استاد لزیرى که قریب نیم قرن است افتخار مصاحبت و مجالست و شاگردى در حضورشان نصیبم شده است، مقام شامخ علمى و تخصص هنرى در عرصهٰ هنرهاى تجسمى و نمایشى را با تواضع و فروتنى اخلاقى درآمیخته است و تجمیع این ویژگیهاى کمیاب از وى انسانى جامع ساخته است.
از سالهاى پیش از پیروزى انقلاب اسلامى که نمایشنامه هاى بیدارگر به کارگردانى او در سالنهاى مدارس تمرین و به روى صحنه مى آمد و اینجانب یکى از شاگردان آن مجموعه بودم، با تمام وجود فضیلتهاى او را دریافتم، او بیش از نیم قرن است که پاسدارى از بوستان معرفت انسانى را وجههٰ همت بلند خویش ساخته و انصافاً در این راه بیش از توانایى خویش کوشیده است. در زمانه اى که چنگیزى و پرویزى افرنگ سالهاست کیان فرهنگ شرق را مورد دستبرد بى رحم و امان خویش قرار داده است، و در این غارت بنیان کن، هر آنچه بوى فضیلت و مودمى و راستى و استوارى و قناعت و پارسایى و اصالت مى دهد، استاد مهدى لزیرى همچو سربازى سلاح دار که صلاح و فلاح را آذین جان خویش کرده، با تمام توان علمى و هنرى خود، با زهد و پارسایى، به رویارویى با این دیو مَلَک نماى و حراست از فرهنگ و هنر این مرز و بوم کمر همت بسته است.
سخن راندن از فضایل استاد مهدى لزیرى، این زادهُ نامدار تبریز هنرپرور ، بزرگداشت عظمت، بزرگى، علم، هنر، پارسایى و انسانیت است، و همگان خواهان این فضایل و ملکات هستیم مباد آنکه کلامى حمل بر گزافه شود، چه آن که خواهد خورشید به گِل انداید، کهل خویش بر عرصه نهاده باشد.
چو غلام آفتابم، هم از آفتاب گویم
نه شبم، نه شب پرستم که حدیث خواب گویم
کریم جمالی
https://hamnava.ir/News/Code/7884402
0 دیدگاه تایید شده