×

منوی اصلی

اخبار ویژه

امروز : شنبه 3 آذر 1403  .::.   برابر با : Saturday 23 November 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 26252 خبر
زندگی اینجا در جریان است اما زیبا نیست

پدران و مادران زحمت کشی که نگاه‌شان حکایتی از دلواپسی فرزندانش دارد، آنهایی که روزی عطرشان تمام فضای خانه را می‌گرفت اما اکنون در خانه‌ی تنهایی با دلتنگی، روزهایشان را سپری می‌کنند. 

مادرانی که اولین نگاه، نفس، عشق و ایثار را نظاره‌گری می‌کنند و مهربانانه و سرشار از عشق به جگرگوشه‌هایشان درس ایثار و فداکاری را دیکته می‌کنند، همان کسانی که بیم آینده را به امید فردای بهتر بدل می‌کنند، ای کاش بتوانیم تمام عطوفت و دلبستگی آنان را که تجلی عشق و ایثار است، با عشق ورزیدن ماندگار کنیم، به راستی که هیچ واژه‌ای نمی‌تواند بیانگر مهربانی از جان برخواسته سرمایه‌های زندگیمان باشد.

راهی شهرستان آذرشهر می‌شویم، تا از مراکز تحت پوشش بهزیستی بازدید کنیم، در ابتدا از مرکز نگهداری سالمندان علوی شهرستان آذرشهر بازدید می‌کنیم.

رئیس اداره بهزیستی شهرستان آذرشهر می‌گوید: این مرکز مردان با رنج سنی ۶۰ سال را پذیرش می‌کند، خدمات پزشکی از جمله گفتار درمانی، کاردرمانی، فیزیوتراپی و ....ارائه می‌شود، و با فنی و حرفه‌ای قرارداد بسته‌ایم که کلاس‌های آموزشی در این مرکز به صورت مداوم برگزار شود.

لیلی خلیلی با بیان اینکه تغذیه این بخش متفاوت تر از بخش‌های دیگر است می‌افزاید: بعضی از افرادی که در این مرکز پذیرش شده‌اند مجهول الهویه هستند که بر اساس کمیسیون پزشکی، برای آنها، معلولیت تعیین شده و تحت پوشش بهزیستی قرار گرفته‌ و به مرکز ارجاع داده شده اند.

او با اشاره به اینکه در مورد کسانی که به صورت آزاد پذیرش شده‌اند بخشی از هزینه‌ها را دولت و بخشی دیگر را خانواده‌ها تقبل می‌کنند، ادامه می‌دهد: هزینه تمام شده‌ی کشور برای هر سالمند در منزل ۱۲ میلیون تومان در ماه برآورد شده که ما این هزینه را به پنج میلیون کاهش داده‌ایم و دولت به ازای هر فرد دو و نیم میلیون تومان یارانه پرداخت می‌کند.

به سراغ مردی می‌روم که انگار حال و حوصله‌ی حرف زدن ندارد و فقط به یک کلمه که «من نظامی بودم» اکتفا می‌کند به گفته‌ی کارکنان این بخش درجه‌ی نظامی او میرپنج بود.

وجود دو عکس در دیوار کنار یک پدر مهربان توجهم را جلب می‌کند سراغش می‌روم و از او می‌پرسم این دو عکس فرزندانتان هستند؟ می‌گوید: ۱۵ساله بودم که این عکس‌ها گرفته‌ شده‌اند و به عنوان یادگار کنار تختم روی دیوار نصب کردم.

او ادامه‌ می‌دهد: تابع ملکان هستم و یک دختر و دو پسر دارم که هرازگاهی یادم می‌کنند، از اینجا راضی هستم رسیدگی می‌کنند و احساس تنهایی و غربت نمی‌کنم.

او می‌گوید که از ۱۵ سالگی مشغول قالی بافی بوده و در کنار این حرفه کشاورزی نیز می‌کرد، او ادامه می‌دهد: در دامپزشکی کار کردم کارهای ساختمانی انجام دادم ولی کاری که علاقه داشتم و از بچگی انجام می‌دادم، بافتن فرش دستبافت بود.

