گروه : سیاسی

به گزارش همنوا؛
دوشنبه 13 آذر سال 1324
امروز قدری برف باریده است؛ یعنی شب بعد از یک باد سخت طوفانی، مقداری برف باریده، و بعد قطع شده بود. آن قدر نبود که محتاج روبیدن پشت بامها باشد. هوا روشن و آفتابی است. برفهای شب آب میشود. ساعت 9 من رفتم منزل آقای میرزا خلیل آقا مجتهد، تا این که وقت ورود والی حاضر باشم. قبلا خیال میکردم که قدری راجع به عراق (اراک) وطن والی صحبت حاضر بکنم. چون من دو سفر به شهر سلطان آباد عراق که فامیل والی (حاجی سهم الملكها) در آن ساکن و علاوه همگی سهمی در آن دارند، نموده ام و با چند نفر از آقایان و آقازادگان عراق حاجی آقا محسنیها رفاقت زیاد دارم.
راجع به تیراندازی شب که خیلی اسباب نگرانی شده بود، و غالبا تصور شروع یک محاربه جدی را نموده بودند، تحقیقات شد. معلوم گردید که شب یک دسته شاخسی میخواستهاند به عنف داخل محوطه نزديك كوی مسجد که فعلا مسکن عدهای نظامی ایرانی است بشوند. قراول برای راندن یا ترساندن آنها تير خالی کرده است. الحمدلله تلفات حاصل نشده است.
بعد از ساعت ده والی تشریف آورد. آقای سپهر روشن که سمت فرمانداری دارد، همراه ایشان بود. آقای سپهر روشن دو سال قبل هم در تبریز فرماندار بود. چون مدتی در قفقازیه مأموریت داشته است و گویا زبان روسی را هم بلد است و في الجمله به طرفداری از روسها هم معروف است، والی جدید ظاهرا ایشان را برای موقع مناسب دیده است و همراه با طیاره به فرمانداری آذربایجان آورده است. فرماندار تبریز در حقیقت معاون والی با استاندار آذربایجان است. والی و فرماندار وارد اطاق شدند و با آقای مجتهد و من و دکتر که حاضر بودیم دست داده و مصافحه نمودند. والی شخصی است تقریبا پنجاه تا شصت ساله؛ موی سرش سفید شده است. سیمای روشن و آریستوکراتيک دارد. فرماندار از او پیرتر به نظر می آید و سیمای او هم آریستوکراتیك نیست. تعارفات رسمی والی ها که در این قبیل مجالس می کنند و صحبت میان آن شروع شد. من چندین دید و بازدید از واليها یادم می آید. آقایان سمیعی، فهیمی، کاظمی، مستوفی. در همه آنها راجع به آب و هوا و بارندگی و نسبت آن و همچنین آثار آن در زراعت آذربایجان صحبت می شود. بعد پرسیدند که از اوضاع چه اطلاعی دارید؟ آقای مجتهد فرمودند که اوضاع بد است. من خواستم زمینه صحبتی حاصل شده باشد؛ پرسیدم که نگرانی دول متفق که بنا است در طهران تشکیل شود چیست؟ اظهار بیاطلاعی نمود. بعد گفتم که رادیوی ترکیه گفته است که دولت روسیه انفصال شش نفر را از دولت ایران خواسته است. بدین قرار: فهیمی، ارفع، ضرابی رئیس پلیس، اعتماد مقدم، کاظم سیاح، غلامحسین ابتهاج رئيس بلديه در طهران. خیلی تأثیر در والی نمود و با دقت گوش میداد. چون خودشان درخواست خبر نموده بودند؛ بر من بحثی شاید وارد نباشد.
بعد از صرف چای و بعضی صحبتها تشریف بردند. گفت که بیانیه امروز منتشر مینمایم که هر کس هر مطلبی دارد بیاید مذاکره نماید. آقای مجتهد گفتند که این کشت و کشتار که در اطراف در گرفته است چطور خواهد شد؟ گفت که آن هم کم کم درست می شود. مدت ملاقات تقریبا یک ربع یا ۲۰ دقیقه کشید. وقت رفتن دوباره مصافحه و دست دادند؛ حتی با پسران آقای مجتهد که تا در حیاط مشایعت نمودند.
قضیه صالح هم معلوم شد که مربوط به قضیه قتل روز شنبه نبوده است...وقت مراجعت به خانه عبدالحسین عموزاده را دیدم. دیروز حاجی میرزا محسن آقا که ناخوش بود با پسر کوچکتر احمد و تمام خانواده عبدالحسین و احمد با اتوبوس به طهران حرکت نمودهاند. گویا توسط دکتر یک سفارش عدم تعرض از حاجی میرزا على شبستری به تشکیلات محلی که منازل عرض راه را اشغال نموده و متعرض مسافرین میشوند، گرفته اند. عبدالحسین هم خودش میخواهد با طیاره به طهران برود. مبلغ دویست تومان اعانه از عبدالحسین عوارضی گرفتم. صد تومان برای متصدی حفاظت مقبره مجتهدی ها در نجف و صد تومان برای یک نفر از اقوام پریشان خودمان.
https://hamnava.ir/News/Code/2656352
0 دیدگاه تایید شده