گروه : فرهنگی
به گزارش همنوا به نقل از ایسنا، اشعار شهریار، سالهاست که نقل محافل ایرانیهاست و هیچگاه رنگ نباخته و کهنه نشده، گویی که مردمان نیز هم چنان که شهریار با اشعارش میزیست، با سرودههای این شاعر پرآوازه زندگی کرده و واژه به واژه آن را درک میکنند و بدون شک معنویت و اندیشههای تابناک موجود در اشعار شهریار بیش از هر چیزی به روح جان مردمان نفوذ کرده است. اندیشههای نابی که ریشه در معنویات و آیات قدسی دارد.
تجلی آیات قرآنی در اشعار استاد شهریار
علیاصغر شعردوست، ادیب و پژوهشگر حوزه ادبیات و از شاگردان استاد شهریار در مورد تجلی آیات قرآنی در اشعار استاد شهریار، میگوید: شهریار شخصیتی متدین داشت و از دوران کودکی با قرآن کریم مانوس شده بود؛ خود استاد در این رابطه میگفت: «من شانس ادبی که آوردهام، مدیون این هستم که وقتی در ده بودم شش سال داشتم، الفبا را خوانده بودم میتوانستم عبارات را بخوانم ولی معانی آنها را نمیدانستم. در اتاق عمهام که ما زندگی میکردیم یک طاقچه بود و در آن طاقچه دو کتاب بود؛ یکی قرآن مجید و دیگری دیوان حافظ. من میرفتم این کتابها را باز میکردم و میآمدم، یک دفعه آیات قرآن را میخواندم و یک دفعه حافظ را. از اول مغزم پر شد با این کلمات موزیکال آسمانی قرآن مجید و اشعار حافظ. به طوری که وقتی بزرگتر شدم شعرهای دیگر و هر چیز دیگری را که میشنیدم میدیدم به نظرم سبک میآمد. عمده شانس من این است که از اول با قرآن و حافظ شروع شد».
او با بیان اینکه استاد شهریار در دوران مشروطیت یک کودک شش ساله بود و پدرش نیز از بزرگان تبریز و از جمله کمک کنندگان به سرداران مشروطه بود، ادامه میدهد: در این زمان، خانه پدر استاد شهریار که یکی از وکلای ممتاز تبریز و آذربایجان بود، محل رفت و آمد بود و پدر برای اینکه محمدحسین را از این قائلهها به دور نگه دارد، او را به نزد خواهرش(عمه استاد شهریار) در روستای قایش قورشاق در نزدیکی بستان آباد میفرستد و استاد شهریار نیز از این فرصت بسیار بهره میگیرد.
شاگرد استاد شهریار با اشاره به اینکه وجود دو کتاب قرآن و حافظ در طاقچه خانه، بیانگر اصالت خاندان استاد شهریار است، اضافه میکند: از استاد شنیدم که میگفت: «در آن زمان بیآنکه معنای کلمات را بدانم، آیات قرآن و ابیات حافظ را میخواندم و ذهنم با این نوع کلمات و عبارات انس گرفته و سرشار شده بود». شهریار در حقیقت از شش سالگی با قرآن انس داشته و بسیاری از آیات قرآن را حفظ کرده بود.
او با تاکید بر اینکه اما توجه جدی استاد شهریار به قرآن در دوران جوانی و در سال ۱۳۳۴ بود که با یک تحول روحی عظیم اتفاق افتاده است، ادامه میدهد: مجموعه پنج جلدی استاد شهریار در سال ۱۳۳۶ چاپ شد و تصحیح کلیات را خود استاد بر عهده داشت؛ جناب لطف الله زاهدی به عنوان یکی از دوستان نزدیک استاد شهریار که این مجموعه را نیز جمع آوری کرده است، در این رابطه میگوید که استاد در سالهای ۱۳۳۴ و چند سال بعدش به قدری بر قرآن توجه میداشت که شبها به خواندن نوافل و نمازهای شبانه و قرائت قرآن با صوت و تدبر در معانی قرآن پرداخته و حتی بخشی از قرآن را با خط نسخ زیبایی کتابت میکند.
