×

منوی اصلی

اخبار ویژه

امروز : جمعه 29 فروردین 1404  .::.   برابر با : Friday 18 April 2025  .::.  اخبار منتشر شده : 26742 خبر
«از پاریز تا پاریس» در تبریز

ماجرا به 55 سال پیش بر می‌گردد. آن‌جا که باستانی پاریزی، به تبریز می‌آید تا به همراه جمعی از مفاخر فرهنگی آن روزگار، دوره‌ای از تاریخ شکوه‌مند تبریز و ایران را روایت کند. فصل چهارم کتاب «از پاریز تا پاریس» با عنوان «شهر تبریز است و کوی گلستان» به همین موضوع اشاره دارد.

 آبان سال 1348، سه کنگره ملی مهم در ایران برگزار می‌شود: «کنگره ایران پیش از هخامنشی» و «کنگره فردوسی» زیر نظر وزارت فرهنگ و هنر، و «کنگره ملی خواجه‌رشید‌الدین فضل‌الله همدانی» زیر نظر وزارت علوم و به میزبانی دانشگاه تهران و دانشگاه تبریز.

کنگره خواجه‌ رشید‌الدین، به پیشنهاد پروفسور «کارل ‌یان» استاد شرق‌شناسی دانشگاه لیدن اروپا، از مدت‌ها پیش در تقویم وزارت علوم جای گرفته بود. مهم‌ترین هدف و تصمیم این کنگره، ایجاد یک مؤسسه تحقیقاتی وابسته به دانشگاه تبریز با بودجه ملی در محل ربع رشیدی برای‌شناساندن زوایای این شهرک علمی-دانشگاهی به نسل آینده و گردشگران بین‌المللی بود (که متأسفانه هنوز بعد از 55 سال صورت عملی به خود نگرفته است.)

به این ترتیب، 18 تن از شرق‌شناسان و تاریخ‌دانان نامی ایران و جهان در مدت شش روز، میهمان دانشگاه تهران و دانشگاه تبریز بودند، بلکه گِرهی از رازهای سربه‌مُهر ربع رشیدی و جامع‌التواریخ خواجه رشیدالدین را بگشایند.  برنامه وزینی که به نوشته باستانی‌پاریزی «ایرج افشار، کنگره‌آرای آن بود.» و «مجتبی مینوی به ریاست کنگره منصوب شد و حق به جای خویش نشست.» توصیف سایر شرکت‌کنندگان داخلی و خارجی این همایش نیز، نشان‌دهنده اعتبار و سطح علمی برنامه است، آن‌جا که باستانی‌پاریزی می‌نویسد: «این بزرگداشت، اگرچه به خاطر خواجه رشید بود، دو نتیجه دیگر هم داشت. نخست اینکه ما شناختیم مردانی را که در گوشه و کنار دنیا، نه به خاطر پول و نام و نه از ترس خواجه، عمر خود را صرف تحقیق در آثار او کرده اند. از آن میان، فی‌المثل آقای «کارل یان» را توان نام برد که سال‌ها است به تحقیق و طبع جامع‌التواریخ پرداخته و امروز در سنین بالا باز هم مشغول طبع قسمت چین و هند جامع التواريخ است. مردی است اهل چکسلواکی مقیم هلند با قیافه‌ای شبیه وایکینگها که خدا مِهر رشید‌الدین را در دلش افکنده است؛ آیا می‌توان در خدمت خالصانه او تردید کرد؟ یا آقای اشپولر خاورشناس آلمانی یا آقای بویل انگلیسی یا آقای علی‌زاده باکویی و بالاتر از همه، مستر کنت لوتر آمریکایی جوان، به سال، تازه و به خرَد، پیر، خود به چه امید و به چه آرزو، دل در جامع‌التواریخ بسته اند؟ این خود نکته‌ای است که باید در جاذبه (ربع) رشیدی جستجو کرد.»

