گروه : یادداشت

همنوا_ حمید مظاهری راد
شاید باز نشر متن زیر که در شب قطعنامه نوشتم و سالها بعد هم با اندک ویرایشی در رسانهها منتشر شد با توجه به اوضاع جاری و البته سالگرد قطعنامه بتواند بیانگر بسیاری از مسائل باشد.
بعضا ادبیاتی به گونهای ناشایست طوری به کار میرود که افکار عمومی در مورد قضیهای بیراهه میرود. لذا جهت تنویر افکار عمومی در حد وسع خویش و این که متاسفانه احتمال آن میرود که نسلهای بعدی گمان ببرند که مردم از ادامه جنگ خسته شده بودند مرقومه زیر را تقدیم می دارم.
به فرموده امام(ره)، ایشان امتی به مراتب بالاتر از امت رسول الله(ص) داشتند، به گونهای كه با یك اشارت امام(ره) جبههها پر میشد. یادمان نرفته كه شب قبولی قطعنامه كمتر خانهای را میشد یافت كه از آن صدای ناله و شیون شنیده نشود. ترس مردم از آن بود که دوران اوج ارزشها به سر آید. دلتنگ نوجوانانی بودند که سالیان زیادی از همسنان خویش فاصله یافته و درد و فراق یار را با معشوقی گرانبها تجربه نموده بودند. نگران دوران کسوف مردانگی و شهادت؛ گسست شیرازه حدیث مقاومت و ایثار؛ اندوهگین مردانی که نادیدنیها را در اوج عظمت دنیای درونی خویش دیدند و هیچ نگفتند. مردم در آن دوران، فرزندان خویش را بیمحابا راهی جبهه مینمودند تا فدایی آرمانهای مقدس پیر فرزانه و خلاصه تاریخ اسلام گردند. اغلب مردم به اندازه بضاعت در این حماسه آفرینی شركت داشتند، البته این كه استكبار نیز از جنگ فرسایشی بهره برداری میكرد و فرصتطلبان داخلی سهم خویش میبردند و با آتشبس متضرر میشدند مقال جداگانهای میطلبد. امام به مسئولان تأکید میکردند و میفرمودند که همین زاغهنشینها شما را به اینجا رساندند، همین افراد مستضعف شما را از زندان بیرون آوردند. شما در گوشه مدرسه و دانشگاه بودید، مردم شما را به اینجا رساندند. امام همواره به مسئولان توجه میدادند که قدرت اصلی متعلق به مردم است و بخشی از مشروعیت شما به دلیل رأی آنان است و اساساً اداره کشور در همه شرایط ـ وقتی که کشور میخواهد مستقل باشد ـ در صورتی امکانپذیر است که میان مردم، مسئولان اتحاد و هماهنگی باشد. در آن سال ابعاد شهامت و شجاعت امام نمایان شد. مردم عموماً شجاعت را در شجاعت حُسینی میدیدند، یعنی آن رفتار زمان جنگ که امام میفرمود تا آخر میایستم، اما صلح حسنی هم شهامت زیادی میخواهد که گاهی ازشهامت جنگ بالاتر است. زیرا انسان در جنگ، جان میدهد، اما در صلح، آبرو میدهد. آبرو دادن از جان دادن سختتر است. امام شجاعت هر دو را داشتند، یعنی هم در جنگ ایستادند و هم آن زمان که احساس کردند جنگ باید متوقف شود، گفتند من جام زهر را نوشیدم و قطعنامه را پذیرفتم.
اما گریه اهالی مقاومت و استقامت بر ادامه خونریزی نبود. اینان دلتنگ روزهایی بودند كه سالها حسرتش را كشیده بودند. علی اکبر اذان را که داد نماز را با امام و سیدی خواندند که حسین(ع)پیشگامش بود. آنانی که در قبول قطعنامه خون گریستند همانانی بودند که به قول شهیدِ عدالتگستری و دادخواهی؛ سردار حمید باکری؛ با دیدن اوضاع جنگ دق می کنند. سردار سالهای رنج و استقامت (شهید حمید باكری) خوب میدانست كه بعد از جنگ چه بر سر رزمندگان خواهد آمد. بیائید خون گریه کردن را به یاد آوریم و به گذشتهای نه چندان دور برگردیم. زهر خوردن مردی از تبار سلسلهای بیانتها به چه علت بوده است؟ زندگی پس از جنگ برای چه کسانی دشوار است؟
ره توشههایی از دلیر مردی و شجاعت که عده ای از نادیدنی های جنگ خاطره کردند و تحفه هایی از کینه و اندوه و تباهی نصیب مرفهین بی درد گردید. رزمندگان در دفاع مقدس بار عزت بستند و این ذلت بود که از دوران ستیز ناباوری ها عاید زالو صفتان گردید. به راستی سودجویان و بداندیشان از موقعیت سخت مبارزه چه استفادهها که نکردند و در آخر اینکه بدلایلی خون آشامان بدطینیت نیز در قبول قطعنامه بحال خویش گریستند.
«میدانی! گردان برود گروهان برگردد. گروهان برود دسته برگردد. دسته برود نفر برگردد. یعنی چه؟»
«دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند که در غیر این صورت زمانی فرا میرسد که جنگ تمام میشود و رزمندگان سه دسته می شوند.1- دسته ای به مخالفت با گذشته خویش بر می خیزند و از گذشته خود پشیمان می شوند.2- دسته ای راه بی تفاوتی را بر می گزینند و در زندگی مادی غرق میشوند و همه چیز را فراموش می کنند.3- دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها دق خواهند کرد پس از خدا بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی بعد از جنگ در امان بمانید چون عاقبت دو دسته اول ختم بخیر نخواهد شد و جزو دسته سوم ماندن بسیار سخت و دشوار خواهد بود.»
فرازی از فرمایشات شهید حمید باکری
https://hamnava.ir/News/Code/5417391
0 دیدگاه تایید شده