به گزارش همنوا؛

سه شنبه ۱۳ آذر هوا خیلی سرد شده است؛ اگر چه آفتاب و بی ابر است؛ ولی یخ آن شب آب نمی شود. غلامرضاخان شب گذشته آمده بود منزل ما، بليط طياره خریده بود. بنا بود او با طياره حرکت نماید با زنش و دو بچه با طیاره به طهران برود و قبل از ظهر صدای حرکت طياره آمد. قاعدتا باید حالا حرکت نموده باشد. اصرار این جور اشخاص برای صیغه حرکت از تبریز، خود مستمر اسباب خوف و وحشت است. اخبار مختلف متمادية میرسد. عبدالحسين عمو، او نیز امروز گفت که در کندرود هم عده‌ای توده‌ای شده و تفنگ برداشته‌اند. اسد و برادرانش پسران کریم پیش قدم بوده اند. تا حالا کندرودی ها به حرکت توده ملحق نشده بودند.

طرف عصر باز به سابقه قبلی رفتم منزل آقای حاجی محمد آقا نخجوانی که از تجار و محترمین و فضلای تبریز است. این مجلس (ادبی ) از دو سال به این طرف تأسیس شد. آقای فروغ و برادران من و آقای قاضی' حاضر می شوند. مجلس ادبی است. در این جلسه به مناسبت یک بیت انوری که معنای آن مشکل بود، آقای نخجوانی کتابی که مبلغی تصدیق از دانش انوری را شرح نموده بود، آوردند. معنای شعر واضح شد. خود کتاب که خطی بود، مورد توجه واقع شد. تفحص مختصری که مجلس ادبی اجازه می داد، به عمل آمده؛ مؤلف کتاب معلوم نشد کیست. از بعضی قراین و امارات چنان به نظر رسید که طرف از اهل علم و روحانیون و از اهالی آذربایجان بایستی باشد؛ و ظاهرة و بل در زمان فتحعلی شاه قاجار نوشته شده است. چون در پشت کتاب تاریخ وليعهدی محمد شاه و تاریخ نصرت فتحعلی شاه را نوشته‌اند. آقای قاضی کتاب را بردند که صفحه‌گذاری نمایند و بنا است یک فهرست هم برای آن بنویسند. جلسه آینده روز سه شنبه آینده در منزل آقای فروغ تشکیل خواهد شد. تفصیل چگونگی این مجلس ادبی و سایر و تحولات آن را ان شاء الله بعد می‌نویسم. آقای بیات به وعده خود وفا نموده و بیانیه موعود را منتشر نموده اند. مهم نبود. از اثر آن خبر نیست.