×

منوی اصلی

اخبار ویژه

امروز : یکشنبه 31 فروردین 1404  .::.   برابر با : Sunday 20 April 2025  .::.  اخبار منتشر شده : 26752 خبر
​​​​​​​طغیان جمعیتیِ «دهه 60» باغ‌شهر تبریز را از نفس انداخت

همنوا / فرشید باغشمال
 «مهندس اسمعیل رشیدی» متولد 1323 است. سال 1345 در مقطع فوق‌لیسانس، از دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز فارغ‌التحصیل، و با پایان دوران نظام‌وظیفه، به‌عنوان کارشناس فضای سبز در دفتر فنی استانداری مشغول به کار می‌شود. چندی بعد نیز با دعوت «مرحوم دکتر وارسته» شهردار خوشنام تبریز، برای سامان‌دادن به وضعیت فضای سبز شهر، وارد شهرداری می‌شود. مهندس رشیدی، در گفتگو با «صبح تبریز» بخش‌هایی از خاطرات و تجربه‌های خود را روایت کرد.

ممنونم آقای مهندس رشیدی به خاطر فرصتی که برای‌مان فراهم کردید. برای سوال نخست، لطفا  بفرمایید تحصیلات و فعالیت‌های اجرایی شما چطور به تشکیل سازمان پارک‌ها منجر شد؟

بعد از انتخاب «مرحوم آقای دکتر وارسته» به‌عنوان شهردار تبریز، ایشان از اینجانب خواستند در امور فضای سبز شهر تبریز همکاری بیشتری داشته باشم، ابتدا کارمان، به‌صورت نظارت بود، سپس مقرر گردید برای عملکرد بعدی و کارایی بیشتر، سازمان پارک‌ها تشکیل گردد که خود اینجانب مامور به تهیه مقدمات شدم و با مراجعه به سازمان پارک‌های شهرداری تهران که تنها سازمان پارک‌ها در کشور بود، نسبت به مطالعه موضوع و دریافت اساسنامه سازمان مزبور و همچنین اصلاح و انطباق آن با شرایط تبریز اقدام کردم. حاصل پیگیری‌های ما، جهت تاسیس سازمان، به انجمن شهر پیشنهاد گردید. بعد از تصویب انجمن، اساسنامه را جهت تایید، به استانداری و وزارت کشور ارجاع دادیم. به این ترتیب، با عزیمت به تهران و پیگیری جدی موضوع در وزارت کشور، با اساسنامه و تشکیل سازمان پارک‌ها موافقت گردید. جالب اینکه مدیرکل وقت شهرداری‌ها در وزارت کشور، ابتدا در مخالفت اظهار داشت که تبریز سازمان پارک‌ها می‌خواهد چه کار! و پرونده را با اکراه به زیرمجموعه خود ارجاع کرد. نهایتاً موضوع تصویب شد. اما جالب این بود که بعد از یکی دو سال، همان مدیرکل به‌عنوان فرماندار تبریز منصوب شد! به‌هرحال سازمان پارک‌ها تشکیل شد و  اینجانب به‌عنوان اولین مدیرعامل سازمان منصوب شدم. لازم به ذکر است که امکانات، بودجه و اعتبار اولیه برای کارهای گسترده محدود بود. به خاطر دارم که امور فضای سبز با مدیریت شخصی با سوادِ ابتدایی و با تلاش حدود 40 کارگر و باغبان اداره می‌شد و نام اداره‌ی مربوطه «اداره باغات» بود که در اتاق کوچکی در شهرداری مرکز مستقر بود. مدتی طول کشید تا سازمان پارک‌ها تثبیت و موردقبول کادر شهرداری قرار گیرد ولی با وجود امکانات محدود شروع به کار کردیم. برای شروع، درختکاری وسیع را در سطح شهر را آغاز کردیم و شبکه آبیاری مورد نیاز را از شبکه آب آشامیدنی قطع و مستقلاً نسبت ‌به ایجاد شبکه آب خام برای بلوارها، میادین و پارک‌ها اقدام کردیم. در همین حال، با اصرار و التماس زیاد چند فقره مجوز چاه عمیق دریافت کردیم. چون صدور مجوز برای چاه عمیق با توجه به ضرورت حفظ ذخایر آب‌های زیرزمینی با سخت‌گیری‌ زیادی صورت می‌گرفت که البته صحیح هم بود. 

