×

منوی اصلی

اخبار ویژه

امروز : شنبه 3 آذر 1403  .::.   برابر با : Saturday 23 November 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 26252 خبر
بازنمایی ایماژ "مردانه" در فیلم آتابای

همنوا /ناصر مطلب‌زاده*: در واقع، هدف اصلی این رویکرد آن است که بدیهی انگاشتن  "جنسیت" را زیر  سوال ببرد و به مفروضات، الگوها و شیوه‌هایی بپردازد که" جنسیت" ما را رقم می‌زنند. البته جستجو و کاوش در الگوها و مفروضات و شیوه‌های برساختن "جنسیت" به روشنی نشان می‌دهد که  چقدر درک ما از جنسیت و بدیهی و طبیعی انگاشتن آن سست و بی‌بنیاد بوده است.

 

یکی از مهمترین شیوه‌ها در مطالعه مفهوم جنسیت، نگاه ما به محتوی، معنا و الگوهایی است که از جنسیت  بازنمایی می‌کنند. مثلا ما وقتی از جنسیت" مردانه" حرف می‌زنیم‌، دقیقا از چه حرف می‌زنیم؟ به عنوان مثال، برای جودیت باتلر جنسیت همان " اجرا"ی نقش‌ها و الگوها ست. اگر بخواهم حرف او را ساده‌تر کنم او معتقد است که هر جامعه‌ای یک درک و انتظاری از" مرد" بودن و یا " مردانه" نمودن دارد و این "مرد" بودن یا "مردانه" نمودن مستلزم ایفای نقش‌ها و رعایت الگوهای رفتاری خاصی است. در واقع، تعدادی از الگوها وجود دارد که  جامعه آنها را " الگوهای مردانه" می‌داند و از ما( مردها) می‌خواهد که برای یکی شدن با هویت جنسیتی خودمان آن الگو‌ها را رعایت کنیم. البته روشن است که این "الگوهای مردانه" با جغرافیا( منطقه، شهر، روستا) طبقه اجتماعی، شغل، میزان درآمد سطح تحصیل، فرهنگ، نسل و.... فرق می‌کند مثلا الگوهای رفتار مردانه یک مرد تحصیلکرده متجدد در طبقه متوسط شهری با الگوهای رفتار مردانه یک مرد سنتی، کم سواد متعلق به اقشار کم درآمد و حاشیه نشین شهری طبعا تفاوت خواهد داشت.  اما به هر حال هر جامعه‌ای کم و بیش میانگینی دارد از اینکه رفتار یک مرد چگونه باید باشد.

با این مقدمه، به فیلم "آتابای" نزدیک  می‌شوم تا ببینم این فیلم از "جنسیت مردانه" چگونه باز نمایی می‌کند و چه تصویری از جنسیت مرد و رفتارهای معطوف به مرد بودن و یا مرد نمودن بدست می‌دهد؟

فیلم آتابای از آن لحاظ برای این نوع نقد مناسب است که فیلمی‌شخصیت محور است و شخصیت مرد بر فیلم سنگینی می‌کند. در واقع،  نگاه من صرفا محدود است به اینکه فیلم چه تصویری معطوف به جنسیتی از کاظم یا آتابای به‌دست می‌دهد و این تصویر چگونه برای مخاطب طبیعی و بدیهی قلمداد می‌شود. نقد جنسیت می‌تواند به همه فیلم‌های بومی‌ ما اعمال شود تا معلوم شود که سینمای بومی ‌ما چه تعریف و چه تصویری از "مرد" به دست می‌دهد.

به عنوان یک نقطه شروع تئوریک، از منظر نقد جنسیت الگوی جنسیت مردانه به لحاظ تاریخی معمولا با رفتارهایی مانند ستیزه جویی، تهاجم، پرخاشگری، عصبیت و میل به تملک و چیره‌گی همراه بوده است. فیلم آتابای از همان اولین پلان و از همان بازگشت آتابای به روستا و ماشین سواری‌اش به همراه خواهر زاده‌اش به معرفی شخصیت محوری فیلم یعنی آتابای می‌پردازد. او مردی در آستانه میانسالی با صورتی رنج دیده و تکیده و با رفتاری مهاجم و با ادبیاتی پرخاشگر است. او با خواهر زاده خود آشکار خشن و آمرانه رفتار می‌کند، با پدرش به خاطر تریاک کشیدنش به‌شدت تندی می‌کند، با اهالی روستا هم ارباب وار، بی‌اعصاب و پرخاشگر است. البته فیلم تلاش می‌کند رفتارهای او را با گذشته و ناکامی‌اش در عشق،  تحقیر شدگی در پایتخت، ترک تحصیل و خودسوزی خواهر توجیه کند و مخاطب را قانع کند که او را دوست داشته باشد که البته موفق هم می‌شود.

آتابای البته توانایی‌هایی دارد او روستا و منطقه را به لحاظ گردشگری فعال کرده و توانسته با جذب توریست و ایجاد  اشتغال درآمد مردم را افزایش دهد. از این لحاظ مردم او را ستایش می‌کنند. اما رابطه او با مردم همچون رابطه یک ارباب با رعیت خویش است.

