گروه : اجتماعی

همنوا - ابوالفضل حمامی؛ اساساً در روز جهانی کودک، در خانوادهها، در جامعه و مدارس سعی بر این است که کودکان تصویری خوب از این روز را به یاد داشته باشند. روزی که حتی انسانهای بزرگتر را به چندین سال گذشته و روزهای خوب کودکی برمیگرداند. اما در کوچهپسکوچههای هر شهر، اتفاقاتی میافتد که غالباً غبار فراموشی بر چهره میگیرند. روزانه در هر شهر چندین جرم ارتکاب مییابد، چندین تعرض و تجاوز اتفاق میافتد، چندین نفر قربانی جرایم گوناگون میشوند و در این معادلۀ دو مجهولی که فعلی به نام بزه را به وجود میآورد، بزهکاران در مقابل بزهدیدگان قرار میگیرند. شاید برای انسانهای بسیاری که زندگی آرامی در گوشهای از شهر دارند، بزهکاری و بزهدیدگی کودکان دور از تصور باشد اما این مهم علیرغم در سکوت به سر بردن، همواره هر جامعهای را تهدید میکند. حال، گاه کودکان در یک سو یا دو سوی این معادلهاند؛ کودکانی که میتوانند بزهدیده یا بزهکار و یا بزهدیدۀ بزهکار و بزهکار بزهدیده باشند.
مسئلۀ بزهدیدگی و بزهکاری کودکان دو روی یک سکهاند؛ به این شرح که بزهکاری و بزهدیدگی کودکان میتواند تحت عوامل یکسانی باشد. کودکی که در یک قشر آسیبدیده رشد میکند، ممکن است در همان دوران کودکی، یا در نوجوانی، جوانی و بزرگسالی مرتکب بزه شود. البته باید اشاره داشت این گزاره همواره در این شرایط صدق نمیکند و چنانکه امکان بزهکاری طفل بزهدیده وجود دارد، امکان دارد او یک بزهدیدۀ صرف باقی بماند و هیچگاه مرتکب بزه نشود.
در دهۀ ۸۰ اتفاق ناگواری در کورههای آجرپزی اسلامشهر تهران رخ داد که به نام مرتکب جرم، «بیجه» مشهور شد. بیجه که کارگر کورۀ آجرپزی بود، کودکان بیگناهی را میربود که از آن سمتوسو میگذشتند؛ سپس به آن کودکان تجاوز میکرد؛ آنها را به قتل میرساند؛ جنازهشان را در کوره میسوزاند و در آخر حتی استخوانهاشان را معدوم میکرد. گذشته از مرور این تلخیها، طی گفتوگوهای روانشناسان با بیجه، این نتیجه به دست میآید که بیجه روزی قربانی تجاوز جنسی بوده است، در خانوادهای محروم بزرگ شده است و از کودکی هیچ اقدام حمایتی درخصوص او صورت نگرفته است. اگرچه سالها از این اتفاق ناگوار گذشته، اما همچنان جای حرف دارد. همچنان مناطق بسیاری از این قبیل در حاشیۀ شهرها مطرحند که میتوانند امکان ارتکاب بزههای مختلف را فراهم کنند آن هم در روزگاری که فقر و محرومیت به اکثریت جامعه سرایت کرده است و اگر واقعبین باشیم تأثیرات مخربی از خود بر جای میگذارد.
بزهدیدگی و بزهکاری کودک میتواند تحت تأثیر عوامل مختلفی باشد که بدون شک محرومیت اجتماعی، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی و بافتهای شهری تأثیر بسزایی در رشد آمار ارتکاب بزه دارند. در این میان باید گفت حتی طلاق والدین - نه لزوماً در خانوادههای محروم اجتماعی - میتواند زمینهساز بزهدیدگی و بزهکاری کودک باشد.
حال باید سخن از این مهم گفت که آیا فقر و محرومیت اجتماعی به تنهایی موجب ارتکاب جرم میشوند و شرایط ارتکاب جرم و خطر را به وجود میآورند یا سازوکار دیگری برای تسهیل شرایط ایجاد بزه و خطر لازم است؟ نخستین عاملی که به نظر میرسد، تأثیر خانواده بر کودک و ارتکاب بزه است. به عبارتی درجات مختلف سطح محرومیت و آداب تربیتی خانوادهها عاملی است که میتواند خطر بزه را افزایش یا کاهش دهد؛ خطری که شامل بزهدیدگی و بزهکاری است. خانواده، نخستین حلقۀ وصل تربیتی کودک و جامعه است، اگرچه که باید گفت تمام ماجرا منحصر به خانواده نیست و شرایط دیگری از قبیل محل زندگی، مدرسه و حتی در مواردی محل کار کودک که - کودکان کار، کار اجباری کودکان و بهرهکشی از کودکان - مجال دیگری برای سخن گفتن میطلبد.
در نظام حقوقی ایران، سخن از جرایم علیه اشخاص به میان میآید. پرواضح است که هر طفل، از زمان تولد دارای شخصیت است و شخص بهشمار میآید، با این حال در نظام حقوقی ایران و در قوانین مختلف، مؤکداً به حقوق اطفال پرداخته شده است و این مبین اهمیت دورۀ کودکی و تأثیر آن بر روند رشد هر شخص است. توجه ویژۀ قانونگذار به کودک که نیازمند بررسی و تدقیق قوانین باتوجه به اوضاع جامعه است همواره جای بحث داشته است ازجمله سند ملی حقوق کودک و نوجوان مصوب ۱۳۹۷ و برآورده شدن حقوق مطرح در آن ازجمله حق حیات و بقا، حقوق خانوادگی، حق سلامت، حق تفریح، حقوق فرهنگی و تربیتی، حق هویت و حقوق اقتصادی در جامعه که علیرغم غبار فراموشی بر چهرۀ آن، جای مطالبه دارد.
https://hamnava.ir/News/Code/2941996
0 دیدگاه تایید شده