به هر حال، چاه‌هایی در منطقه بالادست شاهگلی، در سطح شهر حفر شد تا امکان توسعه فضای سبز فراهم شود. همچنین در این دوره، چند فقره گلخانه برای تولید گل‌های مورد نیاز شهر احداث شد. بعد از آن، دو سه هکتار از اراضی ملی‌شده به تراس‌های ضلع جنوبی استخر افزوده شد. از اقدامات مهم دیگر، تصویب محدوده پارک بزرگ تبریز در مساحت حدود 800 هکتار در ضلع شمال‌غربی شهر بود که با دستور صادره از تهران صورت گرفت. برای طراحی نقشه پارک، با دو مهندس مشاور یکی برای مشاور داخلی طراحی کلی و دیگری به عنوان «مشاور بِنتونیت» برای مطالعات خاک‌شناسی و کشاورزی قرارداد منعقد کردیم. خود بنده به‌عنوان نماینده کارفرما معرفی شدم. قبل‌ از انقلاب،  حدود 30 هکتار از اراضی پارک  بزرگ در حوالی میدان یکه‌دکان و مشرف به بلوار ستارخان فعلی خریداری کردیم. مشاوران مزبور، گزارش‌های کتبی و همچنین 23 طرح از کار خود را ارائه دادند که البته، بعد از کناره‌گیری اینجانب از سازمان پارک‌ها معلوم نشد طرح و گزارش‌ها چه شد!؟

از دیگر اقدامات آن دوره، جهت تکمیل کادر سازمان، استخدام دو مهندس کشاورزی بود. به‌تدریج، کادر مالی و اداری سازمان نیز تکمیل شد. در اوایل سال 1358 و با شروع انقلاب، اینجانب از سِمت خود استعفا کردم که البته با مخالفت «آقای دکتر محمد باقر صدری» شهردار وقت تبریز، مواجه شدم. بالاخره، با خواهش فراوان، ایشان با کناره‌گیری‌ام موافقت کردند. بعد از پیروزی انقلاب مجدداً از سوی شورای انقلابی شهرداری تبریز که به‌صورت خودجوش تشکیل‌شده بود دعوت به کار شدم که به دلیل مشکلات شخصی نتوانستم قبول کنم و بالاخره در سال 1364 که «آقای مهندس میرطاهر موسوی» شهردار تبریز شدند، از اینجانب دعوت کردند مدیریت سازمان پارک‌ها را به‌عهده بگیرم که قبول کردم و تا شهریور 1372 با ایشان همکاری کردم. البته از ایشان خواهش کرده‌بودم خودشان به‌عنوان رییس هیئت ‌مدیره سازمان پارک‌ها در جلسات هیأت‌مدیره شرکت نمایند که ایشان هم قبول کرده‌بودند و همین امر در پیشرفت‌های سازمان بسیار مؤثر شد. بعد از انتصاب آقای مهندس درویش‌زاده به‌عنوان شهردار تبریز، کناره‌گیری و استعفا کردم و با 25 سال سابقه، از دفتر فنی استانداری بازنشسته شدم.

تبریز، زمانی باغ‌شهر بوده‌است. گفته می‌شود آغاز تخریب باغ‌های تبریز بر می‌گردد به سال‌هایی که جمیعت تبریز رو به افزایش بود و نیاز به مسکن، تخریب باغ‌ها را توجیه‌پذیر می‌کرد؛ از دیگر سو، سبک زندگی مردم نیز در گذر از سنتی به زندگی مدرن آپارتمانی، عامل دیگری برای حذف باغ‌های شهری بود. قصد ندارم جنابعالی را مقصر قلمداد کنم، اما علاقه‌مندیم روایت مدیر سازمان پارک‌ها و فضای سبزِ آن سال‌ها را از زوال باغات تبریز بشنویم.

