
همنوا / احسان شامی: برداشتی آزاد از نمایشنامهای که براساس داستانی واقعی نوشته شده و روایتی از یک قتل فجیع در منزل یک زوج فرانسوی را تشریح میکند. این ماجرا در اوایل دهه 30 میلادی در فرانسه رخ داد که در آن دو خواهر به فجیعترین شکل ممکن، بانو و دختر او خود را در منزل به قتل رساندند. این رویداد، در اوج نظریه پردازیهای طبقه روشنفکری فرانسه حادث شد و توجه آنها را به خود جلب کرد. هر چند در این نمایشنامه هیچ نامی از این جنایت به میان نیامده است، اما رگ و پی این ماجرای خونین، بر داستان سایه انداخته است و در نمایش "پاپنها" هم که برداشتی آزاد از این نمایشنامه و واقعه است، بدان اشاره میشود.
نمایش، "پاپنها" با خروش خدمتکاری که به واقع نقش یکی از دو خواهر (کریستین) حاضر در خانه مجلل زوج فرانسوی را دارد، آغاز میشود. او با اعتماد به نفسی که حکایت از یک عمل موفقیت آمیز خود که در پایان نمایش به آن اشاره میشود، گفتارهایش را آغاز میکند و به همراهی خواهر خود که از نظر ذهنی کمی عقب مانده به نظر میرسد، داستان را پیش میبرد. تقیدات و تعلقات خواهر کوچکتر (لولا)، به جایگاهش در مقام یک کلفت در خانهای مجلل که تنها سهم آنها از آن، اتاقی زیرشیروانی و غذای مانده از خوراک سگها و نیز تمیز کردن گوشه و کنارخانه و شنیدن تحقیرهای مدام در آن در جریان است، شکل میگیرد. گو اینکه این خواهر کم توان ذهنی (لولا) اسارت خود را در این شکل از زندگی پذیرفته است و خود را مهیای همه آسیبها و تجاوزهای آشکار به حقوق انسانی خود میبیند. بیآنکه میل و حتی اراده ای برای تغییر داشته باشد. همه چیز برای او در چهارچوبی از آنچه که آن را اخلاق میشناسد، تعریف شده است و از دریچه آن است که آن را استدلال کرده و رفتارهای سوء، بانو و آقای خانه را موجه میداند و تحقیر آن را سهم خود. چه آنکه در حالت بدمستی شان که یکی از غمبارترین نقاط نمایش است، به همین موضوع اعتراف می کند. او با توسل به الهیاتی سلطه گرانه، خود را در لوای این اسارت قرار داده است و حیات خود را بدان وابسته میداند.
خواهر دیگر اما، روحیه جسورانهای دارد. او با همه درکی که از گذشته خود به دست آورده است، میداند سهم انسانی او، سهمی فراتر از زندگی در کوران نکبت است. او کودکی خود را بیاد دارد، پذیرفته شدنش در جایگاه یک خدمتکار و بعدتر، سقوط ارزشهای انسانیاش. او جایگاه انسانی خود به خوبی میشناسد و بدان واقف است و از هر اقدامی برای احیای این جایگاه ارزشمند اقدام میکند. "تورستین وبلن"، جامعه شناس فقید نروژی، در اثر یگانه خود با عنوان "نظریه طبقه مرفه"، رفتار ثروتمندان، به ویژه ثروتمندان اروپایی را با طنزی ویرانگر، برملا میسازد که مصداقهایی آن از در "پاپنها" به وضوح قابل نمایش است. او در بخشی از این کتاب، امر "تظاهر به تن آسایی" افراد طبقه مرفه را هدف قرار میدهد و مینویسد: "جرم یک خدمتکار [که در کم مسئولیتی در نگهداری از اثاثیه قدیمی، تمیز نگاه داشتن عمارت های مجلل و تمیز نگاه داشتن لباسهای اشرافی و ...است]، به طور مستقیم به کم ارزشی او (خدمتکار) و میزان سودمندیاش بر میگردد... او باید بکوشد خشنودکنندگی خود را به ما ثابت کند.... این امر، با اجرای یک دوره کارآموزی، برای خدمتکار ناشی جبران نمیشود و صرفاً با راهنمایی و جهت دادن به سلیقه و خواست ما عمل می کند." ص 103
در "پاپن" ها شاهدیم که آن دو از زمانیکه وارد این خانه شدهاند، خود را وقف آسایش و رفاه زوجی کردهاند که چنین وضعیتی را برای آنها بوجود آوردهاند؛ آنها را با پستترین الفاظ تحقیر میکنند و در فرومایهترین شکل آنها را به خدمت میگیرند. در همین حال، آنها در خانوادهای نقش کلفتی دارند، که مرد خانواده، در تخلفات مالی عمدهای نقش دارد. یکی از آن دو، (کریستن) به عنوان شهروندی آگاه، این موضوع را به نهاد عدالت گزارش میدهد. نهاد عدالتی که در سایه انقلاب کبیر فرانسه که سالگر قیام آن از رادیو پخش میشود، به ما یادآور میشود و امید را در دل آن دو زنده نگاه میدارد و او را بازداشت میکند. هر چند این امید نیز در تماسی تلفنی به یاسی سراسر اندوه تبدیل میشود و مرد خانواده، از زندان رها میشود. اشاره ای به لابیگری طبقه مرفه، در دست بردن به قانون. وبلن در کتاب خود تشریح میکند که :" شغلهای مخصوص طبقه تنآسا به گونه ایست که به حفظ برخی استعدادها و عادتهای یغماگری گرایش دارند. آنها به لحاظ حرفهای در جهتی کشیده میشوند که که خلق و خوی بربریت در آنها نهادینه شود." ص 247
خواهر کوچکتر همواره خود را مدیون همان زندگی نکبتی میداند که آقا و بانوی خانواده برایش فراهم کرده است می داند و با هر ذلتی که در آن نفس میکشد، سعی میکند مراتب "تعلق خاطر" خود را به این ساحت ابراز نماید. از سویی دیگر، خواهر دیگر، که عصیانی خشماگین دارد و با روحیه جسورانهاش در جاسازی دستگاه شنود، در اتاق خواب، ماجرای به خون کشیدن بانوی خانه را ضبط کرده است تا فروریختن هیمنه آن جبروت نخوت را شاهد باشد، میکوشد خود را به آزادگی رهنمون سازد.
"پاپنها"، قربانی این وضعیت دهشتناکند و آنها در آن به یغما رفتهاند. "پاپنها"، درگیرکنندهترین نمایشی بود که دیدم و بعد از مدتها مرا در خود درگیر کرد. "پاپنها" شورشی عیله طبقه تن آسا بود که نشانههایش در بیاعتباری نهاد عدالت، وقتی آقای خانه، از زندان آزاد شده است خود را بازتاب میدهد و در قتل فجیع بانوی خانه ختم می شود.
نمایش "پاپنها" را ببینید و آن را لمس کنید.
https://hamnava.ir/News/Code/7906362
0 دیدگاه تایید شده