان سخن، شماره 40 ؛ با کمی تلخیص)

«کوی سرخاب» به جهت انتساب به شاعران و عارفان صاحبنام، اهمیت و احترام بسیاری در میان مردم داشت؛ چنان که راجع به ارج و برکت این کوی از دیدگاه مولوی می‌نویسند: «مردمی که از تبریز به خدمتش مشرف شده و آنچه به سبیل هدیه می‌برده‌اند، قبول ننموده و می‌فرموده که هرکس از تبریز می‌آید تحفه او خاک سرخاب است که برای ما قدری بیاورد که با خاک سرخاب فیضی است که من آن فیض را با هیچ خاکی ندیده‌ام». (ملامحمدامین حشری، ۱۳۷۱: ۱۱۳)

«در این کوی، مقابر و گورستانهای متعددی وجود داشت.» (نادر میرزا، ۱۳۳:۱۳۷۳) که از آن میان مزارهای بابامزید، بابا‌حسن و مقبره‌الشعرا مشهور بوده‌اند. «از این مقابر و مزارات، مزار باباحسن و مزار بابامزید اختصاص به باباها و پیران تصوف داشته ولی مقبره سوم به مناسبت دفن تدریجی شعرا بدین نام یعنی مقبر‌ه‌الشعرا مشهور شده‌است.» (دولت‌آبادی،۱۳۷۳ ۲۶۹) «مشهور است که از مقبره‌الشعرا تا مزار باباحسن، تعلق به شعرا داشته و در زمان سابق غیر از شاعران در این میان کسی را نمی‌گذاشتند که دفن شود.» (طباطبایی، ۱۵۰:۱۳۸۹)؛ ولی این بدان معنا نیست که در حظیره بابامزيد و باباحسن هیچ شاعری دفن نشده‌باشد، چنان‌که شعرایی مانند خلوتی‌تبریزی، (حشری110:1371) شیرین مغربی (کربلایی‌تبریزی،66:1383) و همام تبریزی(همان:105) در حظیره بابا مزید دفن شده‌اند.

عبارت «مقبره‌الشعر» از قرن هشتم به کتب تاریخی راه یافت

به اجمال می‌توان چنین گفت که «در روزگاران گذشته در کوی سرخاب مزار و گورستانی وجود داشت که به آن مزار سرخاب یا گورستان سرخاب نیز گفته می‌شد چنان که حافظ‌حسین کربلایی، مرقد پیر لیفی را در سرخاب معرفی می‌کند و مزار پیر سلیمان‌شاه جوهری را در سرخاب، نزدیک به مزار پیر لیفی می‌داند.» (همان: 175)

در سال ۶۱۰ هجری‌قمری پیری به نام بابا‌حسن در گورستان سرخاب دفن شد و سپس بزرگانی همچون پیرممد شیخ‌کبیر، لسانی‌شیرازی و... در کنار این بزرگوار آرمیدند و رفته‌رفته نام «حظیره باباحسن» مشهور گردید.

در سال ۶۲۰ هجری‌قمری یکی از اولیا به نام بابامزید در این کوی و اطراف دره گَراب به خاک سپرده شد و به مرور زمان مشاهیر و شعرایی مانند همام تبریزی، شیرین مغربی، صنع الله کوزه‌کنانی عبدالقادر نخجوانی و ... را در کنار او دفن کردند و با گذشت زمان این محل به حظیره بابامزید مشهور و معروف شد.

از قرن هشتم به بعد و با دفن‌شدن تدریجی شعرا در کوی سرخاب، نام مقبره‌الشعرا به تذکره‌ها و کتب تاریخی راه یافت (سجادی، 134:1375) و به اجمال محل دفن بزرگان در این کوی (اعم از حظیره‌های باباحسن، بابا‌مزید و گورستان سرخاب) «مقبره‌الشعرا» نامیده شد. این تذکره‌ها و کتب تاریخی در مورد آبادانی مقبره‌الشعرا تا قرن دهم هجری اتفاق نظر دارند؛ لیکن در مورد تاریخ نابودی مقبره با آن عظمتی که قسمت عمده‌ای از امتداد کوه عینالی تا کرانه‌های مهرانرود را در بر می‌گرفت توافقی وجود ندارد. همچنین در مورد شاعران مدفون در مقبره‌الشعرا نیز اتفاق نظر وجود ندارد.

