×

منوی اصلی

اخبار ویژه

امروز : شنبه 3 آذر 1403  .::.   برابر با : Saturday 23 November 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 26252 خبر
«قافله شعر و ادب» در محاصره بتن و سیمان

به گزارش همنوا به نقل از فارس وقتی «غلامرضا فرزان‌مهر» در سال 1350 بَرنده مسابقه «طرح المان معماری مقبره‌الشعرا» شد، فکرش را هم نمی‌کرد که سال‌ها بعد، محراب‌های تودرتو و زیبای طرحش، به چنین حال و روزی بیفتد. نام «مقبره‌الشعرا» بیش از 30سال است که با خاکبرداری و حفاری و آرماتور و میلگرد مترادف ‌است. یکی از کاسبان ریش‌سفید خیابان عارف نقل می‌کند که از وقتی به خاطر داشته، یک جرثقیل غول‌پیکر بالای سر مقبره‌الشعرا دیده‌است. حافظه تاریخی این پیرمرد، اگرچه شاید کمی اغراق‌آمیز به نظر برسد، اما می‌توان آن را خلاصه‌ای از سرگذشت دردناک مقبره‌الشعرا دانست. سخن‌گفتن از تاریخ و قدمت مقبره‌الشعرا، تازگی ندارد. همه می‌دانیم که این آرامگاه بزرگ، بخشی از محله تاریخی سرخاب بوده‌است. محله‌ای که مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، از خاک آن تبرک کرده و صدها تن از ادبای نامی ایران و آذربایجان، از جمله اسدی طوسی، خاقانی، قطران، ظهیر فاریابی، همام تبریزی و سلمان ساوجی در این گورستان، روی در نقاب خاک کشیده‌است. شناخته‌شده‌ترین شاعر معاصر آرمیده در مقبره‌الشعرا نیز استاد شهریار است. از شخصیت‌های سیاسی مدفون در مقبره‌الشعرا نیز می‌توان به شیخ محمد خیابانی و ثقةالاسلام تبریزی اشاره کرد.

مصیبت‌های یک واگذاری شتابزده

مقبره‌الشعرا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به فراخور جایگاه فرهنگی و ادبی، به اداره‌کل فرهنگ و ارشاد آذربایجان‌شرقی سپرده شد. این تصدی‌گری، تا سال 92 ادامه داشت، اما در این سال، مطابق تفاهم‌نامه‌ای، برنامه توسعه مقبره‌الشعرا به عهده شهرداری تبریز گذاشته‌شد؛ به این امید که منابع مالی شهرداری، مرهمی بر دردهای این اثر فاخر باشد. گویی اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، به تنها چیزی که فکر می‌کرد این بود که هر چه سریع‌تر، از مصیبت این پروژه سنگین، خلاص شود، میراث فرهنگی، پا پس کشید و شهرداری که تخصص لازم را در حوزه میراث فرهنگی ندارد، این پروژه را آغاز کرد.

خروج پروژه از ردیف اعتبارهای ملی

حالا پس از پنج سال، می توان با قطعیت گفت، واگذاری مقبره‌الشعرا، شتابزده و فاقد پشتوانه کارشناسی بود. به چهار دلیل؛ نخست این که با این واگذاری، پروژه، از مدیریت دولتی به مدیریت شهری انتقال یافت. با خروج این اثر از مدیریت دولتی، طبیعی بود که امکان درج پروژه در ردیف اعتبارهای ملی نیز دشوار باشد. چنانکه در پنج سال گذشته، دولت هیچ تزریق مالی به این پروژه نداشته‌است. حجم عملیاتی پروژه و بضاعت اندک شهرداری منطقه 10 دوم اینکه با آن واگذاری عجولانه، عملیات عمرانی پروژه به شهرداری منطقه10سپرده شد که از مناطق بسیار کم‌برخوردار شهر است. منطقه‌ای که خدمات روزمره خود را به سختی پیش می‌بَرَد، چطور باید می‌توانست از پسِ پروژه‌ای با حجم عملیاتی بازآفرینی مقبره‌الشعرا بر بیاید؟

بلندپروازی در طراحی پلان و اطلاع‌رسانی‌های مبهم

سوم اینکه طراحی پلان پروژه، بسیار هیجانی و بلندپروازانه کار شد. آقایان، چنان نسخه سنگین و پیچیده‌ای برای مقبره‌الشعرا پیچیدند که با گذشت پنج سال، سر و ته پروژه معلوم نیست. مشخص نیست بالاخره این پروژه چند فاز دارد، اولویت و زمان‌بندی با کدام فاز است؟ معلوم نیست طرح، برای تکمیل دقیقاً نیازمند چه اعتباری است؟ اخبار و اطلاع‌رسانی‌های از روند پیشرفت پروژه نیز قطره‌چکانی و نامفهوم است.

