گروه : آرشیو

کیومرث صابری طنزنویس معاصر با بهره گیری از کنایه و ابتکارات نوین خود توانست با زبان مردم، تصاویری طنزآمیز خلق کند. او با شاکله نو از طنز و تسلط بر اصول روزنامه نگاری تأثیر بسزایی در احیای طنزپردازی پس از انقلاب داشت و با برگزیدن عنوان گلآقا نام خود را برای همیشه در شناسنامه هنرهای تصویری کشور ثبت کرد.
به گزارش همنوا به نقل از ایرنا، بررسی حوزه طنز در مطالعات تاریخ سیاسی و اجتمـاعی و بررسی خردورزی آبشخوری پرشور و خروش از عواطف انسان های ظریف و حساس است که طنزنویسان با بهره گیری از شگردهای ادبی انتقادات پوشیده خود را مطرح می کنند و در میان مسوولان جامعه، مردم به خصـوص نخبگـان تـأثیر مـی گذارنـد. در این میان طنزهای کیـومرث صـابری، کـه در سـتون دو کلمـه حـرف حساب چاپ می شد، نمونه برجسته ای از اینگونه طنـز و از جهاتی درخور تأمل است.
به گفته کیومرث صابری او در هفتم شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی هنگامی که ارتش متفقین به علت جنگ جهانی دوم در ایران حضور داشتند، در یکی از شهرهای شمالی کشور به دنیا آمده است. او نخستین بار در دوران نوجوانی غزلی ۸هشت بیتی با عنوان «آن یتیم» سرود. شعرهای دوران نوجوانی و جوانیش در مجله امید ایران در فاصله سال های ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۹ چاپ شد و اینگونه مسیر زندگی او به سمت دنیای ادبیات و شعر کشانده شد.
از مهمترین شگردهای ابداعی و ترفندهای طنزآمیز در نوشته های صابری می توان به نفـی بدیهیات، قضیه سازی، طرح تناقض، اطناب بلاغی، استفاده از گفـت وگـو، و سـاخت هـا و وجوه متفاوتی چون سوال و جواب، صنعت تجرید، گفـت وگـوی تلفنـی، دیـالوگ منفـی، پاورقی نویسی، نامه نویسی گل آقا، نامه وارده و... اشاره کرد. پایبندی به ارزش های جامعه و به کارگیری زبانی پاکیزه در طنز یکی از مهمترین مسائلی است که در طنزنویسی صابری مطرح است. او هیچگاه هتاکی نمی کرد، پیوسـته به ارزش ها احترام می گذاشت و به هیچ عنوان با زبـان طنـز حرمـت فردی را نمـی شـکست. صابری خود در همین باره می گوید: به خدا قسم من حتی دشمن را هم در ۲ کلمه حرف حساب هایم تحقیر نکرده ام و مورد مشابهش را به یاد نمی آورم، ممکن است بسیار محکمتر گفته باشم، اما نجیبانه گفته ام و نجابت، یک عنصر اساسی در طنز گل آقایی است.
تحصیل در رشته ادبیات دانشگاه تهران و سرودن شعر طنز گردن شکسته فومنی برای مجله طنز توفیق سبب شد تا به او طور رسمی به سوی طنزنویسی کشیده شود، به طوری که تا سال ۱۳۴۵ خورشیدی گهگاهی اشعاری به طنز برای مجله توفیق میفرستاد. در همین سال بود که گزارش طنزآمیزی درباره عروسی نخست وزیر وقت نوشت که در ۲ صفحه توفیق چاپ شد و برایش موفقیت بسیار زیادی به همراه آورد و او به دعوت حسین توفیق سردبیر نشریه به تهران منتقل و همکار ثابت مجله توفیق شد. امضاهای مستعار او در توفیق عبارت بودند از: میرزا گل، عبدالفانوس، ریش سفید، لوده، گردن شکسته فومنی و... صابری برخی اوقات در نشریاتی همچون سپید و سیاه فردوسی، نگین و امید ایران مطلب می نوشت.
کیومرث صابری، در مقطعی مسؤولیت مجله رشد ادب فارسی وزارت آموزش و پرورش را برعهده داشت و مطالبی برای روزنامههای اطلاعات، کیهان و کیهان فرهنگی مینوشت که از آن جمله می توان به سفرنامه شوروی که در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید و تحلیل داستان ضحاک و کاوه آهنگر که در روزنامه کیهان به منتشر شد، اشاره کرد.