نقاشی آبرنگ از تپه‌های سرخاب مربوط به سال ۱۸۴۵ میلادی

تاریخ بَناکَتی کهن‌ترین کتابی که از «کوی سرخاب» نام برده‌است

عزیز دولت‌آبادی معتقد است که فقط در مدارک متأخر به نام مقبره‌الشعرا بر می‌خوریم و در منابع قدیمی مثل تذکره دولتشاه سمرقندی سرخاب «مقبره سرخاب» یا «خاک سرخاب» به چشم می‌خورد. (دولت‌آبادی، 269:1343) قدیمی‌ترین تذکره تاریخی یعنی لباب‌الالباب عوفی که در سال ۶۱۸ هجری‌قمری نوشته شده و شرح حال شاعران قرن ششم همچون خاقانی و ظهیر فاریابی را آورده، از مقبره‌الشعرای تبریز و کوی سرخاب نامی به میان نیاورده‌است.

تاریخ بَناکَتی اثر «داود بن محمد بناکتی» از مورخان دوره مغول که در سال ۷۱۷ هجری‌قمری تألیف شده، کهن‌ترین کتابی است که از «کوی سرخاب» نام برده‌است. تنها 13 سال بعد از تاریخ بناکتی یعنی در سال ۷۳۰ هجری‌قمری، حمدالله مستوفی در «تاریخ گزیده» محل دفن شاهفور بن محمد، خاقانی، شمس‌الدین سجّاسی و ظهیر فاریابی را «مقبره‌الشعرا» ذکر می‌کند. پس می‌توان گفت، متقدم‌ترین منبعی که نام مقبره‌الشعرا را به صراحت آورده‌است، همین کتاب و مربوط به مربوط به قرن هشتم هجری‌قمری است و قبل از آن نامی از مقبره‌الشعرا برده نشده‌است.

اسم مقبره‌الشعرا در کتب تاریخی و تذکره‌ها، از قرن هشتم به بعد راه یافته‌است. ولیکن بسیاری از متون قرن نهم هنگام ذکر مدفن شاعران به ذکر نام مزار سرخاب و یا گورستان سرخاب اکتفا کرده‌اند، مثلاً دولتشاه سمرقندی که تذکره‌الشعرا را در سال ۸۹۲ هجری‌قمری تألیف کرده، ضمن شرح حال شاعران شهیری مانند؛ خاقانی ظهیر فاریابی و شاهفور نیشابوری، محل دفن آنان را در سرخاب معرفی می‌کند.

در برخی از کتب قرن دهم همچون روضات‌الجنان، هم به «مزار سرخاب» اشاره شده‌ (کربلایی‌تبریزی، ٤۷:۱۳۳۸) و هم به اسم «مقبره‌الشعرا» (همان: ۲۰۱) با این تفصیل پیداست که در قرن دهم مقبره‌الشعرا كاملاً مشهور بوده است.

قبور شاعران مقبره‌الشعرا در قرن 11 «اظهر من الشمس» بود

در قرن یازدهم هجری‌قمری ملاحشری در روضه‌الاطهار مزارهایی را که خاقانی، اسدی شاهفور نیشابوری و ظهیر فاریابی در آن آسوده‌اند، مقبره‌الشعرا معرفی می‌کند (حشری 115:1371) بر این اساس معلوم می‌شود که این مقبره و احتمالاً تمامی بخش مقبره‌الشعرا تا اواخر عصر تیموریان، یعنی اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم آباد بوده است.

در نیمه دوم قرن دهم هجری حافظ حسین کربلایی اشاره می‌کند که مقبره‌های خاقانی و ظهیر فاریابی و شاهفور نیشابوری که مقبره‌الشعرا نامیده می‌شود، حالا به کلی مندرس است و هیچ اثر و نشانه ای از آن به جا نمانده است. (کربلایی‌تبریزی ۱۳۸۳: ۲۰۱)  اما در اوایل قرن یازدهم و در سال ۱۰۱۱ هجری‌قمری ملاحشری زمانی که سخن از مقبره‌الشعرا و مزار شاعراني چون خاقانی و اسدی و شاهفور نیشابوری و ظهیر فاریابی به میان می‌آورد، می‌گوید «اظهر من الشمس» و «قبر هز یک از اعزّه، معین است» است. (حشری ۱۳۷۱ :116)

