گروه : یادداشت

به گزارش همنوا؛ خانواده معمولی واقعا یک «خانواده معمولی» بود. آنها مثل اغلب خانوادههای ایرانی زندگی متوسطی داشتند و بلاهایی سرشان میآمد که سر اغلب خانوادههای ایرانی میآید؛ هوای کوچ از روستا به شهر داشتند، سرشان کلاه رفت، چکشان برگشت خورد، پدری داشتند که نیاز به مراقبت داشت، در اعضای خانوادهشان معتاد هم پیدا شد، ازدواجشان با دشواری همراه شد، تصادف کردند، عزیز از دست دادند، رقصیدند، گریه کردند، عاشق شدند، بچهشان نافرمان شد و... حتی وقتی قرار شد حقیقت دشمنی به نام داعش به ایرانیان نشان دادهشود این خانواده به عنوان یکی از خانوادههای ایرانی به مهلکه رفتند و برگشتند تا ایرانیان یک شرایط مشابه جنگی را تجربه کنند. اما این خانواده همیشه دوستداشتنی بودند. اشتباه میکردند ولی جبرانش هم میکردند. با هم دعوا میکردند ولی همیشه فامیل جمع میشد و آشتیشان میداد. دروغ میگفتند ولی عذاب وجدان داشتند و بلاخره به دروغشان اعتراف میکردند. خلاصه که آنها هم ایرانیانی بودند مثل همه ما. اما امسال خانواده «معمولی» دیگر «معمولی» نیستند. نوع لباس پوشیدن و حرف زدنشان عوض شده، دیگر اعتیاد و مواد مخدر برایشان یک جرم محسوب نمیشود که باید حتما از دامن خانواده پاک شود. به راحتی یکی از اعضای خانواده معتاد است و بقیه هم تکیه کلامشان شده «چی زدی» معمولیها خانوادهای بودند که در سختترین شرایط به فرمان ایست پلیس توجه میکردند اما حالا راحت از کنارش رد میشوند و میگویند «بنویس دولا پهنا هم بنویس» معمولیها زیر توپ و تفنگ داعش پدرشان را به دندان میکشیدند اما حالا تکه تکهاش کردند و با کلیهاش هم کار خود راه انداختهاند. معمولیها آهنگ محلی میخواندند اما حالا «ساسی مانکن» زمزمه میکنند و...
خلاصه دیگر نشانی از آن خانواده آشنا که سالها با هم زندگی کردهبودیم نیست. شما اگر «معمولی» های قدیم را دیدید سلام مرا به آنها برسانید!
لیلا حسین نیا
https://hamnava.ir/News/Code/1474162
0 دیدگاه تایید شده