 بله، تبریز محصور در باغات بود و باغات مشهور مارالان، شاه‌گلی، باغمیشه، بارنج، لاله، خطیب، حکم‌آباد و عمو زین‌الدین، به سان نگینی شهر را در میان گرفته بودند. نقشه دارالسلطنه‌ تبریز که در نشریه شما هم منعکس ‌شده‌بود، گویای وضع سابق باغات تبریز است. این بافت شهر تا اواخر دهه 30 شمسی تقریباً باقی بود. از دهه 40 به بعد، به‌تدریج تغییر کاربری باغات آغاز شد و اکنون تقریباً چیزی از آن‌ها باقی نمانده و یا اگر اندکی مانده، اصلاً قابل‌ قیاس با آن دوره‌ها نیست. اما سازمان پارک‌ها، با توجه به محدود اختیارات قانونی، در تثبیت یا تغییر باغ‌ها اصلاً کاره‌ای نبود. هر گونه تصمیم در مورد تغییر کاربری‌ و تفکیک اراضی با شهرداری مرکز یا شهرداری‌های مناطق است. سازمان پارک‌ها، نه تنها در کمیسیون ماده‌پنج قانون شهرسازی  که با عضویت چند نهاد تشکیل می‌شد عضو نبود، بلکه، حتی به عنوان ناظر هم به جلسات این کمیسیون دعوت نمی‌شد! وظیفه سازمان پارک‌ها اداره و نگهداری فضای سبز و پارک‌های شهر است که جزو املاک متعلق به شهرداری است، درحالی ‌که باغات، املاک شخصی هستند و هر گونه تغییر، تبدیل و فروش آن‌ها یا به‌صورت غیرقانونی ویا با توافق شهرداری صورت می پذیرد. در دوره‌ای، برای حفظ و گسترش فضای سبز، مقرراتی به وجود آمد و برای باغات شناسنامه تهیه شد، ولی چون به ‌لحاظ حقوقی چندان مؤثر نبود، در حفظ باغات، عملاً کاری صورت نگرفت و تبدیل باغات به مسکونی و تجاری، با توافق شهرداری و تصویب کمیسیون ماده پنج صورت گرفت. نمونه بارز آن، باغات واقع در ضلع شمالی بلوار شهریار از کوی ولی‌عصر تا خیابان آبرسانی است که اکنون تقریباً همه آن‌ها تبدیل به ساختمان‌های بلندمرتبه شده‌است. در مجموع می‌توان گفت عامل اصلی تبدیل و از بین رفتن باغات در سطح کشور و کلان‌شهرها، یک پدیده قهری بود و علت آن مهاجرت روستائیان به شهرها، تشویق مردم به زاد و ولد و همچنین تکثیر جمعیت شهری (به دلیل بهبود خدمات بهداشتی و درمانی بعد از انقلاب) بود که باعث طغیان جمعیت کلان‌شهرها و حتی شهرهای کوچک‌تر شد. این جمعیت جوشان، طبیعتاً نیاز به مسکن داشت.