ضیاء‌الدین سجادی این نوشته‌های حشری را معتبر نمی‌داند و معتقد است که اطلاعاتی که حافظ‌حسین در مورد مقبره‌الشعرا داده، آخرین اطلاعات صحیح در مورد این محل است. چنان‌که می‌نویسد: «قول حشری در این که می‌نویسد قبور شاعران اظهر من الشمس است و قبر هر یک از این اعزّه معین است، معتبر نیست؛ زیرا به واسطه زلزله‌های پیاپی تبریز، این مزارات به کلی از میان رفته و همان‌طور که حافظ حسین‌کربلایی نوشته، نام و نشانی از آن بر جای نیست و کتبی که در قرن دوازدهم و سیزدهم و پس از آن نوشته شده هم از مقبره‌الشعرا فقط نام برده‌اند و جز نام، نشانه دیگری از محل وقوع نداده‌اند.» (سجادی، 140:1375)

سندی نویافته درباره وضعیت مزار خاقانی در قرن یازدهم

به هر حال، سجادی نوشته‌های حشری را نامعتبر می‌داند؛ ولیکن منبع و سند نو‌یافته‌ای از سده یازدهم هجری در جریان تحقیق به دست آمد که سجادی از آن غافل مانده‌است:

بر اساس این منبع نویافته در همان زمانی که حشری تاریخ خود را نوشته و از واضح‌بودن قبر شاعرانی مثل خاقانی و اسدی در مقبره‌الشعرا خبر داده است؛ واعظی به نام «ادهم خلخالی» در سبحات‌الانوار، هنگام ذکر مولانا محمدحسین حکاک، پس از ذکر مقامات و حالات وی از به خاک سپرده‌شدن او در سال ۱۰۳۷ هجری‌قمری در کنار مرقد خاقانی خبر می‌دهد و می‌نویسد: «مدفن شریفش در خاک سرخاب تبریز در جنب مرقد خاقانی عليه‌الرحمه است.» (نورانی، ۱۳۸۱: ۳۱۷)

این مطالب نشانگر آن است که در قرن یازدهم لااقل مزار و مرقد خاقانی به کلی منهدم و ویران نشده بود. تذكر تقی‌الدین کاشی نیز که تقریباً همزمان با تاریخ حشری نگاشته شده‌است، از معلوم‌بودن قبر خاقانی در زمان خودش سخن به میان می‌آورد و می‌نویسد: «در شهر تبریز في شهور سنه اثنی و ثمانين و خمس مائه وفات کرد و او را در سرخاب مدفون گردانیدند و مرقد او اليوم، معلوم است.» (به نقل از فروزانفر 641:1369)

توصیف «نیکلای خانیکوفِ» خاورشناس از مقبره‌الشعرایِ دوره قاجار

علاوه بر این نیکلای خانیکوف (خاورشناس، جغرافی‌دان و مردم‌شناس روسی) که در عصر قاجار در مورد این گورستان تفحص کرده، نتوانسته آن را پیدا کند؛ ولی در سال ۱۲۰۰ هـ.ق، از دو پیرمرد از مردم تبریز شنیده که این مقبره پیش از زلزله‌های اخیر برجا بوده ولی اکنون از آن اثری نیست. (مشکور، بی تا:١٤٠)

اگر این زلزله‌ها را زلزله‌های سال ١١٩٣ و ١١٩٤ هجری‌قمری بدانیم که عزیز دولت‌آبادی در مقاله‌ای به نام «زلزله‌های تبریز» ویرانگری‌های آن‌ها را بازگو می‌کند (دولت‌آبادی، ١٣٤٣ الف: ١٥٦-١٥١) و اگر نوشته‌های تقی‌الدین کاشی و ادهم خلخالی و حافظ حسین کربلایی را هم در نظر بیاوریم، شاید این نظر قوت بگیرد که این گورستان بعد از انهدام و نابودی در آشفتگی‌های قرن دهم تبریز بازسازی شده و حداقل تا ایام کودکی آن دو پیرمرد تبریزی آباد بوده‌است. سپس توسط همین زلزله های ویرانگر نابود شده است؛ چنان که طباطبایی در اولاد‌الاطهار که در سال ١٢٩٤ هجری‌قمری نوشته به این زلزله اشاره دارد که سبب معدوم‌شدن مقبره‌الشعرا گردیده است. (طباطبایی 151:1389) در قرن بعد نیز نادر میرزا در سال ۱۳۲۲ از مقبره‌الشعرا همانند گورستانی نامعلوم و کهنه یاد می‌کند و می‌نویسد: «مقبره‌الشعرا این گورستانی بود به کوی سرخاب، اکنون قبرستانی است بس کهنه.» (نادر میرزا، 179:1373)