صابری مدت ها طرح ایجاد یک ستون طنز سیاسی را در فکر داشت و سرانجام در سفر حج به سال ۱۳۶۳ خورشیدی مقدمات آن را فراهم کرد و در آن سال خبرنامهای برای صدوپنجاه هزار زائر ایرانی منتشر کرد که شامل بیان مناسک و اخبار ایران، جهان، مکه و مدینه بود. او در آن خبرنامه ستون طنزی با عنوان داستان های جعفرآقا دایر کرد که میان حجاج ایرانی هواداران بسیاری پیدا کرد. او در خاطراتش میگوید: در مکه به کعبه رفتم و در جوار کعبه قلمم را درآوردم و رو به کعبه کردم و گفتم: من این قلمم را در خانه خدا با خدا معامله کردم. خدایا تو شاهد باش که من در راه اعتلای دین تو و کشورم گام برمیدارم. مرا از لغزشها مصون بدار و قلمم را از انحرافات حفظ کن.
نخستین دو کلمه حرف حساب با امضای گلآقا در دی ۱۳۶۳ خورشیدی در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. پس از مدت زمانی کوتاه گلآقا به عنوان طنزنویسی صاحب سبک و خلاق و مهمترین منتقد حکومت در داخل کشور مطرح شد و توجه بسیاری از مردم، مسوولان، نویسندگان و رسانههای داخلی و خارجی را به خود جلب کرد. طنز سیاسی که از ۱۳۵۹ خورشیدی تعطیل شده بود با دو کلمه حرف حساب حیات تازهای پیدا کرد. او خود درباره علاقه اش به دنیای طنز نویسی گفته بود: کار گل آقایی را در ۴۳ سالگی شروع کردم و تا چند سال، هیچ کس کار طنزم را جدی نگرفت! نخستین کسی که مرا به عنوان یک طنز نویس تحویل گرفت، در سطح وسیع، سید محمدعلی جمالزاده بود. بعدها که در ژنو به دیدارش رفتم، به من گفت که در همان روزهایی که نوشته های کوتاه تو را تحت عنوان ۲ کلمه حرف حساب در اطلاعات چاپ می شد، به خودم گفتم که طنز نویس شایسته ای در ایران پیدا شده است! این را چند بار هم قبل و بعد از آن دیدار، برای خودم نوشت. هر وقت هم که به عللی، نمی نوشتم، نامه می فرستاد و اظهار نگرانی می کرد.
او بعد از انتشار هفتهنامه گل آقا فعالیت های خود را گسترش داد و ماهنامه گلآقا و سپس سالنامه گلآقا و در فروردین ۱۳۷۸ خورشیدی مجله بچهها...گلآقا را منتشر کرد. سالنامههای گل آقا اکنون جزو بهترین منابع پژوهشی در سابقه طنزپردازی در ایران و جهان هستند. پرویز شاپور، مرتضی فرجیان، عمران صلاحی، محمدرفیع ضیایی، احمد عربانی، ناصر پاکشیر، منوچهر احترامی، ابوالفضل زرویی نصرآباد و بزرگمهر حسینپور، رویا صدر و عباس خوش عمل و بسیاری از پیشینیان و پسینیان طنز و کاریکاتور، همراهان جدی مجله گل آقا بودند؛ مجلهای که از پدربزرگها تا فرزندان و نوهها دست به دست میشد و در فضای سخت آن روزها سوژههای ناب و کاریکاتورهای آن شلیک خنده را به سبدهای خالی از جنگ برگشته مردم باز آورد.
صابری، همچنین مؤسسه گلآقا را به عنوان خانه طنز ایران معرفی کرد و در این راستا به برگزاری مسابقات داخلی و خارجی طنز و کاریکاتور، تربیت طنزپردازان جوان و چاپ کتاب های طنز و کاریکاتور پرداخت. صابری شعاری را برای خودش انتخاب کرد که نشان دهنده هدف متعالی او از انتشار یک مجله طنز بود: یک دهان دارم دوتا دندانِ لق / می زنم تا زنده هستم حرف حق.