از او دلیل آمدنش به اینجا را می‌پرسم می‌گوید: آنقدر قالی بافی کردم که پاهایم دیگر توان راه رفتن ندارد و یک دستم هم از کار افتاده بود که الان به سختی می‌توانم تکان دهم.سواد اندکی دارم و جز اسم خودم چیز دیگری نمی‌توانم بنویسم خواندن بلدم ولی در نوشتن چیزی جز اسمم نمی‌توانم بنویسم.

 

کیفیت زندگی مهم‌تر از کمیت آن است

به سراغ مردی می‌روم که چهره جوانی دارد او می‌گوید: ۵۹ ساله هستم، شغلم طراحی کفش بود، خانواده‌ای ندارم به دلیل اینکه بچه‌دار نشدیم همسرم دیگر تمایل به زندگی با من نداشت، برادرم و دوستانم به دیدنم می‌آیند.

او اضافه می‌کند: با وجود امکانات کمی که این مرکز دارد باز هم راضی هستم، ولی داشتن خانه و خانواده طعم دیگری دارد، پنج سال است که بیماری ریه و دیابت دارم، قبل از اینکه به اینجا بیایم برادرم از من مراقبت می‌کرد ولی الان به دلیل هزینه‌های زیاد یک و نیم سالی است که به این مرکز آمده‌ام و تمامی هزینه‌هایم تحت حمایت بهزیستی است.

او با بغض اینگونه ادامه می‌دهد: صبح هر روز خودمان دکمه‌های پیرهنمان را می‌بندیم ولی نمی‌دانیم شب خودمان همان پیراهن را از تنمان بیرون می‌آوریم یا مرده‌شور از تنمان بیرون می‌آورد.

او با یک جمله قشنگ به این گفتگو خاتمه می‌دهد: عرض راه از طول آن مهم‌تر است، زندگی هم این‌گونه است، کیفیت آن مهم‌تر از این است که چقدر زندگی می‌کنیم، بعضی‌ها دوست دارند طول عمر زیادی داشته باشند ولی با ذلت زندگی کنند، ولی دیدگاه من این است که"آز یاشا آزاد یاشا".(کم زندگی کن آزاد زندگی کن)

 

دلی که پر از شنیدنی‌هاست

به سراغ مردی می‌روم که چهره‌ی معصوم و مهربانی دارد به گفته‌ی همه گنجینه‌ای از شعر، حدیث و داستان مذهبی در دلش جای گرفته است.

او با گفتن حدیثی از پیامبر اکرم(ص) صحبت‌های خود را شروع می‌کند و می‌گوید: هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد جاهل مرده است، از حضرت نقل شده که هر روز، هرچند ناچیز ولی صدقه دهید و به دیدار دوستان و آشنایان خود بروید چرا که باعث افزایش طول عمر می‌شود.

 او ادامه می‌دهد: در قیامت با نماز انسان شناخته می‌شود چون بهترین عبادت‌ها است، با نماز انسان به خودشناسی و خداشناسی می‌رسد.

به اتاق دیگری می‌روم مردی با چهره خندان دم در ایستاده در چهره‌ی او مهربانی موج می‌زند به پای درد و دل‌هایش که می‌نشینم او می‌گوید: کارگر ساده بودم که ناتوانی و مریضی مسیر سرنوشتم را عوض کرد همسرم طلاق گرفت و دو فرزندم نیز با او مرا ترک کردند و هیچ موقع به دیدنم نیامده‌اند. خداروشکر از اینجا راضی هستم و در آخر نیز با گفتن "الله سنی خوشبخت اِلسین" مرا راهی می‌کند. 

مقصد بعدی مرکز توانبخشی و نگهداری شبانه روزی ذهنی زنان (بخش فاطمیه آسایشگاه سالمندان معلول شهرستان آذرشهر) است.

وارد محوطه حیاط که می‌شویم فضای سبز دلنشینی دارد فقط حیف که بیشتر مورد توجه قرار نگرفته تا از این که هست بهتر و زیباتر شود.