دهه 40 شمسی و آغاز احیای مقبره‌الشعرا و طراحی المان

این گورستان کهنه به مرور ایام به کلی متروک و منهدم شد؛ ولیکن به دنبال انتشار دیوان کمال خجندی در سال ۱۳۳۷ شمسی توسط عزیز دولت‌آبادی و بعد از یافتن مقبره کمال در محله وليانكوه، مقبره‌الشعرا نیز مورد توجه قرار گرفت. در سال ١٣٤٠ همزمان با دوره استانداری علی دهقان، استاندار فرهنگ‌دوست آذربایجان، مقرر شد بنای یادبودی در محل مقبره‌الشعرای فعلی برای شاعران برپا شود. بر همین اساس کمسیونی تشکیل شد و طرح «دکتر بازرگان» معمار نام‌آشنای آن دوران، مورد تأیید قرار گرفت؛ اما این موضوع مسکوت باقی ماند تا اینکه در سال ١٣٤٨ شمسی «سيدمحمدتقی مصطفوی» باستان‌شناس و مدیرکل وقت باستان‌شناسی ایران، فکر احیای مقبره‌الشعرا را در اذهان زنده کرد و بالاخره در شهریور ماه ۱۳۵۰ شمسی مسابقه‌ای برای طرح بنای یادبودی در مقبره‌الشعرا توسط روزنامه کیهان، اطلاعات و یغما برگزار شد و پیشنهاد «غلامرضا فرزان‌مهر» مورد تصویب قرار گرفت و عملیات احداث بنای یادبود شروع شد.

رد پای ترکان عثمانی در تخریب مقبره‌الشعرا

از صدها شاعر و نویسنده و حکیم و فقیه و رجال معروفی که در طول هزار و سیصد و اندی سال گذشته در شهرها و روستاهای ایران زیسته و مرده و به خاک سپرده شده‌اند، به ندرت می‌توان نشان قبری مشهود و معمور به دست آورد. قبور و مزارات شاعران مدفون در سرخاب نیز چنین بوده است.

دولت‌آبادی عواملی همچون حوادث طبیعی از قبیل زلزله سال ۱۱۹۳ هجری‌قمری و سیل، لشکرکشی ترکان عثمانی و اردوگاه ساختن آن‌ها در کوی سرخاب و نیز تعصبات مذهبی شیعیان از زمان شاه اسماعیل صفوی نسبت به آن مقابر را در از بین رفتن این مزارات دخیل می‌داند. (دولت‌آبادی (۱۳۴۳ :۲۷۱)؛ لیکن «عبدالعلی کارنگ» نقش حوادث طبیعی را انکار می‌کند و زلزله‌ها و حوادث طبیعی را سرنگون‌کننده کاخ‌های بلند و بقاع سر برافراشته نمی‌داند و می‌نویسد: «الواح و سنگ‌نبشته‌های مقابر شعرا و عرفای تبریز را زلزله از بین نبرده، بلکه نخست عساکر قشون عثمانی عمال و سپس عمال و سربازان صفوی، هنگام بنای قلعه ربع رشیدیه تبریز به جای مصالح ساختمانی به کار برده‌اند.»(کارنگ، ١٣٧٤: ٤٢٨) آن‌گاه می‌گوید: «سنگ‌نبشته‌های بزرگی نیز که اکنون و سپس از برج ویران قلعه رشیدیه سر به در آورده‌اند، این مدعا را به خوبی ثابت می‌کنند.» (همان: ۱۱۷)

به نظر می‌رسد تمامی این عوامل و بالاخص تحولات زمانی، اختلاف وضع زندگی عنصر غالب، تغییر طرز تفکر و معتقدات مردم، همگی دست به دست هم داده و موجبات محو و زوال آثار بازمانده از این مقابر را فراهم آورده‌اند.