در واقع اگر از همان اسم- نماد شروع بکنیم. "اتابای" اسم شخصیت اصلی  که از  دو بخش" آتا و " بای (بیگ)"  تشکیل شده، به لحاظ معنایی  هر دو مظهر اقتدار در نظام خانوادگی و فئودالی بوده است. در واقع این نام نمادین به‌خوبی جایگاه شخصیت محوری فیلم را در مناسبات و روابط آدم‌های فیلم نشان می‌دهد. او برای آیدین خواهر زاده خود بیش از یک پدر نمادین است، مهاجم تر، پرخاشجوتر، خشن تر. او حتی برای پدر خود پدری می‌کند و پدر آشکارا از او حساب می‌برد، به عنوان‌مثال سکانس تندی او با پدر و خفت و خواری دادن به پیر مرد از طریق پیدا کردن و پرت کردن منقل تریاک کشی‌اش. روابط او با بقیه هم همراه با میل به سروری و پرخاشگرایانه است.

در هیچ موردی آتابای را در یک دیالوگ ارام برای درک وضعیت طرف مقابل و یا کابرد استدلال و منطق برای رسیدن به نوعی از مفاهمه نمی‌بینیم.

رفتار او با زنان نیز دقیقا منطبق با کلیشه‌های رفتار مردانه در مناطق توسعه نیافته است. او برغم کشش درونی‌اش و به رغم چشم به چشم شدن با سیما در آینه اتومبیل وانمود می‌کند که انها را نادیده می‌انگارد و تحویل‌شان نمی‌گیرد و حتی گرایش طبیعی خواهر زاده خود به دختر هم‌سن و سال تهرانیاش را به‌شدت تحت نظر دارد و در یک مورد او را به خاطر کشش و توجه‌اش به دختر تهرانی وحشیانه کتک می‌زند. در طول فیلم هیچ مواجهه منطقی، مدنی و مودبانه با هیچ زنی از طرف اتابای دیده نمی‌شود. در مورد زنان تهرانی او به رغم حسی که دارد سرسنگین و عبوس و ظنین است و درمورد دختر روستایی هم که به او اظهار علاقه می‌کند واکنش زمخت و تحقیر آمیزی نشان می‌دهد.

در رابطه با مردان هم آتابای از جایگاه رفیع پدر- مرد اقتدارگرا و کلیشه‌های جنسیتی متعاقبش پایین نمی‌آید. در یکی از سکانس‌های مهم فیلم اتابای در گفتگوی صمیمانه و حسرت باری که با یحیی دوست قدیمی‌خود دارد، باز مهاجم و پرخاشگر است و به درک انسانی درخور و همدلانه با دوستش نمی‌رسد.

اما شاید بهترین کنتراست در مورد شخصیت آتابای را در مواجهه او با مرد پولدار فارس زبان فیلم یعنی پدر دو دختر تهرانی می‌بینیم که باغ خانوادگی خواهر آتابای به انها فروخته شده است. در حالی‌که اتابای آشکارا با او با لحنی پرخاشگر و مهاجم شروع به صحبت می‌کند، مرد فارس زبان به آرامی ‌می‌گوید که برای دعوا نیامده است و حاضر به هرگونه معامله و مصالحه است و شرایط او را قبول می‌کند و از اتابای می‌خواهد کمکش کند تا با ساختن باغ دخترانش را خوشحال کند. در جای دیگر، همین پدر در مراسمی ‌با نوای موسیقی خودش را تکان می‌دهد! او هم مرد است او هم زخمی‌دارد دخترش سرطان دارد، اما شخصیت مرد اقتدار گرا را از خود نشان نمی‌دهد.

البته من پایان بندی تحمیلی و نچسب فیلم و عاشقانه آبکی آن را ندید می‌گیرم و همچنین این استدلال را که به هر حال این شخصیت مال آن جغرافیاست را قبول ندارم. رفتار آتابای حتی از واقعیت حجم مردسالاری جغرافیای خویش فراتر می‌رود. مخصوصا که این شخصیت دانشجوی دانشگاه تهران بوده و در تهران و ژاپن زیسته است. تجارب گذشته او باید لحاظ می‌شد و از او انسانی نرم‌تر و مدنی‌تر می‌ساخت، یا حداقل فیلم خودش از کلیشه‌های مرد اقتدارگرا در وجود اتابای فاصله می‌گرفت. برعکس، فیلم تلاش می‌کند همدلی کامل مخاطب را با شخصیت اتابای جلب کند و در این همدلی با او یادمان می‌رود که او به چه وحشیگری خواهر زاده‌اش را کتک می‌زده و الگوی مردانه اش حاوی چه میزان تفرعن و تهاجمی‌بوده است. این که او زخم خورده بود و گذشته سختی داشته، البته که توجیه گر اقتدارگرایی مردانه او نیست.

اصلا خانم نیکی کریمی‌که این شخصیت را ساخته و از مخاطب می‌خواهد او را دوست داشته باشد، خودش این میزان از مرد سالاری او را می‌تواند تحمل کند؟ یا فقط نگاه توریستی به این شخصیت اگزوتیک بومی‌دارد. بهتر است مثالی از فیلم دیگر بیاورم که نقطه مقابل شخصیت این فیلم است. شخصیت مرد در فیلم "گذشته" فرهادی با بازی علی مصفا را یک بار ببینید. البته میدانم ان شخصیت خواستگاه کاملا متفاوتی دارد اما برغم همه آنها یک خاورمیانه‌ای است ولی نگاه کنید ببینید چه نمایشی از مرد بودن را در جلو چشم مخاطب می‌گذارد. جغرافیا هر جا که باشد هیچ انسانی را به هیچ رفتاری محکوم نکرده است!

____________________

* استاد دانشگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.