مجله طنز گل آقا در آبان ۱۳۶۹ خورشیدی متولد شد و ۱۱ سال بعد در تاریخ ۲ آبان ۱۳۸۱ خورشیدی به دلایلی نامعلوم با مردم خداحافظی کرد. پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا در این نوشتار سعی دارد تا به مناسبت سالروز تولد کیومرث صابری، به معرفی چند تن از طنزپردازان مشهور تاریخ معاصر ایران بپردازد.
منوچهر احترامی، نویسنده و طنزپرداز معاصر
منوچهر احترامی، از قدیمیترین نویسندگان حوزه ادبیات کودک و نوجوان و طنز پردازان کشور بود که مجموعه کارهای حسنی او از دهه ۶۰ تا امروز با مجموع تیراژ چندمیلیونی همچنان یکی از محبوبترین کتابهای کودکان به شمار میرود. او در تهران چشم به جهان گشود و در مدرسههای مروی و دارالفنون دوران تحصیل را طی کرد و از دانشکده حقوق دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. احترامی سالها به عنوان طنزنویس با نشریات مختلف همکاری داشت. او بسیاری از آثارش را در مجله گلآقا با مدیریت کیومرث صابری فومنی چاپ رساند. احترامی طنزنویسی را به طور جدی از ۱۳۳۷ خورشیدی با مجله توفیق آغاز کرد و امضاهای مستعاری همچون م. پسرخاله و الف اینکاره بر کارهایش می زد. این طنزپرداز مجموعهای از آثارش را در کتاب جامع الحکایات منتشر کرد و چاپ بخشی از داستانهای طنزش را در مجموعه بچهها من هم بازی تدارک دید. در دوران حیاتش بیش از ۵۰ عنوان کتاب برای کودکان نوشت و منتشر کرد که حسنی نگو یه دسته گل، خروس نگو یه ساعت، خرس و کوزه عسل و «دزده و مرغ فلفلی از آن جمله به شمار می روند. در همین ارتباط کیومرث صابری فومنی در خصوص احترامی می گوید: به نثر و شعر او رشک میبرم.
رضا ساکی طنزپرداز درباره منوچهر احترامی می گوید: احترامی علاوه بر خلق آثار کودک در داخل، با ادبیات کودک جهان نیز آشنا بود و چهرههای سرشناس این حوزه را به خوبی میشناخت و همین موضوع بر روی کیفیت آثار او تأثیر داشت. البته دهه ۶۰ دهه رونق ادبیات کودک بود و نسل افرادی همچون احترامی به هزار و یک دلیل در آن دوران به ادبیات کودک پرداختند. شاید یکی از دلایل آن این بود که نمیتوانستند در آن فضا حرفهای جدی خود را مطرح کنند.
همچنین مصطفی رحماندوست شاعر، با اشاره به اینکه منوچهر احترامی را شاعری می داند که در زمان خود یک اتفاق و آثارش در حوزه کودکان، حرکتی ویژه بود، می گوید: احترامی اگرچه خیلی دیر وارد عرصه ادبیات کودک شد؛ ولی تسلطش به ادبیات عامیانه و فولکلوریک و مطالعات عمیقش در حوزهی ادبیات کهن سبب شد خیلی زود جای خود را در این زمینه باز کند و آثارش مورد تقلید قرار گیرد. کاری که احترامی در حوزهی شعر کودک انجام داد، کاری بود تأثیرگذار؛ چه از نظر منتقدان و چه از نظر طرفدارانش. او میگفت بیش از ۱۲۰ ناشر کارهای «حسنی» اش را بدون اجازه چاپ کردهاند.