 

عروسک‌هایش را هنوز هم بغل می‌کند

در حیاط مرکز دو دختر با سن بالا که معلول ذهنی هم هستند را می‌بینم، که در ابتدا یکی از آنها با چهره‌ی خندان به محض رسیدن من موهایش را به من نشان می‌دهد و می‌گوید: «ببین موهامو پسرونه زدن دیگه کچل شدم».

با همون چهره‌ی شاداب و خندانش می‌گوید: «سردمه یه بلوز گرم و ضخیم می‌خوام ‌که الان بپوشم»، من را به اتاقش می‌برد وارد اتاقش که می‌شوم دو تا عروسک توجهم را جلب می‌کند خودش شروع به صحبت می‌کند و می‌گوید: این‌ها را از خونا آوردم خیلی هم دوستشان دارم.

وارد اتاق دیگری می‌شوم که یه پیرزن با دستش اشاره می‌کند «از من عکس نگیر» کنار تختش می‌نشینم ناخودآگاه اشک از چشمان در انتظارش سرازیر می‌شود، او می‌گوید: هیچ کس را ندارم نه دختری نه فرزندی هیچکس؛ دوست دارم از اینجا بروم خسته شدم، کفشی ندارم که راه بروم وقتی می‌گویم من را ببرید پیش خانواده‌ام هیچکس به حرفم اهمیت نمیدهد.

در پی حرفای این پیرزن با یکی از مددکاران صحبت می‌کنم، می‌گوید:  او آلزایمر دارد اصلا نمی‌تواند راه برود و نیازی به کفش ندارد الان اگر دوباره داخل اتاق بروید دیگر شما یادشان نمی‌آیید، راست هم می‌گوید دوباره وارد اتاق شدم پیرزن به من خوش‌آمد گویی کرد، انگار من را اصلا ندیده بود.

به اتاق هنر می‌روم که یک خانم پشت میز به هنرجوهای خود خیاطی یاد می‌دهد اما تمایلی به حرف زدن نداشت، یک فرش کامپیوتری روی زمین بود که گویا قرار است آسایشگاه سالمندان فاطمیه آذرشهر بر روی آن نقش ببندد ولی هنوز ناقص است.

رئیس اداره بهزیستی شهرستان آذرشهر خاطرنشان می‌کند: این مرکز ۶۴ نفر مقیم دارد که معلول‌های ذهنی از سراسر استان آذربایجان شرقی پذیرش شده‌اند.

لیلی خلیلی ادامه می‌دهد: این مرکز به صورت شبانه روزی فعال است که خدمات پزشکی، روانشناسی مددکاری، پرستاری، هنر درمانگری، ورزش، فیزیوتراپی، کاردرمانی و گفتار درمانی انجام می‌گیرد هر هفته دو الی سه بار فیزیوتراپ، کاردرمانگر و گفتار درمانگر به این مراکز مراجعه می‌کنند و در خدمت این عزیزان هستند.

او با اشاره به اینکه رنج سنی در این مرکز ۴۰ تا ۶۰ سال است، اضافه می‌کند: در این مرکز دو دسته داریم؛ دسته‌ای که به صورت موقت پذیرش شده و دسته‌ای دیگر دائمی بوده و مجهول الهویه هستند، همه‌ی اینها شناسنامه دارند به جز دو نفر که هنوز نتوانسته‌ایم برای آنها شناسنامه بگیریم.

او بیان می‌کند: خانم‌ها تغییر را دوست دارند ولی آقایان به یک مرحله‌ که عادت کنند دیگر تغییر را دوست ندارند برای همین خانم‌ها با چنین جاهایی سازگار نیستند.

 

مقصد بعدی مرکز روزانه توانبخشی امیرالمؤمنین آذرشهر است.

وارد ساختمان که می‌شویم؛ بچه‌های قد و نیم قد با چهره‌های زیبا در حال بازی هستند، به طبقه‌ی دوم این ساختمان که می‌رویم توسط بچه‌های با ذوق این مرکز نقاشی‌هایی بر روی دیوار نقش بسته‌است، نقاشی‌هایی که ذوق و خلاقیت بی بدیل را نمایان می‌کند.

