گروه : آرشیو

روزی که استاد بزرگوار ردای استانداری آذربایجانشرقی را پوشید، خیلی از امید و تدبیریها و حتی ناامید و غیرتدبیریها شوکه شدند که یاللعجب! در بین این همه سیاسی آماده به خدمت! که انصافا در ستادهای انتخاباتی خوش درخشیده بودند، چرا ناگهان همای سعادت والیگری آذربایجانشرقی بر دوش معلمی دانشگاهی از نوع ساکت و بیسروصدا نشست؟! ما هم در کسوت روزنامهنگار متعجب شدیم، ولی نه آنقدر که دهانمان مثل حضرات رزومه بدست کسوت استانداری تا بناگوش باز مانده باشد. ولی در ته قلبمان گفتیم: دکتر کار خاصی نمیتواند بکند، عمر این دولت هم که به لب بام رسیده... حالا اگر یکی زبر و زرنگتر را میگذاشتند مثلا در این یک سال و اندی چه گلی میتوانست بر سر آذربایجان بزند، باز خوب است این یکی معلم است و به حسن شهرت دانشگاهی با یک دست کت و شلوار ساده اشتهار دارد! (میبینید سطح انتظارمان تا کجاست؟!)
باری با ذکر این صغری و کبری چینی خواستم بگویم که در خبرها آمده؛ فرزند جوان استاندار، مدیر عامل شرکت عمران جلفا شده است.
و اما بعد... ما تکلیفمان با مسئولین مام میهن روشن است و از این انتصاب هیچ تعجب نکردیم. اگر فرزند استاندار مثل دوستان من و شما با مدرک فوقلیسانس راننده اسنپ بود، تعجب میکردیم! اگر او در آژانسهای کاریابی اسیر و سرگردان بود و هر روز آزگار در سایتهای متنوع استخدام، آنقدر رزومهاش را بارگذاری میکرد که از هر چه رزومه و مدرک بود چندشش میآمد، آن وقت تعجب میکردیم. من تعجب نکردم، این ذات سیاست است که حتی معلم نجیب و بیسر و صدای دانشگاه را بیسروصداتر از قبل میکند تا فرزندش در زمره ژن خوبها مسیر پیشرفت کاری را از کارمند ساده شهرداری تا مدیر عاملی طی نکند.
https://hamnava.ir/News/Code/26818
0 دیدگاه تایید شده