جا به جایی مرز طنز با افکار ابوالفضل زرویی نصرآباد
در میان طنزپردازان معروف بعد از کیومرث صابری، ابوالفضل زرویینصرآباد، مرزهای طنز را جابهجا کرده است یا به قولی دیگر اگر نبود طنز ایران خیلی چیزها کم داشت. زرویی نصرآباد به دلیل ملانصرالدین از شهرت خاصی برخوردار شد. او در بیان طنزها از نام های مستعاری مانند چغندر میرزا، ننه قمر، کلثوم ننه، آمیز ممتقی، میرزا یحیی و عبدل برای خودش استفاده می کرده اما نکته جالبی که مدتی باعث شد همه به این کار توجه کنند این بود که پای بعضی نوشتههایش در روزنامه همشهری از اثرانگشت استفاده کرد. او دانش آموخته زبان و ادبیات فارسی بود و کتاب های زیادی همچون تذکره المقامات، افسانههای امروزی، وقایع نامه طنز ایران، کتاب گویای بامعرفتهای عالم (نخستین آلبوم صوتی شعر طنز)، رفوزهها، حدیث قند (مجموعه مقالات) و غلاغه به خونهش نرسید از او به چاپ رسیده است. زرویی نصرآباد در ۱۳۸۰ خورشیدی شب شعر طنز در حلقه رندان را راه اندازی کرد و باعث شد تا شاعران جوان بسیاری در این شب شعرها حضور برسانند. او در سال های جوانی سردبیر مجله گلآقا شد. کیومرث صابریفومنی درباره زرویی گفته بود: ... قلمی که عبید و دهخدا در دست داشتند، الان بیصاحب نیست. طنز دارد جان میگیرد. یکی از مشهورترین طنزنویسان امروز ما ملانصرالدین فقط ۲۳ سال دارد! چراغها دارند روشن میشوند. شهر چراغانی خواهد شد...
و همچنین علی موسویگرمارودی شاعر، نیز ابوالفضل زرویی را عبیدزاکانی طنز معاصر نامیده است. او می گوید: این که بنده از طنز آقای زرویی صحبت کنم خود طنز است. معتقدم اصل مطلب ایشان در حوزه شعر، شیوایی زبان و بیان منحصر به فرد است. طنز فریاد کسی است که با نگاهی از ژرفا، زخمهایی را بر تن جامعه و مردم میبیند و درد آن را بر تن خویش حس میکند و ناگزیر فریاد میکند، اما چون حنجرهای زیبا دارد که همان قریحه طنز اوست مثل قناری فریادش به گوش ما شنیدنی و زیباست. برجستهترین نشانه قریحه بالای او در طنز، کتاب تذکرهالمقامات اوست که در سال ۷۶ منتشر کرد که یکی از ماندنیترین آثار در تاریخ طنز کشور است. زرویی کتابش را «اصل مطلب» نام نهاده است و میتوان به روش خود او به طنز آن را «بیخ مطلب» هم نامید.
شهرام شکیبا شاعر نیز درباره زرویی گفت: بامعرفتهای عالم شبیه خود زرویی است، ساده، بیآلایش و در فضایی نوستالژیک نفس میکشد که عاری از هرگونه آفتی است که ما در طنزپردازی به آن دچار شدهایم. ما طنزپردازان در اشعار خود به مسائل روز میپردازیم و پس از مدتی اشعارمان ماندگاری خود را از دست میدهند. اما زرویی شیوه درستی را در بیان افکارش یافته و آنچه میگوید عمیق است و به طور حتم جاودانه میماند. اگر در سر، میل ماندگاری در عرصه طنز را داریم باید به نگاه زرویی نزدیک شویم و روش و نگاه او را در نوشتهها و سرودههای خود بهکار بگیریم.
رضا رفیع طنزپرداز و روزنامه نگار
محمدرضا رفیع در ۱۳۴۷ خورشیدی در تربت حیدریه دیده به جهان گشود. تحصیلات خود در رشته زبان و ادبیات فارسی به پایان رسانید. او خود درباره دوران کودیش می گوید: از همان دوره بچگی نسبت به بقیه دوستانم متفاوت بودم، اوایل به راحتی حرف های خنده دار به شکل فی البداهه می گفتم که موجب نشاط خانواده و دوستانم می شد. در دوره راهنمایی معروف بودم به آقای جوک و خنده، بعدها که بزرگتر شدم گره خوردم با حوزه ای جدی به نام طنز و با مطالعه و تمرین با الفبای طنز آشنا شدم.