شُعرایی که یقیناً در مقبره‌الشعرا دفن شده‌اند

مقبره‌الشعرا از دیرباز مأوایی برای شاعران نام آور و شهیر ایرانی بوده است. برخی از این شاعران همانند همام تبریزی، نجمی تبریزی، شهریار، محمود ملماسی و پدیده تبریزی، در تبریز به دنیا آمده و پس از طی مراحل ترقی و پیشرفت و سپری‌کردن عمر گرانقدر خود، بعد از وفات در مقبره‌الشعرای این شهر آرمیده‌اند و برخی دیگر تبریزی یا آذربایجانی‌الاصل نبودند، اما هر کدام بنا به عللی در تبریز ساکن شده‌اند و طبق وصیت‌شان در این محل به خاک سپرده شده‌اند. شعرایی همچون خاقانی و مجیر بیلقانی از شروان و ظهیر فاریابی و شاهفور نیشابوری از خراسان به تبریز آمدند و در این شهر ساکن شدند، چرا که پس از آن که شهر تبریز در قرن ششم مرکز حکومت اتابکان آذربایجان شد، پناهگاه شاعرانی شد که زندگی آرام و آسوده‌ای را دور از جنگ و نزاع می‌جستند.

 شاعری مثل اسدی طوسی به علت غلبه سلجوقیان بر خراسان و برافتادن حکومت غزنویان به آذربایجان رفت و مورد تشویق امیران آذربایجان چون بودُلَف قرار گرفت و در آنجا ماندگار شد و پس از وفات در حظيره‌الشعرا (مقبره الشعرا) دفن شد. لسانی شیرازی که رازی‌الاصل بود در جوانی شهر و دیار خود را ترک کرد و عازم بغداد و سپس تبریز شد و باقی خود را در تبریز گذراند و عاقبت در حظير باباحسن در کوی سرخاب دفن شد. مانی شیرازی نیز که در قرن دهم هجری در فارس متولد شده بود، به اصفهان رفت و از آنجا عازم تبریز شد و پس از وفات در جنب مزار اسدی طوسی به خاک سپرده‌شد.

برخی از این شاعران همچون ابوالقاسم مرتضوی متخلص به آذر تبریزی (متوفی به ۱۳۱۱) سهیلی تبریزی (متوفی به ۱۳۳۰)، محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار (متوفی به ١٣٦٨)، محمود ملماسی متخلص به آزرم (متوفی به ۱۳۷۰) نجمی تبریزی (متوفی به ۱۳۷۲)، مهدی روشن ضمیر (متوفی به ۱۳۷۸) محمود پدیده (متوفی به ۱۳۷۹) جواد کناره‌چی متخلص به

از شاعرانی که قطعاً در مقبره‌الشعرا مدفون هستند می‌توان به اسدی طوسی، قطران و خاقانی، عبدالرّحیم خلوتي، ذوالفقار شرواني، شاهپور نیشابوري، شکیبي تبريزي، شمس‌الدین سجّاسي، شیرين مغربي، ظهیر فاريابي، قطران، لسانی شیرازی، ماني شیرازي، مجیرالدين بیلقاني و همام تبریزی اشاره کرد که از سده‌ها پیش در این محل به خاک سپرده شده‌اند و به دلیل انهدام و نابودی مقبره‌الشعرا اثر و نشانه‌ای از مزارشان برجای نمانده است.

در این میان، شاعران مهمی نظیر فلکی شروانی، انوری و اثیرالدین اخسیتکی هستند که مدفون بودن آن‌ها در مقبره‌الشعرا مورد شک است.

* * * * * 

منابع:

روضه‌الاطهار (ملامحمدامین حشری)، تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز (نادر میرزا)، زلزله‌های تبریز (عزیز دولت‌آبادی)، تاریخ اولاد الاطهار (سید محمدرضا طباطبایی تبریزی)، روضات‌الجنان و جنان‌الجنان (حافظ حسین کربلایی تبریزی)، کوی سرخاب تبریز و مقبره‌الشعرا (ضیاء الدین سجادی)، رسائل فارسی ادهم خلخالی (عبدالله نورانی)، سخن و سخنوران، (بدیع الزمان فروزانفر)، تبریز تا پایان قرن نهم هجری (محمدجواد مشکور)، آثار باستانی آذربایجان (عبدالعلی کارنگ) و دیگر منابع موجود در مقاله.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.