گروه : اجتماعی
به گزارش همنوا، این روزها خشونت علیه زنان منحصر به آزارهای فیزیکی نمیشود و تنها در دل خانواده شکل نمیگیرد. خشونت از آزار کلامی تا بیتوجهی و حتی ترویج یک فکر اشتباه نسبت به زنان در جامعه که آنان را تحت فشار قرار داده یا به انزوا میکشاند را در بر میگیرد.
یکی از این تفکرات اشتباه که به شدت در جامعه ما و شاید در جهان ترویج میشود مرتبط به سن ازدواج در زنان است، تقسیم کردن زنان به دو گروه زنان آماده ازدواج که در آمار رسمی جامعه ما دختربچهها را نیز شامل میشود و زنانی که دچار تجرد قطعی شدهاند میتواند نوعی خشونت غیرمستقیم نسبت به زنان به حساب بیاید که مدعی است نگاهی علمی و جمعیت شناختی نسبت به ماجرا دارد.
نکته آنکه بهتازگی آمار شگفتانگیز و عجیبی در مورد سن ازدواج و آمار آن میان نسلهای گوناگون منتشر شده است که میتوان آن را از چند جنبه بررسی کرد. براساس اظهارات دکتر محمود مشفق، جمعیتشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامهطباطبایی نزدیک به ۳۶ درصد از جمعیت زنان جوان ۱۵ تا ۳۴ سال کشور را دخترانی تشکیل میدهند که هنوز ازدواج نکردهاند و ۲.۳ درصد از زنان ۴۵ ساله و بیشتر در بازه سنی تجرد قطعی قرار دارند.
در این آمار سن جوانی زنان تا ۳۴ سالگی در نظر گرفته شده و تکلیف گروه سنی ۳۵ تا ۴۵ سال مشخص نیست، سن ۴۵ سال به بالا هم زنانی هستند که از منظر این آمار به تجرد قطعی رسیده و احتمالا قابلیت تشکیل خانواده را از دست دادهاند.
ارائه چنین آمارهایی در جامعه گرچه در ابتدای امر پدیدهای کاملا علمی به نظر میرسد، اما دو پدیده کودک همسری و همچنین ارزشگذاری زنان براساس میزان آمادگی آنها برای باروری را ملاک و معیار قرار میدهد. در این رویکرد هر قدر زن آمادگی کمتری برای باروری داشته و سن او افزایش یابد گزینه نامناسبتری برای ازدواج است.
جالب آنکه درباره مردان تاکنون به مساله رسیدن به سن تجرد قطعی سخن گفته نشده است و او در هر سنی گزینهای مناسب برای ازدواج تلقی میشود. این نوع نگاهها در واقع بازمانده همان نگاهی است که در گذشته به زنان مجرد در سنین بالاتر برچسب ترشیدگی و پیردختری و... را اطلاق کرده و آن دسته از زنان را که به ازدواج و تشکیل خانواده علاقه داشتند محکوم به انزوا میکرد.
در جهان امروز سن ازدواج در زن و مرد افزایش یافته و برای هر دو جنس توان ازدواج با فردی همسن و سال خود فراهم است. امروزه تعداد زنان و مردان مجرد در سنین بالا کم نیست و دیگر کسی نمیتواند از تجرد قطعی سخن بگوید. براساس گزارشها و آمارهای جهانی هم ، هر اندازه جوامع بهسوی مدرنیته حرکت کردهاند سن ازدواج هم به همان نسبت در آنها بالا رفته است. بررسی الگوی ازدواج در ایران نشان میدهد در نیم قرن گذشته الگوی سنی ازدواج بهویژه نزد زنان تغییرات زیادی داشته است بهگونهای که میانگین سنی در نخستین ازدواج زنان از ۱۸.۴ سال در سال ۱۳۴۵ به ۲۳ سال در سال ۱۳۹۵ و برای مردان از ۲۵ سال به ۲۷.۴ سال رسیده است. همانگونهکه میبینید سن ازدواج بهویژه در میان زنان ۴ سال افزایش داشته است.