جمعیت کشورمان، در سال‌های ابتدایی دهه چهل، حدود 18 میلیون نفر، در شروع انقلاب حدود 36میلیون و اکنون حدود 85 میلیون نفر است. با این افزایش جمعیت، تنها طعمه دسترس، اراضی و باغات اطراف شهر بود. با گران‌شدن زمین، دیگر نگهداری باغ برای تولیدِ مثلاً زردآلو با آن‌همه مشکلات آبرسانی و رسیدگی‌های دشوار، به‌صرفه‌ی هیچ مالک باغ و زمینی نبود. بنابراین این باغات، به هر حیله‌ای شده، تغییر شکل و تبدیل می‌شد. تنها قانون بازدارنده، قانون ماده صد بود که آن هم‌ دیگر کارایی نداشت، مگر هر روز چند فقره می‌شد حکم تخریب صادر کرد؟ در اواخر دهه 40 برای سامان‌دهی کاربری‌ها در اکثر شهرها، ازجمله تبریز، اقدام به تهیه طرح جامع و سپس طرح تفصیلی شهر به عمل آمد و این نقشه‌ها هم تنها، به جز تاثیرات محدود کالبدی، درعمل چندان مؤثر واقع نشد. تنها غفلتی که در این خصوص صورت گرفت، این بود ‌که شهرداری، اعم از مرکز و مناطق در توافق‌های مربوط به کاربری‌ها، سهمی هم برای خود برمی‌داشت! این در حالی است که حداقل می‌شد قسمتی از سهام خود را به ایجاد فضای سبز و پارک‌های محله‌ای، ولو در سطح کوچک اختصاص دهند، اما متاسفانه چنین نشد و شهرداری سهم خود را هم تفکیک به قطعات می‌کرد و در پرداخت مطالبات پیمانکارانِ طرح‌های عمرانی، به ‌اصطلاح در مقابل طلب آن‌ها تهاتر می‌کرد.

درختکاری در تبریز، یک موضوع بسیار پرچالش است. از یک سو، فقدان کار مطالعاتی و از دیگر سو آمارهای عجیب و غریب، درختکاری را به یک بحث شعاری و غیرقابل‌باور در شهرداری تبدیل کرده‌است. کارنامه 30 ساله شهرداری تبریز در این خصوص، چطور می‌بینید؟

از آمارهای اعلام‌شده در مورد درختکاری بی‌خبرم و نمی‌توانم اظهارنظر کنم. شاید درختچه و بوته‌های زینتی نظیر برگ‌ِ‌نو، یاس زرد، طاووسی و زرشک را که معمولاً بسیار نزدیک به‌هم نیز کاشته می‌شود، جزو آماده درختکاری محسوب کرده‌اند که در این‌صورت ارقام بیشتر می‌شود. امروز درخت‌کاری و گل‌کاری شهر و پارک‌ها به پیمانکاران واگذار می‌شود و گویا بودجه‌های قابل‌توجهی هم صرف این کار می‌شود. در دوره ما بودجه محدود بود و شهرداری هم در ضیق مالی بود. گل‌کاری و درختکاری در سطح شهر، در سخت‌ترین سال‌های جنگ ادامه داشت. در دشوارترین سال‌های جنگ که تبریز در تیررس بمباران‌های پیاپی بود، سعی می‌کردیم در آراستگی و طراوت فضای سبز نقش لازم را ایفا کنیم. از سال 65 تا 68 که مملکت درحال جنگ بود، حتی قادر به تهیه بذر چمن هم نبودیم و من به ‌ناچار از اداره منابع طبیعی مقداری بذر چمن مرتعی درخواست کردم، تا بلکه بلوارهای خاکیِ بدون گل‌و‌چمن را که وضع مغمومی ‌داشتند، اندکی سرسبز کنیم. با توجه به شرایط اقتصادی دوره جنگ و کمبود وسایل، برای دریافت چند شاخه لوله و آهن‌آلات مراجعات مکرری به اداره بازرگانی داشتیم. یادم می‌آید که برای پرداخت پول پیمانکارانِ جدول‌کشیِ پارک‌هایِ محله‌ای که در دست احداث بود، معطل بودیم که آقای مهندس موسوی، شهردار وقت، به شرکت خانه‌سازی که شهرداری در آن سهام بود، دستور دادند مبلغ 5 میلیون تومان به سازمان پارک‌ها بدهند. در دوره مدیریت اینجانب در محدوده پارک بزرگ و در زمین‌های خریداری‌شده، نهالستان احداث کردیم. نهال‌های مورد ‌نیازِ درختکاریِ سطح شهر را تولید می‌کردیم و خرید از جاهای دیگر محدود بود. از نهاده‌های تولیدی، علاوه بر نیازهای خود، به ادارات و نهادها به رایگان نهال می‌دادیم تا در سطح شهر و اماکن خود که جزو بافت شهر محسوب می‌شد، بکارند و در گلخانه‌های احداثی در نهالستان، گل‌های مورد نیاز شهر و حتی گل‌های مورد نیاز پاره‌ای ادارات دولتی را تحویل می‌دادیم تا فرهنگ گل‌کاری و فضای سبز ترویج شود. بعد از کناره‌گیری اینجانب، مدیریت فضاهای سبز شهر به شهرداری‌های مناطق محول شد. سازمان پارک‌ها به کار آن‌ها نظارت عالیه دارد و خود تصدی ایل‌گلی و پارک‌های جنگلی اطراف را عهده‌دار شده‌است.