شعردوست که ریاست هیات امنای خانه موزه استاد شهریار را برعهده دارد، با اشاره به اینکه استاد شهریار حدود یک سوم قرآن کریم را کتابت کرده بود، میگوید: در حال حاضر بخش زیادی از این اوراق که مزین به کلام خداوند بوده و با خط منحصر به خود استاد شهریار نگاشته شده بود، در این خانهموزه نیست؛ البته شاید برخی اوراق را خود استاد به یادگار به افرادی هدیه داده باشد، اما به هرحال تمامی اوراق (یک سوم قرآن کتابت شده توسط استاد) در خانه موزه نبوده و صرفا نمونههایی از آن وجود دارد. برخی افراد طرحهایی ارایه کردند که شاید با همان شیوه بتوان به تکمیل سورههای باقی مانده اقدام و حتی آن را منتشر کرد.دلیل کتابت قرآن از زبان استاد شهریار
او با اشاره به گفتوگوی خود با استاد شهریار در مورد کتابت قرآن، میگوید: زمانی از استاد سوال کردم: شما که خوشنویس نبودید، با اینکه خط زیبایی دارید، دلیل اینکه این کار عظیم را انجام داده و قرآن کتابت کردید، چه بود؟ استاد گفت: «من بسیار دوست میداشتم که حتی شکل کلمات آیات قرآن در ذهنم حک بشود، این نوشتن باعث میشد که بیشتر در آیات قرآنی تدبر کنم و از این جهت بود که انس با قرآن را از راه تحریر کلام خداوندی شروع کردم و نعمت بزرگی شد و بسیار در فهم و تدبر قرآن و ارتباط آیات با همدیگر و ژرفای معانی آنها برای من موثر بود».
او در ادامه به معنویت موجود در اشعار استاد شهریار نیز اشاره کرده و تشریح میکند: معتقدم، شهریار اشعارش را نسروده، بلکه شعرش را زندگی کرده است و اگر بگویم که ترجمه حال دقیق استاد شهریار و نگارش بیوگرافی استاد با تحلیل سرودههایش میسر است، سخن به اغراق نگفتهام؛ در واقع استاد شهریار هیچگاه نشده که بنشیند و بخواهد شعری بگوید و قافیهای بپردازد، بلکه تمام اشعارش جوشیدنی و از دل برخواستنی بود و همچنین معنویت موجود در اشعار استاد شهریار نیز نمود اندیشه تابناک اعتقادی ایشان است.
شعردوست با بیان اینکه البته استاد شهریار در دوران جوانی یک عشق مجاز ناکامی داشته که در برخی غزلیاتش نمود دارد، میافزاید: اما خود استاد در مقدمه کلیات دیوان شهریار که در قالب مجموعه پنج جلدی در سال ۱۳۳۶ منتشر شده، از این عشق به عنوان عشق مجاز نام میبرد و سپس همه تعلقات را دور میریزد و به معنویات میپردازد و استاد شهریار بعد از آن، هرچه شعر میسراید ریشه در عالم معنا و عرفان و همچنین توجه به خدا و ائمه اطهار(ع) و به ویژه امیرالمومنین(ع) دارد.
اشعاری متاثر از آیات مبارکه قرآنی
او به دو نمود از اندیشههای استاد شهریار که در اشعارشان منعکس شده و متاثر از قرآن است، اشاره کرده و میگوید: سوره مبارکه مائده از جمله سورههایی است که استاد شهریار آن را بسیار زیبا و با خطی آبدار و شیرین کتابت کرده است؛ استا شهریار با توج به آیه ۵۵ سوره مائده "إِنّما وَلیکُمُ اللهُ و رَسولُهُ والّذینَ ءَامَنوا الَّذینَ یقِیمُونَ الصَّلوةَ و یؤتُونَ الزَّکوة و هُم راکِعونَ؛ ولی شما فقط خدا، پیامبر و مؤمنانی هستند که نماز را به پا داشته، در رکوع زکات میدهند" که تحت عنوان آیه شریفه ولایت نام دارد، در چند جا به بحث "دادن زکات در حال رکوع" اشاره داشته است.