کسی از سرداب‌های تاریخی مقبره‌الشعرا خبر دارد؟

چهارم اینکه حساسیت‌های میراث فرهنگی در تفاهم‌نامه شهرداری و اداره‌کل ارشاد، در مرحله عمل، به کل، نادیده گرفته شد. با وجود اینکه مقبره‌الشعرا در سایت تاریخی واقع شده، میراث فرهنگی، اقتدار لازم را برای نظارت بر ملاحظات تاریخی اثر نداشته‌است. به عنوان مثال، بخشی از این سایت تاریخی، شامل طاق‌ها و سرداب‌های زیرزمینی خاندان قائم‌مقام است و معلوم نیست این اجزای تاریخی، الان در چه وضعیتی است؟ این شبهه‌ها وقتی جدی‌تر شد که اشرف‌نیا، عضو شورای اسلامی شهر تبریز، در یکی از نطق‌های خود، با تذکر به عوامل اجرایی پروژه گفت: «چرا مقبره‌الشعرا زیر خاک دفن کرده‌اید و به این روز در آورده‌اید، آیا آنجا دنبال زیرخاکی هستید؟!» حتی اگر تمام این نکته‌ها را نادیده بگیریم، می‌توانیم به ساختمان بلندمرتبه‌ای برسیم که در مجاورت تاریخی مقبره‌الشعرا، حریم تاریخی اثر را نقض کرده‌است. مدیرکل میراث فرهنگی آذربایجان‌شرقی، مدتی پیش در یک برنامه تلویزیونی، شهرداری را باعث و بانی ساخت‌وساز غیرمجاز کنار مقبره‌الشعرا دانست و گفت: «شهرداری مجوز داده و باید، پاسخگو باشد.» قائم‌مقام شهردار هم در پاسخ، تاکید کرد که شهرداری، برای صدور پروانه ساخت‌وساز در حریم مقبره‌الشعرا، سال 93 از سازمان میراث فرهنگی استعلام گرفته ‌بود.

اظهار تاسف مسافران نوروزی از وضعیت آشفته مقبره‌الشعرا

از تمام این حکایت‌ها که بگذریم، جایگاه ادبی و طرح معماری اثر، به قدری ارزشمند است که توجه معدود میهمانان نوروزی را به خود جلب کند. وقتی با یکی از میهمانان نوروزی در این مورد هم‌کلام شدیم، به سفر دو سال پیش به تبریز اشاره کرد و می‌گوید: متاسفم که وضعیت مقبره‌الشعرا را همچنان بلاتکلیف می‌بینم. چنین میراث ارزشمندی، در هر شهری، مایه آبرو و اعتبار است اما در تبریز سال‌ها است که در چنین وضع آشفته‌ای به سر می‌برد. میهمان دیگری، به فضای خطرناک پروژه برای بازدیدکنندگان اشاره دارد و دیگری، از اینکه نتوانسته قبر شیخ محمد خیابانی و ثقةالاسلام تبریزی را پیدا کند، گله‌مند است. پروژه مقبره‌الشعرا بسیار عظیم‌تر از آن تعریف شده که بضاعت محدود شهرداری، کارگر باشد. پروژه، بسیار کند و فرساینده، گاه در ضلع شمالی و گاه در ضلع جنوبی پیگیری می‌شود. با اقدامات پراکنده در ضلع شمالی و جنوبی، نمی‌توان به آتیه این پروژه امیدوار بود. از آغاز پروژه مقبره‌الشعرا، سه استاندار و دو شهردار تغییر کرده‌است. نمایندگان مجلس هم گاهی برای خالی‌نماندن عریضه، اظهار نظرهایی در مورد وضعیت پروژه مطرح می‌کنند. همه‌چیز صرفاً در حد «حرف» است تا مهم‌ترین نماد فرهنگی و ادبی تبریز شهردار و آذربایجان، در محاصره بتن و سیمان، به محاق رود.

برچسب ها :

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.