چرا با وجود ظرفیت‌ها و قابلیت‌های صنعتی، تبریز هنوز در بحث گل‌کاری به آن استقلال و کیفیت مطلوب نرسیده است؟

درمورد گل‌کاری‌ها و این‌که چرا وضع مطلوبی ندادند، به چند عامل محدودکننده در تبریز به طور خلاصه می‌توان اشاره نمود. 1) اقلیم خشک و سرمای زوردس تبریز که باعث می‌شود فصل رشد، گل‌ها کوتاه باشد. 2)  ویژگی‌های خاک تبریز است که در غرب شهر، تا حدودی شور است. در شرق شهر نیز بافت خاک، آبرفتی و آبکی است. همین‌ ویژگی‌ها باعث می‌شود خاک تبریز در کل، چندان مساعد برای گیاهان در تمام انواع نباشد. 3) نگهداری بوته‌های زینتی نظیر رز و درختچه‌های زینتی در تبریز بسیار مشکل است و همین باعث می‌شود اکثراً در بلوارها پایمال می‌شوند، در حالی که رز، حداقل 15 سال عمر دارد. 4) فرهنگ‌سازی در توجه به گیاهان و گل‌ها بسیار ضعیف است. این ضعف می‌تواند در رسانه‌ها مورد توجه باشد. مثلاً تلویزیون می‌تواند با بردن دوربین میان مردم و تهیه گزارش از کسانی که به گل‌وگیاه و نهال آسیب می‌زنند، مردم را متوجه مسئولیت‌شان کند. 5) مهم‌تر از همه نحوه نظارت بر کار پیمانکاران فضای سبز و دقت و سخت‌گیری در انجام تعهدات آن‌هاست که جای بحث دارد.

در مورد پروژه‌‌های اخیر پارک‌سازی‌، نظیر ائل‌باغی، عباس‌میرزا و باغشمال چه نظری دارید؟

پارک‌های ائل‌باغی و عباس‌میرزا که در ضلع جنوبی اتوبان شهید کسایی قرار دادند، به همراه سایر قسمت‌های درختکاری‌شده ضلع جنوبی اتوبان، از سوی شهرداری و منابع طبیعی درختکاری شد. هدف از این پروژه، در درجه اول، نجات اراضی از زمین‌خواری بود که کار بسیار خوبی است. با وجود کمبود آب و فقدان خاک، درختکاری‌های که صورت گرفته، قابل‌توجه است و همچنین درختکاری در دامنه‌های عون‌ابن‌علی که با وجود کم‌آبی و فقر زیاد خاک، با علاقه و پیگیری «آقای دکتر سبحان اللهی» شروع شد و به نتایج خوبی رسید.

