گروه : اسلایدر

همنوا_حامد خسروشاهی
اشاره: مدتهاست دکتر رسول درسخوان که از اعضای فعال شورای سوم و چهارم تبریز و مدتی هم سخنگوی شورا بود، حضور رسانهای ندارد. او عضو هیئت علمی تمام وقت دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی تبریز است و کتابی هم با عنوان «مقدمه ای بر مبانی نظری شهرسازی» تالیف کرده است. در همین بیخبری سراغ او رفتیم تا از رواج معماری رومی در تبریز بگوییم و بشنویم.
- آقای دکتر درسخوان! مدتهاست در محافل و جمعها دیده نشدهاست...
تقریبا همه سال گذشته را درگیر مبارزه با سرطان روده و مراحل شیمی درمانی بودم. تازه از شیمیدرمانی رها شده بودم و قصد مسافرت را داشتم که کرونا رسید (با خنده) و باعث تداوم خانهنشینی اجباری شد.
- در تبریز شاهد رواج سبک معماری رومی یا همان نمای تراورتن هستیم. چگونه باید جلوی این سبک وارداتی را گرفت؟
عامل اصلی در برتری یافتن شیوه خاصی از معماری و در پاسخ به سوال شما نمای رومی یا همان نمای تراورتن نه سلیقه مهندسان است و نه خواست شهرداریها؛ مهندسان معمار و شهرساز نیستند که تصمیمگیر اساسی در این زمینه باشند، سلیقههای مردمی است که منجر به رواج چنین نماهایی در تبریز و دیگر شهرها دامن میرند. عامل اقتصاد، پول یا همان سرمایه در بررسی این مساله واقعا مهم و تاثیرگذار است. کارفرما و سرمایهگذار وقتی نمایی را ترجیح میدهد، مهندس معمار چه میتواند بکند؟ میتواند در برابر اراده کارفرما مقاومت کند؟ بدون لکنت عرض میکنم در جامعه فعلی سرمایهگذار به این فکر است که با کدام نما، واحدهای پروژه خود را بهتر و سریعتر خواهد فروخت؟ در سرمایهگذاری عامل سود تعیینکننده است و در این مسیر انکار نمیکنم که مهندسان سهمی در جهتدهی به ذهن کارفرما دارند، اما این سهم، عمده نیست. این که بگوییم شهرداری و سازمان نظام مهندسی نظارت و کنترل برای عدم اشاعه نمای رومی در شهرها داشته باشند، در حد مطلق قابل قبول و اصلا نشدنی است.
- فکر میکنید رسانهها تا چه حد در جهت دادن سلیقه مردم و به تبع آن کارفرما موثرند؟
وقتی از رسانه سخن میگوییم، نباید سریع ذهنمان برود سمت صداوسیما؛ الآن مفهوم رسانه بسیار گسترده است و ماهواره، تلگرام، اینستاگرام و... را شامل میشود. ما در فضای دهکده جهانی تنفس میکنیم. البته اینجا باید تمایزی بین «جهانی سازی» و «جهانیشدن» در نظر بگیریم که اولی پروژه است و دومی یک فرایند. اکنون که ما درون فرایند جهانیشدن هستیم، صداوسیما همانند چهل، پنجاه سال قبل که نقش اساسی در سوقدادن ذائقههای مردم داشت، هماکنون واجد این نقش نیست. رسانه از کنترل دولت بیرون آمده است؛ شهرداری هم اشراف آنچنانی به رسانه ندارد که از او بخواهیم در اصلاح ذائقه معماری مردم فرهنگسازی کند. ما در ایران رسانه عمده خصوصی (با تمرکز بر روی شبکه تلویزیونی) نداریم. برای مثال در کشور ترکیه رسانههای خصوصی از داخل این کشور فعالند و دولت روی آنها کنترل دارد، اما در ایران بر اساس تصریح قانون اساسی انحصار صوت و تصویر از آن سازمان صداوسیما است و به همین جهت رسانههای تصویری خصوصی از خارج کشور مدیریت میشوند و رهیافتی برای نظارت بر آن وجود ندارد و خارج از کنترل دولت و شهرداری است. در اوضاع پیچیدهای قرار داریم.