در حقیقت ارائه این آمارها بدون تحلیل درست میتواند به مردان در سنین بالا القا کند که در صورت تمایل برای ازدواج فقط باید سراغ دختربچهها یا زنانی بروند که بیش از ۳۴ سال سن نداشته باشند. شاید وقت آن رسیده باشد که به واقعیت جامعه و آنچه در جهان میگذرد نگاهی انداخته و حتی اگر آماری هم میدهیم همراه با تحلیلی درست و منطقی باشد.
بد نیست یادآوری کنیم که ازدواج نه هدف زندگی بلکه یکی از فصول آن است که فرد میتواند به انتخاب خود آن را تجربه کند، ازدواج خوب و موفق نیز میتواند افراد را در بسیاری از زمینههای زندگی پیش براند و بهواسطه همدلی و تلاش دو تن سبب پیشرفت هر چه بیشترشان شود. دو انسانی که با بلوغ و پختگی اجتماعی، فکری، اقتصادی، معنوی، زیستی، جنسی، هیجانی و عاطفی در کنار هم قرار گرفتهاند میتوانند به موفقیت و آرامش بیشتری دست پیدا کرده و روزگار خوبی را سپری کنند، به همان نسبت ازدواج ناموفق آتشی برپا میکند که دودش دامن خانوادههای هر دو سو را هم میگیرد و مشکلات فراوان روحی و اقتصادی به بار میآورد.
شرط ازدواج موفق در تعریف یونسکو
از سوی دیگر یونسکو برای ازدواج تعریف جالب و البته بسیار مهمی دارد و شرط ازدواج موفق و پایدار را داشتن سواد عاطفی میداند نه سن و سال. آنگونهکه کارشناسان میگویند برخی جوانان حتی در سن ۳۰ سالگی هم پختگی لازم را برای ازدواج و تشکیل زندگی مشترک ندارند که البته این موضوع در جوامعی مانند جامعه ما که در این زمینه آموزش درستی هم وجود ندارد ممکن است سنین بالاتر را هم دربر بگیرد.
در این زمینه با دکتر سیمین کاظمی، پژوهشگر مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و عضو گروه جامعه شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه شناسی ایران گفتگو کردهایم و از او در مورد این آمار پرسیدیم.
گفتگو با دکتر کاظمی را در ادامه میخوانید.
ارائه آمار ازدواج در روز دختربچهها ناشی از نگاه مردسالارانه
* نکته مهمی که در این آمار وجود دارد این است که سن ازدواج از سن ۱۵ یعنی سن کودکی محاسبه شده است. در این زمینه چه دیدگاهی دارید؟
- همانگونه که میدانید این گفتگو به مناسبت روز جهانی دختر منتشر شده و آماری که در آن اعلام شده یعنی ۱۵ تا ۳۴ به عنوان سن جوانی در نظر گرفته شده و وضعیت تأهل زنان نیز در این بازه سنی اعلام شده است. این درحالی است که از دیدگاه حقوق کودک ۱۵ سالگی سن ازدواج نیست و ازدواج در این سنین به کودکان آسیب میرساند پس باید بهشدت از آن پیشگیری شود و این کار هرگز بدون حمایت و کار همگانی محقق نخواهد شد. درواقع در این مشارکت متخصصان و صاحبنظران و مسئولین و مردم جامعه باید مشارکت داشته باشند.
بههر روی از دیدگاه جمعیت شناختی و پزشکی ممکن است تقسیمبندی سنی با نظرات حقوقدانان و یا فعالین حقوق کودک متفاوت باشد و شوربختانه هنوز نتوانستهایم در این زمینه به یک تعریف و نقطه اشتراک برسیم؛ بنابراین بروز چنین مشکلات و سوءتفاهماتی اجتنابناپذیر است. به باور من آن رسانه یا خبرگزاری که این گفتگو را منتشر کرده از روز جهانی دختر و چرایی نامگذاری آن درک درستی نداشته که موضوع تاهل در آن مطرح شده است.