استاد باستانی‌پاریزی در ادامه به حال‌وهوای برنامه و تنوع زبان و ملیت‌ میهمانان حاضر در کنگره اشاره می‌کند و می‌نویسد: «با وجود چند صدسال سابقه عناد و کدورتی که بر خاورمیانه سایه افکنده است، باز هم هستند نقاط اتکای پایگاه‌های معنوی که دل‌های ترک و تازیک و هندو و عرب را به هم پیوند می‌دهد.... ترکیه ممکن است قرن‌ها خط خود را به جای فارسی، خط لاتین نگاه دارد ولی آیا برای او امکان دارد که از دیوان فارسی سلطان‌سلیم، پادشاه مقتدر خود که به پارسی شعر می‌گفت، چشم بپوشد و آن را کنار بگذارد؟ در همین مجمع، «عثمان توران» دانشمند ترک شرکت داشت و در باب «خواجه‌رشید‌الدین فضل‌الله و تاریخ ملل ترک» با شکوه و جلال تمام، به زبان فرانسه سخن گفت. عثمان توران، مصحح «مسامرۀ‌الاخبار» است و کتاب را به فارسی چاپ کرده، منتها ناچار شده حواشی را به خط لاتین و به زبان ترکی بنویسد. آیا انجمن تاریخ ترک، حاضر است از چاپ چنین کتابی، به زبان فارسی چشم بپوشد؟... کاش روزی سیاست‌ نفاق‌افکن توجه خود را به این منبع عظیم فرهنگی مشترک معطوف سازد و وسایل همدلی همزبانان قدیم را فراهم نماید. خواجه‌رشید‌الدین فضل‌الله یکی از این وجوه مشترک است... بی‌خود نبود که  «استاد زکی ولیدی طوغان» اصرار داشت که خواجه‌رشید را بیش از آن‌که مورخی ایرانی و همدانی‌الاصل بشناسد، یک مورخ بین‌المللی بداند و مقام او را از اختصاص به یک کشور به مرحله جهانی بالا ببرد... همین استاد سالخورده، با این‌که سخنرانی خود را به زبان انگلیسی شروع کرد، اما کم‌کم ناچار شد قسمت دوم آن را به زبان ترکی و بالاخره قسمت آخر را به زبان فارسی ایراد کند. درست نمونه و مصداق و مجسمه زنده فرهنگ خاورمیانه.»

باستانی‌پاریزی حال‌وهوای کنگره و سطح بین‌المللی آن‌ را مرور و اشاراتی نیز درباره جایگاه زبان فارسی در میان محققان ترک مطرح می‌کند و ادامه می‌دهد: «جلسات خواجه، چهار روز در تهران و  دو روز در تبریز برقرار بود. صبح‌ها از ساعت 8:30 تا 12 و عصرها از 3 تا 6. افتتاحیه در سالن ابن‌سینای دانشکده پزشکی تهران شروع شد، شاید برای این‌که خواجه‌رشید قبل از هر چیز، طبیب بوده‌است. نشست‌های دیگر در دانشکده ادبیات تهران بود، لابد از این جهت که جامع‌التواریخ یک کتاب بزرگ تاریخی و در عین حال، ادبی است و خواجه‌رشید، هم ادیب بود و هم مورخ. نشست‌های تبریز  در سالن دانشکده کشاورزی فراهم آمد. این را لابد باید به حساب ذوق آقای دکتر منوچهر مرتضوی، رئیس دانشکده ادبیات گذاشت. او بهتر از هر کس می‌دانست که خواجه‌رشید بزرگ‌ترین ملّاک زمین‌دار عصر خود بود. ثروتی که آقای دکتر حسینقلی ستوده برای خواجه رشید برشمرد، به قول آقای محیط طباطبایی، آدم را یاد افسانه اوناسیس و راکفلر می‌اندازد و وقفنامه ربع‌رشیدی، شامل املاکی بوده است در موصل و مراغه و مرند و اصفهان و شیراز و یزد  و نقاط دیگر مانند هند و یمن!... دو روز برای شرکت‌کنندگان در این کنگره بسیار خوش گذشت. در بهترین هتل تبریز اقامت داشتیم، بهترین پذیرایی انجام شد، دختران و پسران دانشجو که اغلب ترکان پارسی‌گوی بودند، در تجلیل میهمانان صمیمت بی‌اندازه داشتند. استادان دانشکده ادبیات که اغلب، جوان و درس‌خوانده و پرحرارت هستند، در هیچ‌یک از نشست‌ها و بازدیدها ما را ترک نکردند.»