فضایی که امروز در دامنه‌ها شکل گرفته، قابل‌تحسین است. اگر این پروژه اجرا نمی‌شد، قطعاً امروز شاهد رشد حاشیه‌نشینی در دامنه‌های بالاتر از اتوبان پاسداران هم می‌بودیم. اما در مورد این‌که آیا پارک‌سازی‌های اخیر، به‌صورت اصولی صورت می‌گیرد و یا خیر، باید عرض کنم که امروزه احداث پارک‌ها و تهیه طرح آن‌ها، از طریق تحصیل‌کرده‌های رشته خاص به نام Landscape architects انجام می‌گیرد که یکی از رشته‌های مهم معماری محسوب می‌شود و برای هر پارک، بسته به موقعیت جغرافیایی، شیب زمین، کیفیت خاک، امکانات زیربنایی و شرایط آب‌وهوایی طرح ویژه‌ای در نظر گرفته می‌شود. در مرحله مطالعات، با دریافت نظرات کارفرما، مطالعه موقعیت پارک نسبت ‌به شهر و دسترسی عمومی هدفگذاری شده و بعد از تأیید کارفرما، طرح فاز اول تهیه می‌شود. معمولاً طرح ارائه‌شده، در هیئت ژوری، مرکب از اشخاص صاحب‌نظر مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد و بعد از رفع نواقص، فاز دوم تهیه طرح تفصیلی، و متعاقباً فاز سوم یعنی نظارت بر اجرای صحیح طرح عملیاتی می‌شود. در مورد پارک‌های مزبور که اشاره کردید، نمی‌دانم چنین رویه‌ای اتخاذ شده یا خیر! اگر اتخاذ نشده باشد، قطعاً بعدها عیوب مربوطه خود را نشان خواهد داد که آن موقع دیگر فرصت ازدست‌رفته محسوب می‌شود. برای نمونه، پارک‌های باغلارباغی و طرح توسعه ائل‌گلی را در دوره مدیریتی اینجانب، به آقایان مهندس فرهادی و مهندس احمدی سپرده شد که در شیوه باغ‌سازی ایرانی، تبحر زیادی داشتند. طرح ارائه‌شده با حضور «آقای دکتر مهدی حجت» رییس وقت سازمان میراث فرهنگی کشور و معاون ایشان، مورد بررسی و نقد قرار گرفت که البته قسمتی از طرح ارائه‌شده در باغلارباغی اجرا شد. طرح توسعه ائل‌گلی که در ادامه معماری سنتی خود ایل‌گلی و براساس باغ‌سازی ایرانی تداعی شده بود، بعد از اینجانب، به فراموشی سپرده‌شد و  کارهایی هم که انجام گرفت، به‌صورت خلق‌الساعه و بدون نقشه جامع و کلی انجام گرفت، به طوری که امروز دیده می‌شود بخش‌های مختلف، رابطه ارگانیک با هم ندارند و به‌صورت سلیقه‌ای اجرا شده‌اند. 

قنات‌های تبریز، یکی از میراث ارزشمند، اما فراموش‌شده شهر تبریز است. بسیاری از قنات‌های تبریز تخریب شده و یا در حال تخریب هستند. چرا ما بر خلاف یزد و کرمان و اصفهان، نتوانستیم از این موهبت تاریخی، به درستی صیانت کنیم؟

موضوع قنوات تبریز هم جزو مسائل و پدیده‌های به‌اصطلاح تراژیک این شهر است که در کمال بی‌دقتی و بی‌مسئولیتی و حتی نادانی، با آن‌ها رفتار شده‌است. این قنوات آب‌آور باغات تبریز و حتی تأمین‌کننده آب آشامیدنی شهر در زمان پیش‌ از سیستم لوله‌کشی شهری بوده‌است و با ذخیره‌سازی در آب‌انبارهای منازل مورد استفاده قرار می‌گرفت. متاسفانه توسعه افقی شهر که اغلب همراه با از بین رفتن باغات و ایجاد شهرک‌های جدید بود، مجاری زیرزمینی و چاه‌های ارزشمند را در سایه خاک‌برداری‌های شدید و تسطیح دامنه‌های مربوط از بین برد، درحالی‌که در اکثر شهرک‌های جدید نظیر ولیعصر، باغمیشه، یاغچیان، فردوس پرواز، گلشهر، کوی‌های محور جاده ائل‌گلی و محلات بالادست مارالان و منظریه، مجاری و چاه‌های قنوات وجود داشتند. در تهیه نقشه اجرایی این شهرک‌ها، با مهندسین مشاور قرارداد بسته می‌شد، می‌بایست جانمایی و حفظ مجاری قنات‌ها در نقشه شهر مورد توجه قرار می‌گرفت که به‌نظر می‌رسد چنین نشده چرا که اگر می‌شد، تخریب اتفاق نمی‌افتاد. بعد از انقلاب، برای شناسایی مسیر قنوات شهر، با مهندسین مشاور قراردادی منعقد کردیم. مشاور مزبور طی گزارش مکتوب، نقشه‌ها و مسیرهای 103 رشته قنات را به همراه محل چاه‌های عمیق حفرشده، شناسایی و ارائه کرده بود. بعد از کناره‌گیری اینجانب که تقریباً همزمان با ارائه گزارش مشاور بود، دیگر نمی‌دانم آن گزارش، مورد توجه واقع شد یا خیر. درهرصورت بازهم دیر نشده و می‌توان سرچاه‌ها و تعدادی از مجاری که هنوز باقی مانده‌اند را شناسایی و به‌نحو مقتضی احیا و از آن‌ها بهره‌برداری کرد.

