گروه : یادداشت
هزار سال هم که بگذرد تاریخ این نوروز را فراموش نمیکند. که نه کوچه و خیابانش شور نو شدن داشت نه سفره های هفت سین سنبل و سمنویش به راه بود.
دلمان را خوش کرده بودیم به عیدی لای قرآن پدر بزرگ ؛ دعای خیر سر سال و بوی آغوش بهشتی اش که سالمان را میساخت .
حالا نه واتساپ دارد بنده خدا نه تلگرام که ویدیو کال کنیم و خدا را به واسطه ی دیجیتال هم که شده لای چین و چروک صورتش ببینیم. تنها نقطه تماس تلفن است که حداقل صدای گرمش را به گوش تن و جانمان میرساند و پوست دلتنگیمان بیشتر ترک برمیدارد.
بد ظلم کرد! این نوروز به این پیرمرد پیرزنی که جای پیچیدن صدای خنده ی بچه ها و نوه هاشان توی دیوارهای دلبر خانه شان، صدای اخبار میپیچد که مدام خبر مرگ و میر مسن تر ها را میرساند و دل رئوفشان را می لرزاند. هیچ عجیب نیست که پدر بزرگ پشت تلفن بگوید جانِ پدر، این نوروز را در خانه ی تان بمانید و دل ما بیشتر و بیشتر مچاله شود برای تنهایی شان. نوروز ۹۹! خوب یادت بماند با ما خوب تا نکردی. داستان ويروس كرونا ،اين مهمان منحوس دير يا زود تمام ميشود. ما هم گله هامان را از نوروز و چين و دولت و همه ميسپاريم به فلك كه بچرخد و ببرد پشت روزهاي دور.
این مردم روزهای سخت تر از این را دیده اند
دلمان گرم است به اميد آن صبحي كه شر کرونا را کنده و ماسك هايمان را برداریم و همه با هم لبخند بزنیم...
https://hamnava.ir/News/Code/2850331
0 دیدگاه تایید شده