
فرشید باغشمال | همنوا
به گزارش همنوا، ماجرای 29 بهمن 1356 را از نظر اهمیت سیاسی و تاریخی، میتوان در کنار «واقعه سیاهکل» قرار داد. این واقعه، هفت سال پیش از ماجرای تبریز رقم خورد و اتفاقاً ماهِ وقوعِ آن نیز بهمن بود. شب 19 بهمن 1349، شماری از اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق، برای آزادسازی یکی از رفقایشان از بازداشت ژاندارمری سیاهکل، عملیاتی را ترتیب دادند که نهایتاً به کشته و زخمیشدن شماری از چریکها و نیروهای پاسگاه منجر شد. اگرچه محدوده این عملیات یکی از روستاهای شمال کشور بود، اما ماهیت چریکی و سیاسی اقدامکنندگان و دستبردن به اسلحه، نام این واقعه را در تاریخ معاصر ایران ماندگار کرد. این واقعه، نخستین حرکت مسلحانه جدی در تاریخ معاصر ایران است و از این رو نقش مهمی در جسارت سیاسی مبارزان ضدپهلوی دارد.
پوستر فیلم گوزن، از مسعود کیمیایی (1353) گفته می شود این فیلم بازتاب سینمایی واقعه سیاهکل است.
بعد از این ماجرا، هنرمندان شاخص ایران، همراهی تاثیرگذاری با این رویداد داشتند که گفته می شود مهمترین و مشهورترین آنها فیلم «گوزنها» از «مسعود کیمایی» بود. به گفته کیمیایی، او پس از نمایش این فیلم در جشنواره تهران توسط ساواک بازداشت و مجبور شد تا تغییر پایانی آنها را بپذیرد. «محمدرضا شجریان» آهنگ «شبنورد» را با آهنگسازی «محمدرضا لطفی» منتشر کرد که ارتباط مستقیم به ماجرای سیاهکل داشت. بسامد این اتفاق در شعر دهه 50 به قدری بالاست که «دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی» در کتاب مهم خود «ادوار شعر فارسی» فصلی را به «دوره سیاهکل» اختصاص دادهاست! و شاملو چه زیبا برای شب سیاهکل سروده است: « ...و سوگوارانِ درازگیسو / بر دو جانبِ رود / یادآوردِ کدام خاطره را / با قصیدهی نفسگیرِ غوکان / تعزیتی میکنند / به هنگامی که هر سپیده / به صدای همآوازِ دوازده گلوله / سوراخ میشود؟»
حال به 29 بهمن 1356 در تبریز باز میگردیم؛ تبریز نه یک روستا در پشت تپههای جنگلی، بلکه یکی از کلانشهرهای اقتصادی کشور و از کانونهای سیاسی پهلوی است. بیشتر قیامکنندگان نیز دانشجو هستند. جوانی به نام «محمد» در ملا عام، چَک آبداری توی گوش سرگردِ مملکت میزند، نخستین بار شعار «مرگ بر شاه» فریاد زده میشود، یک روز تمام شهر در تصرف قیامکنندگان است، مبارزان، سه تانک ارتش و دهها خودروی حکومتی را آتش زدهاند، چند بانک و سینما و تعدادی مشروبفروشی در آتش شعلهور است. «ماجرای نیمروز تبریز» با ۹ کشته، ۱۱۸ زخمی و ۵۸۱ نفر دستگیری، به پایان میرسد، اما تاثیرات آن به حدی وسیع است که شهر به شهر ایران را میپیماید و کمتر از یک سال بعد، به پیروزی انقلاب اسلامی میانجامد. اما بازتاب این قیام جسارتآمیز در هنر و ادبیاتِ 40 سال گذشته به حدی ضعیف و ناچیز است که حتی مخاطبان خاص فرهنگ و هنر، هر قدر هم تمرکز کنند نمیتوانند اثرِ هنری را که بازتاب شایستهای از این رویداد باشد، به یاد بیاوردند.
نمایی از التهاب شهر در قیام 29 بهمن 1356 مردم تبریز
از تولید آثار شاخص و ماندگار که ارفاق کنیم، حتی اثر متوسط سینمایی یا تلویزیونی نیز در این رابطه تولید نشده است. (البته که یکی دو نماهنگ و کار تلویزیونی ضعیف در این باره تولید شده که ای کاش همان هم تولید نمیشد، کارهای بیمطالعه و بدون جلوه سینمایی که قیام تاریخی تبریز را به «دعوای سر کوچه» تخفیف دادهاند.)
29 بهمن در موسیقی و شعرِ 40 سال گذشته، یا مطلقاً بازتاب نداشته و یا اگر داشته، به قدری نبوده که در حافظه عمومی مخاطبِ آذربایجانی و ایرانی نقش ببندد. این در حالی است که ظرفیتهای حماسی، عاطفی و ابعاد سیاسی این ماجرا بسیار بالاست. به عنوان مثال، برخی از شهدای این قیام، بعدها پس از بازجوییهای ساواک در بیمارستان، با تزریق آمپول کشته شدهاند، شماری از شهدا، دانشجویان غریب و غیربومی بیستوچند ساله از شهرهای دیگر هستند، اصناف تبریز با دانشجوها ارتباط سری دارند، وصیتنامه این شهدا حاوی جزئیات بسیار مهم است و دهها نکته دیگر که هر یک میتواند خمیرمایه پرداخت هنری به 29 بهمن 1356 تبریز باشد.
مجموعه این عوامل باعث شده، قیام 29 بهمن در عرصه ملی چندان شناختهشده نباشد. تبریز و آذربایجان، سالهاست در حیطه آثار ملی، ملول و منزوی است. تجربه نشان داده، نمیتوان از دستگاههای فرهنگی، انتظار کار خارقالعاده داشت. امید در این دیار، تنها به حرکتهای خلاق، دغدغههای شریف و جوششهای ناگهانی است؛ جوششی مشابه «کارِستان آن 9 نفر» در 29 بهمن 1356.
https://hamnava.ir/News/Code/9167537
0 دیدگاه تایید شده