گروه : یادداشت
سفر بساط تکامل است؛ مجالی برای واکاوی اشیا و اتفاقات و یافتن آن نخ پنهانی که دستی هوشمند بین وقایع هستی کشیدهاست. در یزد بودیم شهر خانهها و مردمان خاکی. در کوچه پس کوچههای شهر بداههگردی میکردیم که چشمم به تابلویی مربوط به موزه «کامبرین» افتاد. خانهای خشتی و قدیمی بود و سکوت محض ظهرگاه یزد. راهنمای موزه با دقت توضیح داد که کامبرین دورهای از زمینشناسی است که حدود ۵۴۲ میلیون سال پیش آغاز شده و تا حدوداً ۴۸۸/۳ میلیون سال پیش ادامه داشتهاست. موزه پر بود از فسیلهایی مربوط به دوره کامبرین که در یزد و کرمان کشف شدهبود؛ فسیلهایی که نشان میدادند که فلات ایران روزگاری بستر دریایی بود به نام تتیس. راهنمای موزه گرم صحبت بود و مدام نقشههای روی دیوار به ما نشان میداد در اثنای حرفش بیمقدمه گفت: «... و در این نقشه میبیند که حدود 40میلیون سال پیش فلات ایران دست و پا میزند تا از آب بیرونآید. اولین بخش از سرزمین ایران که سر از آبها برمیدارد دقیقا تبریز امروزی است.» همین جمله کافی بود تا دستی مرا از یزد بردارد و به تبریز پرتاب کند. در نظرم ایران بدنی بود که زیر آب خوابیده. آدمی که بخواهد از جای برخیزد نخست سر را بلند میکند و ایران تبریزش را بلند کردهبود. سر که برخیزد جسم را با خود برمیخیزاند، به تحولش وامیدارد. سر نهاد اندیشه است و تفکر؛ تا برخیزد و تکان بخورد جسم را برمیانگیزد. بیراه نیست که در هرکجای تاریخ این سرزمین که قرار بود تعقلی بهپا شود و تغییری صورت پذیرد و پیشرفتی ایجاد شود این تبریز بود که سلسلهجنبان ماجرا بود. تبریز تکان میخورد تا ایران تکان بخورد درست مثل آن 40 میلیون سال پیش که تبریز سر از آب برآورد تا ایران برخیزد. اینروزها که در و دیوار شهر جشن چهلسالگی انقلاب و چهلویکسالگی قیام 29 بهمن مردم تبریز را بشارت میدهند، باز هم به یاد پیشگام بودن مردم تبریز در انقلاب اسلامی میافتم. همه خواندهایم و میدانیم که تبریز چگونه فهمید باید خون شهید را پاسداشت و نگذاشت اندک شرر خفته زیر خاکستر خفقان، خاموش شود. تبریز میدانست که چراغ اول را چگونه باید روشن کرد تا همهجای این سرزمین چراغانی شود و چه الگویی باید فراهم کرد تا الم از کف نیافتد. الگویی که مردم تبریز برساخته بود باعث میشد هر چهل روز یکبار در گوشهای از این کشور چراغی روشن شود تا قیام بتواند سرپا بیاستد. این ایده تنها از یک مغز متفکر و یک اندیشه زایا برمیآید. به یزد میاندیشم به موزه کامبرین و آن خلسه ظهرگاهی در سرزمین خشت و خشوع، به اینکه چهلم شهدای 29 بهمن تبریز را مردم یزد برپا کردند؛ به این که چگونه با سفر میتوان آن نخ نامرئی بین وقایع را پیدا کرد.
https://hamnava.ir/News/Code/17965
0 دیدگاه تایید شده