- در این اوضاعی که تصویر میکنید، چه باید کرد؟
ما شاهد رقابت مکتبهای معماری هستیم. در این رقابت ما باید الگوی بومی خودمان را عرضه کنیم؛ روی این الگو سرمایهگذاری کنیم تا توان رقابت با سایر الگوها را داشته باشد و مردم را ترغیب به استفاده از آن الگو کنیم. طبیعی است که اگر ما الگوی بهینه ندهیم، الگوهای دیگر رواج خواهند یافت. در معماری معاصر نگاه اقتصاد بازار حاکم است؛ ممکن است بگویید اقتصاد آزاد دهها مشکل اساسی دارد؛ کارل مارکس پنج مشکل جدی و اساسی اقتصاد آزاد را مطرح کرده است. پروفسور دیوید هاروی هم 19تناقض در سیستم بازار آزاد را بیان میکند. این درست، اما در واقعیت موجود، کنترل ذائقه با چه کسی است؟ سرمایه نقش اساسی در این میان دارد. در اکثر کتابهای شهرسازی و معماری شاهدیم دانشمندان این دو حوزه، از نقش سرمایهسالاری در طراحی شهری گلایه میکنند. اما از هر زاویه نگاه میکنیم، سیستم و مکانیزم بازار و الگوهای رسانه به معنای عام تعیینکننده هستند.
- اگر ما بخواهیم از الگوی بومی و مشخصا الگوی معماری اصیل تبریز سخن بگوییم، به کدام ویژگیها می رسیم؟
معماری ما بعد از مشروطه دچار تحولهای اساسی شد. ما در دوره صفویه معماری مشخص و واحدی داشتیم که آثار باقیمانده از آن دوره گویای این سبک است. این سبک معماری در دوره قاجار به سمت دیگری میرود. ما در دوره قاجار با «مکتب معماری تهران» مواجهیم که تلفیقی است از معماری و شهرسازی سنتی ایرانی و اسلامی با شهرسازی و معماری غربی. در این دوره و در این تلفیق غلبه با معماری سنتی یا همان ایرانی، اسلامی است. اما در دوره پهلوی این توازن بههم میخورد و کفه معماری غربی سنگینی میکند. متاسفانه باید گفت معماری در دوره جمهوری اسلامی ادامه همان مسیر دوره پهلوی است. این یک واقعیت است همانگونه که نتوانستیم در اقتصاد مدل موفقی از اقتصاد اسلامی را طراحی و ارائه کنیم، در معماری هم با همین مشکل مواجهیم. باید اذعان کنیم نتوانستهایم الگوی موفق ایرانی اسلامی را ارئه کنیم. این هردو برمیگردد به فلسفه و این که فلسفه آزاد نداریم.
- به نظر شما معماری تابعی از فلسفه است؟
معماری تحت تاثیر فرهنگ است. دکتر سیدمحسن حبیبی در کتاب «از شار تا شهر» که تحلیلی تاریخی است از مفهوم شهر و سیمای کالبدی آن، معتقد است سه عامل در شهرسازی موثر است: جهانبینی، اقتصاد، طبیعت و بوم. در دوره ما نقش اقتصاد ضریب بالاتری در این میان گرفته است؛ هرچند اقتصاد خود نیز پیچیدگی و درهمتنیدگی با فرهنگ و فکر و فلسفه دارد. ما از نظر مکتب اقتصادی در آشفتگی بهسر میبریم که همین تاثیرش را در معماری هم گذاشته است.
https://hamnava.ir/News/Code/6467038
0 دیدگاه تایید شده