او در این خصوص اضافه میکند: استاد شهریار در یکی از ابیات شعری در مدح مولا امیرالمومنین(ع) میسراید: «برو ای گدای مسکین در خانهی علی زن. که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را» و در حقیقت به مضمون همین آیه ۵۵ سوره مائده و زکات دادن در حال رکوع توجه دارد. در شعری هم به استناد همین آیه به بخشش انگشتر توسط مولا امیرالمومنین(ع) در نماز اشاره کرده و میسراید: «نگین خاتم جم، در نماز میبخشند. نظر به حُقّه رندان پاکباز کنید».
پژوهشگر حوزه ادبیات با تاکید بر اینکه استاد شهریار بیت «برو ای گدای مسکین در خانهی علی زن. که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را» با نگاهی به شعر سعدی علیه الرحمه سروده که تسلط شهریار به ادب پارسی کلاسیک را نشان میدهد؛ چراکه سعدی غزلی با مطلع «سرآن ندارد امشب که برآید آفتابی. چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی» دارد که در ابیات پایانی این شعرچنین میسراید: «برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن. که هزار بار گفتی و نیامدت جوابی». این اشعار نشان میدهد که استاد شهریار به آیه ۵۵ سوره مائده توجه دارد و سائل و مسکین را به جای دیگر حوالت نمیدهد.
او با بیان اینکه استاد شهریار را به دلیل همین اعتقاداتش یک شاعر ماندگار میدانم، چراکه از یک سو به قرآن توجه دارد و قرآن یک امر قدسی است، چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم فرمود: «إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُون؛ البته ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم آن را محققا محفوظ خواهیم داشت»، اضافه میکند: استاد شهریار از سویی دیگر هم از ادب کلاسیک ایران نکتههای اوج را انتخاب کرده و برگرفته است و با این ذهنیت ممزوج به معارف اسلامی و حیات طیبه ائمه اطهار(ع)، چیزی میسراید که تا وقتی قرآن کریم، امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) باقی است و انتطار مهدی موعود(عج) وجود دارد، سرودههای پرمعنا و پرمضمون شهریار هم ماندگار خواهد بود.
نمود اعلای معنویت درآخرین بند چکامه سهندیه
شاگرد استاد شهریار با تاکید بر اینکه در آفرینش ادبی استاد شهریار، مقوله شعر ترکی استاد شهریار هم باید مورد توجه واقع شود، بیان میکند: تجلی آیات قرآنی و توجه به معنویت در شعر ترکی استاد شهریار همپای شعر فارسی استاد نمود دارد. در دیوان ترکی استاد شهریار سرودههای بسیار مهمی هست که در مضامین آنها یا آیات قرآن مستقیماً مورد استفاده شده و یا به مفهومی از مفاهیم قرآنی اشاره شده است و یا این آیات مبارکه با تلمیح و استعاره به کار رفته است؛ در حوزه توجه به ائمه اطهار(ع) نیز در شعر ترکی استاد شهریار به مضامین بلندی بر میخوریم، شعرهایی مثل "رحلت ختم رسل، جهاد فرمانی، آنالار اوخشاماسی، تورک اولادی غیرت وقتیدیر، عظیم شاعریمیز فضولی و همچنین در چکامه بلند حیدربابایه سلام و یا سهندیه" به نمونههای بسیار چشم نواز و ماندگاری از توجه به مفاهیم معنوی در شعر ترکی استاد شهریار برمیخوریم.
او با بیان اینکه نمونه اعلای این توجه در آخرین بند چکامه فخیم سهندیه استاد شهریار نمود دارد، اضافه میکند: برخلاف منظومه "حیدربابایه سلام" که زبانی عام فهم و فولکلوریک و عاری از هرگونه لغت و معنای پیچیده دارد، استاد شهریار در چکامه بلند و سنگین "سهندیه" مضامینی از آسمانها الهام گرفته و اسرار را با آسمانها بازگو میکند و خطاب به سهند میگوید: «گویدن الهام آلالی سرری سماواته دئیه رسن»؛ در این شعر "سهند" ایهام دارد و استاد در این شعر هم با کوه سهند و هم با شاعر آذربایجانی "سهند" سخن گفته و پاسخ این شاعر را که از باب تنبه در فرازی خطاب به شهریار گفته بود: «چرا به زبان مادری خود شعر نمیسرایی»، پاسخ میدهد و استاد شهریار در ادامه منظومه خطاب به وی میگوید:
...دئدین: آذر ائلی نین بیر یارالی نیسگیلی یم من
نیسگیل اولسام دا گولوم ! بیر ابدی سئوگیلی یم من
ائل منی آتسا دا اؤز گولشنیمین بلبلی یم من
ائلیمین فارسیجا دا دردینی سؤیله ر دیلی یم من
حقه دوغرو نه قارانلیق ایسه ، ائل مشعلی یم من
ابدیت گولوی یم من !...