مسؤل مرکز توانبخشی روزانه امیرالمؤمنین شهرستان آذرشهر با بیان اینکه کودکان معلول ذهنی زیر ۱۴سال در این مرکز پذیرش می‌شوند، خاطرنشان می‌کند: مجوز این مرکز در سال ۱۳۸۳ از بهزیستی صادر شد آن سال ۲۶۷پرونده در این مرکز وجود داشت اما امسال در این مرکز ۸۰۰ پرونده وجود دارد.

حسن حسن‌زاده ادامه می‌دهد: این ساختمان در چهار طبقه و با ۶۰۰ متر زیر بنا در حال فعالیت است، سه مجوز در این مرکز فعال بوده و وجود مرکز حرفه آموزی نیز در این مرکز ضروری است.

او اضافه می‌کند: جامعه هدف ما معلولان ذهنی و جسمی تحت پوشش بهزیستی هستند که خدمات فیزیوتراپی، کار درمانی، مشاوره، روانشناسی، هنر، موسیقی درمانی و فیدبگ انجام می‌شود.

او با بیان اینکه ظرفیت پذیرش ما هر روز ۳۰ نفر است، اظهار می‌کند: ۱۵ نفر پرسنل و عوامل اجرایی در این مرکز مشغول به کار هستند، خدماتی که در این مرکز ارائه می‌شوند با مشارکت خیلی کم خانواده‌ها صورت می‌گیرد.

او می گوید: اگر دوباره متولد بشم باز هم این حرفه را ادامه خواهم داد چون پیر شدن در کنار اینها را دوست دارم و کاری است که از اول به آن علاقه داشتم.

 

از کشیدن نقاشی گرفته تا نواختن موسیقی 

به سراغ استاد نقاشی این بچه‌ها می‌روم که ذوق و شوق هنری را به آنها یاد داده است.

استاد حسن بلندی، نقاشی را ایجاد ارتباط درونی با بیرون عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: از نوع رنگ و نقاشی می‌توانیم پی ببریم که کودک چه علائم درونی دارد به عنوان مثال استفاده از رنگ قهوه‌ای در نقاشی نشان دهنده جدایی و افسردگی است یا کشیدن نقاشی گل نرگس که به رنگ سفید و زرد است به معنی انتظار کشیدن است.

او هنر را مهارت تلقی می‌کند و ادامه می‌دهد: هنر به عنوان مهارت در درون یک انسان پدیدار می‌شود بنابراین نمی‌توانیم نقاشی را علم عنوان کنیم.

او می‌افزاید: از سال ۱۳۸۱ برای اولین بار در حوزه‌ی هنری در خدمت معلولان شهر ورزقان بودم، تمام سعی و تلاشمان این است که با هنردرمانی مشکلات را در خانواده کاهش داده و به آنها ثابت کنیم که کودکان توانمندی دارند.

او ادامه می‌دهد: در این مرکز هنر درمانی، موسیقی درمانی و عروسک درمانی از جمله هنرهایی است که آموزش داده می‌شود.

رئیس اداره بهزیستی شهرستان آذرشهر در ادامه در خصوص این مرکز اظهار می‌کند: حرکت از مرکز محوری به خانواده محوری رویکرد اساسی بهزیستی در توانمندسازی افراد دارای معلولیت است.

خلیلی ادامه می‌دهد: مرکز توانبخشی امیرالمؤمنین با ۴۳ نفر پذیرش و مرکز الزهرا با ۳۳ نفر پذیرش دو مرکزی هستند که در شهرستان آذرشهر فعالیت می‌کنند.

 او به خدمت رسانی از نوع CBR اشاره می‌کند و می‌گوید: هدف این نوع خدمت رسانی توانمند سازی افراد معلول روستایی است که اقدامات را در پنج حیطه سلامت، آموزش، معیشت، فعالیت‌های اجتماعی و اشتغال دنبال می‌کند.

او ادامه می‌دهد: در سال گذشته ۲۷میلیارد تومان وام خود اشتغالی چهار درصد و ۴۰۰میلیون تومان بیمه و جبران کارایی توسط اداره بهزیستی پرداخت شده‌است.

 

منبع: ایسنا

برچسب ها : ,

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.