سیدابراهیم رئیسی رئیسجمهور ایران اسلامی، تنها ساعتی پس از مراسم افتتاح سد خداآفرین یکشنبه ۳۰ اردیبهشت، آسمانی شد و صبح دوشنبه خبر اعلام شد. شاید تنها رئیسجمهوری که انتظار میرفت برای ادای احترام به رئیسی و ملت ایران در تهران حضور یابد، الهام علیاف بود! چرا؟
الف) رئیسی برای افتتاح سد مرزی و مشترک و دیدار الهام علیاف به نقطه مرزی سفر کرده بود.
ب) سد خداآفرین و قیزقلعهسی (سدّ قلعه دختر) اگر چه طرح مشترک تهران- باکو است، اما اجرای این طرح که بیش از ۲۰ سال پیش آغاز شد، توسط جمهوری اسلامی رقم خورد، در حالی که محل اجرای طرح در طرف جمهوری آذربایجان در تصرف ارمنستان و خارج از دایره حاکمیت باکو قرار داشت. آغاز اجرای سد خداآفرین توسط ایران حدود ۲۰ سال قبل از بازپسگیری قراباغ یک پیام سیاسی روشن داشت؛ ایران مناطق تحت تصرف ارمنستان را خاک جمهوری آذربایجان میداند.
پ) در عظمت اجرای این پروژه توسط ایران بخشی از کارهای اجرا شده دانستنی است؛ بتنریزی بالغ بر ۵۰۰ هزار مترمکعب ۶ میلیون مترمکعب خاک و سنگبرداری، بیش از ۲ میلیون مترمکعب خاکریزی و ۴۲ کیلومتر حفاری تزریق، انحراف دو مرحلهای مسیر رودخانه به منظور قرارگیری سازههای بتنی در بدنه خاکی سد که همه توسط ایرانیها انجام شده است.
ت) در فرهنگ و سنت مردم جمهوری آذربایجان که با عهدنامههای ننگین گلستان و ترکمانچای از ایران جدا شدند، حضور در آیین عزای همسایه به قدری مهم است که با وجود اختلاف شدید، قهر و.... بین دو همسایه اگر یکی عزیزی را از دست بدهد، دیگری حتماً در مراسم عزا حضور مییابد حتی اگر برای کار مهمی در مسافرت دوردست هم باشد، مسافرت و کار را ناتمام نهاده و در مجلس عزای همسایه حضور می یابد.
ث) در حالی که کشورهای مهم همسایه ایران مانند ترکیه پاکستان عراق و حتی تاجیکستان در ادای احترام به ایران و رئیس جمهور مرحوم عزای عمومی اعلام کردند الهام علی اف این کار را هم انجام نداد. حال آنکه مشترکات تاریخی ،دینی، فرهنگی، مذهبی و مرزی جمهوری آذربایجان با ایران بیش از همه کشورها و فراتر از همسایگی است!
ج) سفر رئیسی به مرز مشترک با جمهوری آذربایجان و دیدار با علیاف، بیش از آنکه به خاطر سد، باشد در راستای اثرگذاری برای توسعه روابط بسیار محدود دو کشور بوده است، این روابط با سیاستی که دیگران برای باکو ترسیم کردهاند، همواره محدود بوده است.
چ) سفر رئیسی به مرز مشترک با جمهوری آذربایجان در حالی انجام شد که خیلیها در ایران به خاطر همکاری استراتژیک علیاف با رژیم غاصب و سابقه اقدامات تروریستی این رژیم از زمینه باکو ضد، ایران، با سفر رئیسی به نقطه مرزی موافق نبودند. با همه اینها علی اف به تهران نیامد. نشان داد که دیدار در موقعیتی چنان با رئیسی نیز تاثیر مثبتی در او نگذاشته است. به آداب و رسوم مردم خود درباره عزای همسایه نیز توجه نکرد. خدمت بزرگ اقتصادی و سیاسی ایران در احداث سد مشترک مرزی سالها پیش از آزادی قراباغ را هم سپاس نگفت. ارزشهایی مانند قدرشناسی و دوستی و همسایگی را ارج نمیگذارد. او به تهران نیامد. وزیر خارجه و نخستوزیرش را به تهران فرستاد. همه میدانند که نخستوزیر در ساختار دولت باکو و حزب حاکم یک مقام تشریفاتی و بیاثر است. مصر که از ۱۳۶۰ با ایران رابطه ندارد نیز وزیر خارجه اش را به تهران فرستاده بود! طی ۳۰ سال گذشته هیچ دولتی در ایران (از دولت هاشمی تا رئیسی) به رغم تلاشها و سفر رؤسایجمهور، هاشمی، خاتمی، احمدینژاد، و روحانی به باکو، نتوانسته رابطه تهران-باکو را از «حدّ مشخص همیشگی» ارتقا دهد. سیاست ثابت باکو در این باره تغییرناپذیر بودهاست. زیرا اساساً باکو تصمیمگیر نیست! این تهران است که کانونهای جهانی برای روابطش با دیگران تعیین تکلیف نمیکنند نه باکو!
خیلیها باکو را نمیشناسند! شهری که با گذشت ماهها از جنگ غزه و کشته شدن بیش از ده هزار کودک فلسطینی، هنوز هم سوخت ماشین جنگ و جنایت اسرائیل را تامین میکند.
حتى عروج رئیسی اندکی پس از دیدارش با الهام علیاف نیز نتوانست در سیاست باکو برای دوری دایمی از همسایه تاثیر بگذارد. صاحبنظران با سابقهای که شناخت دیرین و درستی از باکو دارند، مخالف سفر رئیسجمهور به نقطة مرزی بودند، رئیسی در مسیر خدمت به امت اسلام و توسعه روابط دو کشور همسایه، آسمانی شد، آیا هزینهای بیشتر از این برای شناخت همسایه ما و همکار دشمن باید پرداخت؟ هدف رئیس جمهور فداکار ایران تنها و تنها با ایجاد تغییر استراتژیک سیاسی در باکو قابل تحقق است.
https://hamnava.ir/News/Code/3804236
0 دیدگاه تایید شده