شعردوست در ترجمه این بند میگوید: استاد شهریار در این منظومه خطاب به شاعر آذربایجانی سهند میسراید که "ای سهند، مرا حسرت مردمان ترک زبان خطاب کردی، اگر هم حسرت باشم یک دوست داشتنی ابدی هستم و اگر هم فراموش شوم، من بلبل گلزار خودم هستم، من درد امتم را به زبان فارسی هم باید بازگو کنم، در مقابل سیاهیهای پیشروی دین باید مشعل باشم، من گل ابدیت هستم". اوج این سروده در بند پایان سهندیه نمود دارد که شهریار فخر میکند و میگوید:
من علی اوغلویام، آزاده لرین مرد و مورادی
او قارانلیقلارا مشعل
او ایشیقلیقلارا هادی
حاققا، ایمانا مونادی
باشدا سینماز سیپریم، الده کوته لمه ز قیلیجیم وار
شعردوست در ترجمه این بند نیز بیان میکند: استاد شهریار در بند پایانی سهندیه، تاکید میکند که من، زاده علی(ع) هستم که مرد مراد آزادگان بوده و آن بزرگی است که در سیاهیها، مشعل است، او که به روشناییها هدایتگر و منادی حق و ایمان است و من بر سرم سپری شکستناپذیر و در دستم شمشیری همیشه بران دارم.چرایی و اهمیت نامگذاری روز وفات استاد به نام روز ملی شعر و ادب فارسی
شعردوست که خود طراح و پیشنهاد دهنده نامگذاری روز وفات استاد شهریار به عنوان روز ملی شعر و ادب فارسی است، در رابطه با چرایی و اهمیت این نامگذاری، میگوید: در تقویم کشورمان برای بسیاری از مناسبتهای مهم، روزهایی تعیین شده و در حوزه فرهنگ هم برای مقولههای مختلفی، روزهایی وجود دارد. به عنوان مثال سالانه چند نوبت از کتاب و کتابخوانی، کتاب نویسی و... تجلیل میکنیم و همچنین انتخاب کتاب سال، نمایشگاه بین المللی کتاب، هفته کتاب و... داشته و درباره تئاتر و سینما نیز حداقل دو فستیوال سالانه داریم و موسیقی هم همین طور؛ اما شعر که یکی از ارکان و عناصر تشکیل دهنده هویتی تاریخ ماست و شاید عالیترین و نابترین صورت هنری است که در کلام مجال بروز پیدا میکند، پیش از نامگذاری روز وفات استاد شهریار به عنوان روز ملی شعر و ادب فارسی، در مناسبتهای سالانه تقویم ما جایی نداشت.
او با بیان اینکه کمتر ملتی را در جهان پیدا میکنیم که این همه به شعر پرداخته باشد، اضافه میکند: علیرغم ساختار وهمی شعر، ارزشمندترین مفاهیم دینی، هنری و تاریخی ایرانیان همواره به صورت شعر بوده و ما در همه ادوار تاریخ با شعر نوشت و خواند داشتهایم؛ جالب توجه اینکه با وجود این همه قرابت و موانست با شعر، کمتر به بحث و تفسیر و تبیین ماهیت آن پرداختهایم؛ گویی از فرط روشنی بوده که از نگاه ما دور مانده و از اینرو در تقویم ما روزی به نام شعر و ادب وجود نداشت که مثلا شاعر نمونه و یا شعر نمونه انتخاب شود؛ این در حالی است که علاوه بر ضرورتهایی که به دلیل پیشینه، احساس میشود، در برخی کشورها که سابقه و قوام شعری ما را هم ندارند، روزی به این نام وجود دارد و بنده که این نقصان را به پشتوانه سالهای طولانی فعالیت در عرصههای فرهنگی و هنری دریافته بودم.
