گروه : گزارش
"زیروه" نام گروهی هنریست که این بهار، وارد ۸ سالگیاش میشود. آنها با تشکیل کلاسهایی با عنوان "بیان شخصی در سفال" توسط محمد نوریان -گرافیست و نقاش تبریزی- در سال ۹۱ کار خود را در انجام تجربههای نوآورانه در مدیای سفال با رویکردی هنری و بعضاً کاربردی آغاز کردند و حاصل این ماجراجویی، ۹ نمایشگاه در طول این سالها بوده که جزء پرسروصداترین و پربازدیدترین نمایشگاههای این شهر به شمار میآیند. آخری که همین چند وقت پیش برگزار شد پای توریستها را هم به آنجا باز کرد. زیروهایها، حالا آنقدر در کورهی تجربه پختهاند که دلشان میخواهد آثارشان را در تهران و خارج از ایران هم نمایش دهند. در مورد اینها که صحبتشان رفت، با محمد نوریان که نقطه ثقل این حرکت متفاوت است به گفتگو نشستهایم. در آخرین نمایشگاه زیروه، بازهم آماری فوقالعاده در بازدید داشتید، بیش از ۲۰۰۰ نفر. در این روزهای بیرونقی که همه بهدنبال نمایشگاههای فروش مایحتاج ارزان هستند تا نمایشگاههای هنری، این میزان از بازدید کننده را چطور جذب میکنید؟ ما خوب تبلیغ میکنیم. فضای مجازی و کانالها را حسابی پوشش میدهیم. بچههای ما جوان، باانگیزه و بیادعا هستند و راحتتر میتوانند اطرافیانشان را دعوت به دیدن کنند. تعداد زیروهایهایی که آثارشان را در این نمایشگاه شرکت دادند بالاست. کمابیش ما شناختهشده هم هستیم و مهمتر از همه اینکه، سفال و سرامیک و برخوردی که ما با آن داریم هم جذاب است و برای بیننده تازگی دارد. از طرفی همه ما را یک گروه میبینند. شما در پوستر نمایشگاههای این چنینی عناوینی مثل استاد فلانی و شاگردان را میبینید، ولی ما تقسیمبندی این شکلی نداریم. هر فرد جایگاهی دارد و ترم اولیها هم کنار چندسالهها جا میگیرند. حتی اسامی را بر اساس حروف الفبا مینویسیم و خودِ من بهواسطهی اسم فامیلیم آن آخرها هستم. این حرکت هم جلوهای حرفهای دارد و هم باعث تشویق هنرجوست. خوب هم فروختهاید. رقمی بالاتر از ۱۰ میلیون برای یک نمایشگاه هنرجویی و آثاری که بعضاً فقط ۱۰۰هزار تومان قیمت داشتهاند. بله. آثار ما به لحاظ نوع ارائه متنوع بودند. حدوداً ۲۰۰ نمونهی دیواری، به همین میزان کار حجمی و ۱۰ کار چیدمانی. اندازههایمان هم غالباً جوریست که با آپارتمانها و دکوراسیون امروزی تناسب دارند و تعدادی از آنها حتی شامل زیورآلات هم میشوند. در نمایشگاه ششم، برای اولین بار سفال و سرامیک را با متریالهایی مثل فلز و شیشه ترکیب کرده بودید. در این نمایشگاه چه کار تازهای داشتهاید؟ در نمایشگاه اخیر بحث اینستالیشن(چیدمان) را پررنگتر کردیم. حتی به کانسپت(مفهوم) هم نزدیک شدیم. نمونهاش همین کاری که من خودم در مورد دریاچهی ارومیه داشتم و با سفال و نمک کار شده بود. نمونه کارهای دیگری هم داشتیم که با هنر مفهومی ارتباط داشت. استقبال از آثار چیدمانی چطور بود؟ بسیار جالب بود. حتی یک پزشک تعدادی از آثار مفهومی را با موضوع رویش و زایش برای مطبش خریداری کرد. از دیگر خریدهای امیدوارکننده، چهار خرید ابتدایی توسط مدیرکل ارشاد بود، فروش آنلاین از تهران داشتیم و تعدادی از آثار را هم معماران جوان برای طراحی داخلی خریداری کردند. غیر از اینها، از طرف بازدیدکنندگان عادی، خریدهای قابلتوجهی داشتیم. بهنظرتان در این نمایشگاهها بهحد کافی دیده میشوید؟ نه این کافی نیست. البته ما بیکار ننشستهایم و ویترینهایی در برج تجارت جهانی و نگارخانهی دانشگاه هنر داریم که امکان بازدید توریستها هم در آنجا وجود دارد. از طرفی حضور در دانشگاه هنر باعث تعامل تکنیکی و فکری با آنهاست. اما قصد داریم یک نمایشگاه دائمیِ توی دید هم داشته باشیم. قبلاً پیشنهادی برای تبریز ۲۰۱۸ داشتیم برای پیادهراه مقصودیه که مورد استقبال قرار نگرفت و ما هم فرصت پیگیری نداشتیم. در تمام دنیا کارهای هنری در ویترین قرار میگیرند، منتها آثار هنری شهر ما یا در زیرزمینها خاک میخورند یا در طبقات بالا باد. گام بعدی ما هم برای کارهای نمایشگاهی، تهران است. همین فروردین ماه و در ایام عید نمایشگاهی در تهران داریم و در آیندهای نزدیک به خارج از ایران هم خواهیم رفت تا هنر خودمان را صادر کنیم. در بحث آموزشی چه میکنید که یک ترم اولی همپای بقیه رشد کند و بهاصطلاح مولف شود؟ من دنبال شاخصههای فردی هر هنرآموز میگردم. زمان دانشجوییام این را میدیدم که استاد میآید و یک طرح و اتودی میدهد و همه از آن کپی میکنند. زمان ارائهی ژوژمان، فقط با اسم میشد آثار را از هم تشخیص داد و برای من سوال بود که اگر قرار است هر استادی زیراکس شود پس تکلیف خلاقیت و آموزش آکادمیک چه میشود؟ با این روش که دانشجو بعد از فارغالتحصیلی بین خودش و آموختههایش سالها سردرگم میماند. در همین کلاسهای زیروه هم این مشکل وجود دارد. تعدادی از بچهها که قبل از ثبتنام، دورههایی را گذراندهاند، وقتی اتودهایشان را میآورند از آنها میخواهم کاغذ یادداشتها و خطخطیهایشان را بیاورند. همانهایی که موقع صحبت کردن با تلفن روی کاغذِ زیر دستمان میکشیم. اینها بهنظرم صادقترند و خلوصشان بیشتر است. علاوه بر این، غیرمستقیم با شاگردانم حرف میزنم. یکجور روانکاوی برای اینکه ببینم در درونشان چه میگذرد. شعری که به آن علاقه دارند، یادداشتها و هر آنچه که ناخودآگاه به دنبالش بودهاند، جهانبینیشان را نمود میدهد. این موارد را من در جایی آموزش ندیدهام ولی با تجربه بِهِشان رسیدهام و نتیجهی مثبت هم گرفتهام و بهنظرم به همان تعداد بینهایتی که تعریف برای هنر وجود دارد، روش برای آموختن وجود دارد. همچنانکه هنر برگرفته از اعتقادات، اقلیم، فرهنگ، زمان و خیلی از مسایل دیگر است، آموزش هم این ویژگیها را دارد و متد آموزشی من پیرایش و پالایش است. قرار نیست کسی را با ذهن و دید آبستره وادار کنیم به کار رئال. ما قرار نیست سیر تاریخ هنر را آموزش دهیم، چون امپرسیونیسم بهلحاظ تاریخی بعد از رئالیسم به وقوع پیوسته. من بهدنبال بیان شخصی هر فرد بودهام و همین است که ما بهتعداد افراد گروه، موتیف و طرز برخورد داریم و کارها کاملاً از هم جدا هستند. رسیدن به این بیان شخصی چقدر زمان میبرد؟ در افراد مختلف متفاوت است. کسی که از صفر شروع کرده، یکونیم الی دو سال طول میکشد که به کشف خودش به لحاظ زیبائیشناسی برسد و بهسمت بروز تکنیکِ ویژهی خودش برود. حداکثر زمان هم دوونیم الی سه سال است. البته هنرجویانی هم هستند که این زمان را در کمتر از یک سال طی میکنند. بعد از پایان دوره، دیگر نیازی به استاد ندارند؟ ما بهصورت پروژهای باهم ارتباط داریم. من به مستقل بودن اهمیت میدهم و سعی میکنم مدام فرد را به خودش ارجاع دهم. ممکن است توصیه کنم برود و آثار هنرمندی بهخصوص را مطالعه کند یا سیر هنری یک مکتب را بررسی کند. نمیخواهیم او را در آن دوره حبس کنیم یا تبدیلش کنیم به یک هنرمند خاص. میخواهیم به او پروبال دهیم تا از آن رکود عبور کند. کارهای پروژهای یعنی اینکه کار اشتراکی انجام میدهید؟ موضوع تعیین میکنیم. مثلاً اخیراً به افراد گروه فراخوان دادهایم که در مورد موضوع موسیقی کار کنند. هرکس با تکنیک، فرمها و ترکیببندی خودش. بازدیدی دستهجمعی هم از موزهی صدای تبریز داشتیم تا هم یک حرکت فرهنگی انجام داده باشیم، هم از فضای کارگاه بیرون بیاییم و هم آثاری را که مربوط به موسیقیست را از نزدیک ببینیم. این موضوع تعیین کردن باعث محدودیت نمیشود؟ بههیچوجه. شبیه این است که شما برای آب، مسیری تعیین کنید تا ببینید در مواجهه با آن چه شکلی به خود میگیرد و چه عکسالعملی نشان میدهد. و این یک تجربهی خوب است. برای اینکه فردا هنرمند بتواند سفارش بگیرد و اقتصادش را تامین کند تا با آسودگی خیال به کار هنریاش بپردازد. کاربردی بودن کارها هم در همین حد است و به آرت بودن کارمان لطمه نمیزند. کار ما صنایع دستی تعریفشده در بیرون نیست. بهعنوان سوال آخر ویژگیهای بومی را چقدر در آثارتان نمود میدهید. از طریق همان بیان شخصی. وقتی یک نفر در این اقلیم زندگی میکند، اگر به خودش رجوع کند، حتماً از موجودیت و دادههای این منطقه تاثیر میگیرد. از آن بخش سالمی که متعلق به ریشههای اینجاست نه موارد تصنعی و وارداتی.
https://hamnava.ir/News/Code/17977
0 دیدگاه تایید شده