چنین گزارشی از نگرش مردسالارانه و سنتی به مفهوم دختر (یعنی زن جوان در سن ازدواج) ناشی میشود و ربطی به وجه تسمیه روز جهانی دختربچهها ندارد. این نامگذاری برای توجه به نابرابری جنسیتی و تبعیض علیه دختربچهها و مشکلاتی مانند آموزش، تغذیه، مراقبتهای پزشکی و کودکهمسریست، اما طرح موضوع ازدواج دختران ۱۵ ساله آن هم بدون نگاه انتقادی، برخلاف هدفیست که برای آگاهیرسانی درباره روز دختربچهها در نظر گرفته شده است.
به زنان القا میشود که باروری مهمترین کارشان است
* موضوع بعدی در این آمار این است که بازه سنی ۱۵ تا ۳۴ و ۴۵ سال عنوان شده است و مشخص نیست بازه سنی ۳۴ تا ۴۵ سال کجای این آمار قرار دارند. دلیل آن را چه میدانید؟
- در بالا اشاره کردم که ظاهراً تأکید بر زنان جوان یا به عبارتی «دختران» به مناسبت روز دختر بوده است؛ برای همین تأکید بر این بازه سنی بوده است و به سنین بالاتر یعنی ۳۴ تا ۴۵ سال اشارهای نشده است. ازسوی دیگر بر اساس مفروضات جمعیتشناختی سن ازدواج با محوریت تولیدمثل و باروری، برای زنان حداکثر تا ۴۵ سال تخمین زده میشود و اگر زنی تا این سن ازدواج نکرد به این معنی است که دیگر ازدواج نخواهد کرد و برای همیشه بدون همسر خواهد بود.
* آنگونه که این آمار میگوید سن ۳۴ سال پایان سنی است که یک زن میتواند ازدواج کند؛ بهنوعی سن باروری یک زن؛ گویی در این آمار زن تنها با نگاه توانایی او به باروری سنجیده شده است. در این مورد چگونه میاندیشید؟
- در این آمار ۳۴ سال برای زنان، پایان سن جوانی در نظر گرفته شده است و نه پایان سن باروری. سن باروری از نظر پزشکی تا ۴۹ سالگی در نظر گرفته میشود. البته حرف و برداشت شما هم درست است درواقع هنگامی که آمار و دادههای خام بدون تحلیل ارائه میشوند ممکن است چنین برداشتهایی هم از آن صورت بگیرد. در جامعه ما نقشهای بیولوژیک زنان بیشتر برجسته میشود و به زنان القا میشود که ازدواج و مادر شدن مهمترین کاری است که آنها میتوانند انجام دهند به این ترتیب نقش اجتماعی زنان و مشارکت آنها در امور گوناگون کمرنگ و کماهمیت شمرده میشود. موضوع دیگر این است که در تغییر سیاست جمعیتی بار اصلی آن بر دوش زنان گذاشته میشود. به همین دلیل هم در آمار ممکن است اهمیت ازدواج و فرزندآوری بیش از حد برجسته شود.
* فکر نمیکنید با اینگونه آمارها، غیرمستقیم این موضوع به جامعه القا میشود که سن ازدواج مناسب برای زنان ۱۵ تا ۳۴ سال است و در نتیجه اینگونه بخش زیادی از زنان از چرخه ازدواج خارج و حذف میشوند؟
- به نظر من، چون این آمار با تأکید بر زنان سن جوانی (۱۵ تا ۳۴) اعلام شده الزاماً به معنی مناسب نبودن زنان سن بالاتر از ۳۴ سال برای ازدواج نیست. البته چنین نگرشی در مورد سن مناسب ازدواج زنان یک مشکل فرهنگی مردسالارانه است که ممکن است در میان متخصصان و کارشناسان علوم اجتماعی هم رایج باشد.
به هرروی اگر بدانیم که این آمار از دیدگاه جمعیتشناختی ارائه شدهاند و یکی از کارهای جمعیت شناسان توصیف و تحلیل آماری ویژگیهای جمعیت است، نمیتوان گفت این آمار الزاماً سن مناسب ازدواج را تلقین میکند. هنگامی که در جامعهای شاهد انجامشدن ازدواجهایی در سنین زیر ۱۸ سال هستیم جمعیتشناس یا متخصص آمار نمیتواند آن را نادیده بگیرد.