خرید وقف‌نامه ربع‌رشیدی را باید مهم‌ترین تصمیم‌ و دستاورد کنگره خواجه‌رشید بدانیم. موضوعی که مورد تاکید استادان فن چون مینوی، محیط طباطبایی، دانش‌پژوه، افشار و دکتر علی‌اصغر مهدوی نیز قرار می‌گیرد. این وقف‌نامه‌، نسل‌در‌نسل میراث خاندان مهم «سراجمیر» بوده‌ و در حاشیه یکی از برنامه‌های کنگره، مورد بازدید و بررسی میهمانان اهل فضل قرار می‌گیرد.

 باستانی‌پاریزی در این مورد توضیح می‌دهد: «روز جمعه در چای‌خانه دانشکده ادبیات، وقف‌نامه ربع‌رشیدی، مورد بازدید قرار گرفت. وقف‌نامه‌ای است عظیم به صورت کتابی به قطر شاهنامه با خط خوش... خواجه‌رشیدالدین، جای‌جای در حاشیه صفحات، مطلب را تصدیق و تایید کرده و بالنتیجه ارزش این وقف‌نامه، با خط و امضای او چند برابر شده است.»

جالب این‌جاست که قیمت وقف‌نامه، به پول آن زمان، حدود 40 هزار تومان برآورد می‌شود و البته متولی و دارنده و قفنامه (بازماندگان حاجی ذکاءالدوله سراجمیر) از چند برابر این مبلغ صحبت می‌کند.

باستانی‌پاریزی، در مورد اختلاف قیمت‌گذاری وقف‌نامه، این‌چنین توضیح می‌دهد: «یکی از رفقا گفت: مگر چه کرده‌اند که قیمت را اینقدر بالا می‌گیرند‌؟ سندی است مربوط به ایران و باید به جای امنی سپرده شود. گفتم البته شاید حرف تو درست باشد اما این را هم بدان که خانواده‌ای، 650 سال این کتاب قطور و سنگین را حفظ کرده البته ممکن است بگویید که برای حفظ موقعیت خانوادگی و تولیت و ضبط املاک چنین کرده اما باید گفت که اولاً چنین نیست، چون بسیاری از املاک به طور کلی از بین رفته‌اند و اصولاً بلافاصله پس از مرگ رشیدالدین همه آثار او خراب و قاعدتاً صفصفا گردید (زیرا مردم عقده بیچارگی و ستم‌کشی خود را با خراب‌کردن آثار رشیدی شکافتند.) ثانیاً آن‌که و لوچنین باشد، در این ششصد سال که بیش از بیست نسل گذشته است، اینان در برابر همۀ تهاجماتی که در تبریز شده است تنها به حفظ این اثر گرانقدر پرداخته‌اند، هجوم متعدد عثمانی و به قول صاحبان تواریخ قدیم «رومیه شومیه» چه در عصر صفوی و چه بعد از آن، تهاجمات تیموریان، قتل و غارت و تهاجمات روسها، وقایع مشروطه و در‌هم‌پاشیدگی اوضاع آذربایجان، هر يك از اين‌ها ایجاب می‌کرد که صدها امثال این اسناد را نابود سازد، بسا بوده باشند کسانی که نتوانستند دختر و فرزندان خود را از چنگ مهاجمان نجات دهند، ولی به حفظ این ذخیره گرانبها پرداخته و  آن را خانه‌به‌خانه و شهر‌به‌شهر همراه برده و حفظ کرده‌اند. پس اگر پولی در ازای آن داده شود، کاری عبث نیست. مضافاً به اینکه حتی اگر ۱۵۰ هزار تومان هم به او بدهند پول 500 متر زمين خشك و خالی در بیابانهای اطراف تهران بیشتر نخواهد شد.»

حضور باستانی‌پاریزی و دیگر نوابغ علمی ایران در کنگره تبریز، رویداد بسیار مهمی بود زمینه‌ساز خریداری «وقف‌نامه ربع‌رشیدی» شد. این اثر گرانسنگ که به تائید علمای مهمی نظیر علامه حلی(ره) نیز رسیده‌است، در سال ۱۳۸۶ توسط کتابخانه ملی ایران به سازمان یونسکو معرفی و به‌عنوان اولین اثر ایرانی در حافظه جهانیِ یونسکو ثبت شد؛ مدتی بعد نیز با تصحیح مجتبی مینوی انتشار یافت.

 

برچسب ها :

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.