با گذشت سال‌های دور و دراز از آن‌سال‌ها و تحولات چشمگیری که در شهر اتفاق افتاده، کدام یک از اقدامات خود را بسیار پرافتخار و ارزشمند و ماندگار می‌دانید؟

ماندگار بودن کارهای فیزیکی و عمرانی شهر بسته به اراده آیندگان است. این بر عهده آیندگان است که زمینی که تبدیل به پارک‌شده، نسل‌های بعدی تبدیل به چیز دیگری نکنند؛ چنان‌که اوایل دهه 90 می‌خواستند باغلارباغی را جهت احداث هتل به بخش خصوصی واگذار کنند. انگار قحطی زمین بود که تنها پارک منطقه را تبدیل به هتل کنند! از جمله اقداماتی که امروز می‌توانم اشاره کنم، یکی طرح توسعه پارک ائل‌گلی بود. بخشی از ائل‌گلی، محصور در باغات شخصی و ملک خصوصی بود. این باغ‌ها، با توجه به افزایش جمعیت شهری و توسعه مناطق مسکونی، مانند سایر باغات شهر، در معرض فروش و تبدیل به مناطق مسکونی بودند. در آن صورت استخر ائل‌گلی به حوضچه داخلی تبدیل می‌شد! پیشنهاد کردیم باغات مزبور خریداری شود که مورد تایید قرار گرفت و همراه اراضی ملی حاشیه اتوبان، به وسعت فعلی ائل‌گلی افزایش یافت. طراحی نقشه قسمت توسعه‌یافته، به «مرحوم آقای مهندس فرهاد احمدی» که از معماران برگزیده و آگاه از شیوه باغ‌سازی ایرانی بود، سپرده شد. ایشان برای پارک ائل‌گلی، طرحی بسیار زیبا و ارزشمندی را در ادامه معماری بافت قدیم ائل‌گلی، ارائه دادند که بعد از کناره‌گیری اینجانب به فراموشی سپرده شد. طراحی نقشه پارک باغلارباغی نیز به مهندس احدی واگذار شده‌بود. در پارک باغلار باغی هم قسمتی از طرح اجرا شد. در این دوره همچنین روی خرید اراضی پارک بزرگ تبریز تاکید وجود داشت و قسمت امور املاک شهرداری که بسیار فعال بود توانست بیش‌از 300 هکتار از اراضی پارک بزرگ را تملیک کند و ده‌ها فقره پارک محله‌ای که در این دوره احداث گردید.

چند سالی است که نام «سازمان پارک‌ها و فضای سبز» را به «سازمان سیما و منظر» تغییر داده‌اند. نظرتان در مورد این تغییر نام چیست؟

به ‌لحاظ حقوقی سازمان پارک‌ها با شخصیت حقوقیِ همان نام شناخته می‌شود. اضافه‌کردن هر کلمه باید با تایید و تصویب اساسنامه صورت گیرد. بعلاوه، کار خود سازمان پارک‌ها هم ذاتاً زیباسازی بود و کار فضای سبز هم زیباسازی محیط محسوب می‌شود. با وجود این، چه لزومی برای تغییر نام بود؟ به‌هرحال کاریست سلیقه‌ای که انجام داده‌اند.

 

 

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.