
همنوا- مهدی نعلبندی / بیست و چهار محله وهفتاد و دو سیره تبریزِ قدیم در هر محلهاش سه هیئت داشت. هیئت وقتی در خانه یا مسجدی بود، سیره بود و وقتی میآمد کوچه و بازار، میشد دسته. اینجا عزاخانه آلالله است و در این شهر، هر زمانی از سوگ حسینبنعلی علیهالسلام نامی دارد و آیینی ویژه خود. باغمیشه، حکمآباد، خیابان، قرهآغاج، امیرخیز، کوچهباغ، ویجویه، نوبر، سرخاب، چرنداب، راستهکوچه، شتربان، ششگلان، مارالان، سیلاب، لیلآباد (لِیلاوا یا مهادْمَهین)، چوستدوزان، اهراب، عموزینالدین، جمشیدآباد (گامیشآوان)، آخونی، بیلانکوه، پلسنگی و مقصودیه، بیستوچهار محلة تبریز که هر کدام از دویست سال پیش به این سو سه هیئت دارند. دو هیئت برای سینهزنان و یکی برای زنجیرزنان. - هیئت عرب محله - هیئت عجم محله - هیئت زنجیرزنان محله تفاوت این سه در سبک عزاداری و پوشش عزاداران است.
سبکی که در ریتم و ضرباهنگ وِردها خود مینمایدو همین است که هر محله، شاعر خود را دارد و نوحهخوان و واعظ و منبری خود را. در تبریز، شاعری نیست که شعر مرثیه نگفتهباشد و شاعران بسیاری هستند که جز در رثای اهلبیت علیهمالسلام شعر نگفتهاند. صافی، شاعر نوبریها بود و شهاب، شاعر کوچهباغیها و صحّاف، شاعر سرخاب و بسیاری دیگر که نامشان خود، کتابی مفصل است. و بسیار پیش میآمد که اهل سرخاب با شعر صافی اشک میریختند و اهالی نوبر با ابیات صحاف ضجه میزدند.
روزهای جنگ مشروطه، دولتیها خواستند بین تبریزیها نفاق کنند و دستههای عزاداری را به جان هم اندازند؛ اما میرزا علی ثقةالاسلام گفت: «هر شب از ماه محرم را یک محله از تبریز، میزبان همه تبریزیهاست برای عزاداری».
این شد که نقشة استبداد نگرفت. بعد از قاجار که پهلویها با کشف حجاب و قدغن کردن عزاداری، تکیه بر تخت زدند و تکیهها و عزاخانهها را بستند؛ زیرزمینها شد حسینیه و شاعران شدند راویان واقعة عاشورا و مقاتل منظوم یکی پس از دیگری سروده شد. ترکی و فارسی. همین شد که عزای امام حسین علیهالسلام زبان مادری مردم را هم حفظ کرد. ادامه دارد
https://hamnava.ir/News/Code/2701673
0 دیدگاه تایید شده