او همکاری طنز خود را با نشریات تهران آغاز کرد و در مجله جوانان امروز، در کنار محمد پورثانی و عباس خوش عمل مشغول به فعالیت شد. رضا رفیع، در ۱۳۷۶ خورشیدی مجله ای به نام ماهنامه دنیای طنز را از شماره صفر به راه انداخت که سردبیری آن را نیز خود بر عهده داشت. از ۱۳۷۹ خورشیدی نیز تا آخرین شماره هفته نامه سیاسی گل آقا سمت سردبیری و مسوولیت تحریریه آن به نام او رقم خورد. او درباره گل آقا می گوید: کیومرث صابری طنز پردازی آشنا به فوت و فن کار بود و متون کهن را می شناخت و با شگردها و شیوه های طنز پردازی عجین بود و در یک کلام استاد این کار. رمز موفقیت «گل آقا» پسند مردم و مسئولان بود. صابری طنزی را بعد از انقلاب بنا نهادکه مبتنی بر یک سری اصول و معیار هایی برگزیده بود و همان ابتدا هم اعلام کرد که هرگز از این اصول تخطی نخواهم کرد و تا آخرین لحظه هم به اصولش پایبند بود و روی این مسئله که به نظام و انقلاب وفادار و پایبند باشد، تاکید داشت و از طنزش برای خراب کردن انقلاب استفاده نمی کرد، دشمن شاد کن نبود و نکته دیگر این که اعتقاد داشت باید عفت قلم را نگه داشت.
رفیع، همچنین از ۱۳۸۱ خورشیدی عضو ثابت تحریریه روزنامه اطلاعات و سپس از ۱۳۸۳ تا کنون ستون روزانه طنز بزن در رو در روزنامه جام جم را می نویسد. از ۱۳۸۹ خورشیدی اجرای برنامه طنز سیاسی و فرهنگی پاتوکفش اخبار در برنامه صبحگاهی سلام تهران شبکه تهران که تا خرداد ۱۳۹۴ ادامه داشت و اجرای برنامه ادبی هفته نامه در روزهای جمعه در شبکه آموزش که با محوریت طنز و لبخند بود، از نخستینهای حضور او در قاب جادویی بود. برنامه قند پهلو ایده ای متفاوت بود که به سردبیری و اجرای رضا رفیع در حوزه مسابقه شعر طنز در شبکه آموزش خوش درخشید. رفیع با اجرای چندین فصل این برنامه به شهرت رسید و در حال حاضر به عنوان مجری برنامه موثق در شبکه چهار حضور دارد. رفیع با بیان اینکه میان واژههای طنز و کمدی یک سردرگمی وجود دارد، می گوید: طنز و کمدی زیر مجموعه شوخطبعی هستند. کمدی یک صورت سینمایی و تصویری دارد و طنز یک صورت مکتوب. طنز بیشتر در عرصه نوشتن است و وقتی که به تصویر تبدیل میشود، عنوان کمدی میگیرد منتها کمدی و طنز از لحاظ محتوا یک سری تفاوت دارند. طنز یک شیوه بیان برای گفتن انتقادها، کاستیها، کمبودها و معایب فردی، جمعی و اجتماعی است ولی این کار باید با شگردها و شیوههای مبتنی بر عناصر و مؤلفههای ادبی و با چاشنی لبخند صورت گیرد، درست برعکس کمدی که کمدین به دنبال خنداندن است.
کیومرث منشی زاده، طنزپرداز مشهور به شاعر ریاضی
کیومرث منشی زاده شاعر و طنزپردازی به شمار می رود که از سوی بسیاری از اهالی شعر به عنوان شاعر ریاضی ایران مشهور شد. او تمام فنون شعری را به خوبی می شناخت و سابقه تدریس در دانشگاه مون پولیه فرانسه از جمله فعالیت های وی به شمار می رود. منشی زاده در دهه های ۴۰ و ۵۰، در روند شکل گیری شعر معاصر نقش بسزایی داشت، نقشی که معمولا با آموزش شعر و شاگردپروری و حضور موثر در جلسات شعری همراه بود. نگاه رندانه و طنزآمیز یکی دیگر از ویژگیهای شعر او بود که البته نه فقط در شعرهایش که در مقالات و مصاحبههایش نیز رخ مینمود. مدتی در روزنامه کیهان یادداشتهایی طنزآمیز مینوشت که حاصل این یادداشتها کتاب هایی شد به نام از روبهرو با شلاق، شعر رنگی، رادیکال صفر، قرمزتر از سپید، سفرنامه مرد مالیخولیایی رنگپریده، حافظ حافظ و آبنوس که همگی منتشر شدند.