* مشکل کودکهمسری در جامعه ما یا فشار اجتماعی بر زنان برای ازدواج در یک بازه زمانی مشخص، عوامل مهمتر و ساختاری دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرند. این عوامل کدامها هستند؟
- کودکهمسری به عوامل اجتماعی - اقتصادی و فقدان قوانین حمایتی از کودکان مربوط میشود. فقر اقتصادی و انزوای فرهنگی و مشکلساز بودن قانون که سن ازدواج دختران را ۱۳ سال تعیین کرده از عوامل ازدواج دختربچههاست.
در مورد فشار اجتماعی بر زنان برای ازدواج هم، عوامل فرهنگی-اجتماعی مهم هستند، این عوامل باعث برقرار شدن تقسیم کار جنسیتی میشود که نقش زنان را به خانواده و همسرداری و فرزندآوری محدود کرده و این تصور را بهوجود میآورد که زنان با هر میزان موفقیت در ایفای نقشهای اجتماعی خود تا ازدواج نکنند، از ایفای نقش اصلی خود دور ماندهاند. همچنین الصاق برچسب غیر نرمال بودن و مشکلدار بودن به زنانی که دیر ازدواج میکنند یا تصمیم به ازدواج ندارند آنان را در معرض فشار اجتماعی برای ازدواج در سنینی که از نظر جامعه مناسب تعیین شده قرار میدهد.
* فکر نمیکنید اینگونه آمارها نوعی خشونت علیه زنان محسوب شود؟
- اگر انتشار این آمار موجب انتقال این معنا به جامعه شود که کارکرد و ارزشمندی زنان فقط ازدواج و بارداری است و بر مفروضات فرهنگ مردسالاری در مورد زنان صحه بگذارد میتوان آن را نوعی خشونت نمادین علیه زنان تلقی کرد. البته باید این مطلب را هم بیفزایم که ما در ایران آمار و اطلاعات اندکی داریم و این مربوط به تمامی حوزهها و موضوعات است به همین دلیل است که انتشار آمار در موارد و زمینههای گوناگون اجتماعی و اقتصادی بهویژه از زبان کارشناسان و متخصصان با توجه بیش از اندازه رسانهها و افکار عمومی رروبهرو میشود بنابراین از دیدگاههای گوناگون داوری و قضاوت میشود.
برای نمونه از همین موضوع نسبت جنسی جمعیت در سن ازدواج نتایج دیگری ازسوی برخی مسئولین و افرادی که در قدرت هستند گرفته شد و بارها شاهد این بودیم که درباره شمار زیاد زنان مجرد نسبت به مردان مجرد صحبتها و اظهارنظرهایی کرده بودند و چندهمسری و صیغه و ازدواج موقت را بهعنوان راهکار مطرح میکردند.
برخی از افراد جامعه هم که به مسایل اجتماعی نگاه ریاضی و تک بعدی دارند ممکن بود با چنین استدلالی، بپذیرند که چندهمسری و ازدواج موقت که نقض آشکار حقوق زنان است راه حلی برای این مشکل تعداد زیاد زنان ازدواج نکرده است.
اکنون با چنین آماری که در مورد نسبت جنسی جمعیت در سن ازدواج اعلام شده مشخص میشود، ادعاهای پیشین واقعیت نداشته است و چند همسری و ازدواج موقت به دلایل دیگری مطرح میشده است که بحث مربوط به خود را نیاز دارد. از سوی دیگر شمار کمتر زنان در سن ازدواج نسبت به مردان احتمال بروز کودکهمسری را تقویت میکند و البته شانس مردان فقیر برای ازدواج را کم میکند. به باور من ما باید از چنین آمارهایی برای سیاستگذاریهای درست بهره بریم.
* چنین آمارهایی به زنان و بهتبع آن جامعه چه آسیبهایی میزند؟
- رسانهها باید در استفاده از آمار دقت کنند و آن را با تحلیل و توضیح منتشر کنند تا از آنها برداشتهای نادرست نشود. بههرروی همواره گروههایی در جامعه وجود دارند که نسبت به دیگران آسیبپذیرترند بنابراین انتشار دادههایی بدون دقت و نادرست ممکن است به بدترشدن اوضاع بینجامد.
https://hamnava.ir/News/Code/5333941
0 دیدگاه تایید شده