توجه او به طنز اجتماعی سبب شده بود تا بر روحیه مخاطب تاثیر زیادی داشته باشد. منشی زاده در شعر تاریخ- تاریخ نوعی نگاه طنزآلود به علم تاریخ دارد. او در این شعر با گره زدن شک و تردیدهای خود نسبت به وقایع تاریخی، به نوعی جدال با گذشته دست می یابد؛ نوعی جدال که نگاهی دگرگونه به تاریخ دارد. طنز منشی زاده که در شعرهای دیگری چون جنوب جهنم به اوج رسیده نشان از سرکشی وجودی ناآرام دارد که زبانی به جز زبان شعر بلد نیست. به راحتی می توان ادعا کرد که رگه های موثر طنز در آثار منشی زاده به خصوص در شعر سلام روستایی، خشم مشت و… در درجه نخست نوعی طغیان علیه باورهای دیروز خود و رسیدن به افقی نو در نگاهی دقیق به اجتماع را نشان می داد. استفاده از فلسفه رنگ ها در اشعار این شاعر هم ذهن بسیاری از شاعران دیگر را به خود مشغول کرده است.
رویا صدر نویسنده و طنز پردار معاصر ایرانی
رویا صدر از جمله نویسندگانی به شمار می رود که در جدی گرفته شدن فضای طنز نقش مهم و غیرقابل انکاری دارد. کودکی او با مطالعه و کتابخوانی سپری شد. صدر در مرور خاطراتش می گوید: من عاشق مطالعه بودم، چارهای نداشتم جز اینکه هر کتابی را که به دستم میرسید، بخوانم. میان آنها طنز هم بود. از آثار جمالزاده و ساعدی و هدایت گرفته تا عزیز نسین. از طریق صفحات ادبی نشریاتی مثل فردوسی نیز با طنز ژورنالیستی آن زمان آشنا شدم. پس خانواده از این جهت در پرورش طنز من تأثیر داشت که توانست منابع طنز را اعم از کتاب و مجله در اختیارم قرار دهد.
نخستین رویارویی صدر با طنز، روزنامه توفیق بود که در ۱۳۵۹ خورشیدی نخستین اثر طنزیش را منتشر کرد. نوشتن در مجله زن روز از جمله فعالیت های صدر به شمار می رود. صدر درباره فعالیت در این مجله می گوید: سردبیر وقت پیشنهاد چاپ صفحه طنزی را در مجله دادم، مسؤولیتش را بر عهده خودم گذاشت و گفت: "فقط کار خودته. " در حقیقت طنزنویسی رسمی را از همن صفحه شروع کردم. حسین پناهی یکی از همکاران ما، در این صفحه بود و او نخستین فردی بود که به من یاد داد چطور برای طنز نوشتن جور دیگری نگاه کنم.
این طنز نویس درباره همکاری با گل آقا می گوید: استمرار من در کار طنز، به ۱۳۷۲ خورشیدی و آغاز همکاریام با نشریه گلآقا برمیگردد. راستش اگر مجله "گلآقا" و کیومرث صابری نبودند، من شاید به صورت حرفهیی وارد دنیای طنز نمیشدم. او تأکید داشت بر اینکه ستون طنز زنانه وجود داشته باشد و زنان با مجله همکاری کنند و این خیلی به من کمک کرد. در فضای طنز دهه ۷۰ به بعد "گلآقا" جایی بود که زنان میتوانستند راحتتر کار کنند. تا آن زمان نگاه غالب در طنز، نگاهی مردانه بود، حتی در اولین روزنامه زنانه ستون طنز در اختیار طنزنویس مرد بود؛ اما در "گلآقا" اینطور نبود. صدر معتقد است که وقتی یک اثر را میخوانی باید ببینی چه حسی در شما ایجاد میکند. براساس آن حس میتوانید قضاوت کنید که آن اثر طنزآمیر است یا نه. حس شما برای قضاوت کردن کافی است.
طنز نویسی را نباید گرفتار قاعده و قانون کرد زیرا در سایه شکستن قاعده ها است که شکل می گیرد و آفریده می شود اما در هر حال، یک طنز ویژگی هایی دارد که با شناختن آنها می توان دریافت که یک داستان طنز چگونه خلق می شود و چطور می شود آن را نوشت. مخاطب در یک اثر طنز چیزی را می بیند که سر جایش نیست و این همان مطلبی است که او را به خنده می اندازد. از این رو باید گفت همین بخشی از این سر جایش نبودن می تواند در زبان اثر متجلی شود.
https://hamnava.ir/News/Code/30973
0 دیدگاه تایید شده