او میافزاید: بر این اساس، در دوران نمایندگی مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی، احساس کردم علاوه بر ضرورتها، این ظرفیت وجود دارد که پیشنهاد خود را مبنی بر تعیین یک روز به نام روز بزرگداشت شعر و ادب ایران در تقویم مطرح کنم؛ البته در این مرحله منتقدینی هم داشتم؛ در میان مناسبتهایی به دنبال روزی بودیم که همگاه با موضوعیتی متناسب با شعر و ادب روزگار ما باشد، پس به دنبال مشاهیر رفتیم و آن روزها مطرح شد که چرا برای این روز، روز تولد یا وفات بزرگان شعر کلاسیک ایران در نظر گرفته نشود؟ علاوه بر ویژگی معاصر بودن که مورد نظر بود، با ارزیابیهای انجام شده، ملاحظه کردم که برای بزرگان شعر و ادب کلاسیک و حتی مشاهیر فلسفه و طب در تقویم ما روزهایی وجود دارد(25 اردیبهشت برای فردوسی، ۲۸ اردیبهشت برای خیام، ۲۵ مهر برای حافظ، ۳۰ مهر برای مولوی و...) و در بین معاصران، بیهیچ حب خاصی نسبت به شهریار که در آستانش بودهام و در حضورش زیسته و نفس کشیدهام به پژوهش جامعی دست زدیم که بین معاصرین چه کسی میتواند به این نام و به این مناسبت انتخاب شود؟ بیهیچ تردیدی تفوق شهریار بین شاعران هم دورانش معلوم بود و منجر به این انتخاب شد.
برخی این انتخاب را برنتابیدند
پژوهشگر حوزه ادبیات با بیان اینکه برخیها این انتخاب را برنتابیدند و در طول این ۲۰ سال همواره گفتهاند که چرا شهریار؟ نماینده وقت مردم شیراز روز بعد از تصویب این مناسبت طی نطقی در مجلس گفت: "مردمان شهر سعدی و حافظ به این انتخاب اعتراض دارند" که من خطاب به ایشان و طی دو دهه نامگذاری، به تکرار گفتهام که در تاریخ ادبیات هر سرزمینی و در هر دورانی، نوابغی وجود دارند که تعدادشان انگشت شمار بوده و در تاریخ ما نیز چهرههایی چون فردوسی، حافظ، سعدی، نظامی، خاقانی، مولوی، صائب و... در حکم ارکان شعری ما هستند، اما چون استاد شهریار سرآمد معاصران بوده و هست، این پیشنهاد را مطرح کردم.
او با بیان اینکه به گواهی بسیاری از متخصصان و استادان برجسته، منتقدان و حتی ذوق عمومی کشور ما، شهریار درخشانترین چهره معاصر شعر ایران است، اضافه میکند: شهریار در جایگاهی است که شاید رقبای او هم تفوقاش را پذیرفتهاند. بیگمان اقبال شهریار در طول عمر پربرکتش برای همه معلوم بوده و ما در مورد شهریار، نه یک شاعر بلکه چند شاعر را در کنار هم میبینیم، چراکه او یکی از بزرگترین شاعرانی است که پاسدار سنتهای ادبی این سرزمین بوده و همچنین الفت او به حافظ، سعدی و مولوی در تکوین شخصیتش بسیار نقش داشت و به این دلیل او در قالبهای شعر سنتی، آثار بسیار بلندی دارد.
او ادامه میدهد: آثار استاد شهریار، در هر قالبی، از نظر قوت و کیفیت و همچنین از نظر کمیت درخور توجه بوده و از طرفی دیگر، او با استقبال از آثار حافظ، تبحر خود را در هماوردی با ارکان شعر فارسی به نمایش گذاشته و از سوی دیگر تنها به انتقال آن تجارب اکتفا نکرده است، بلکه در جریان تداوم سنتهای ادبی، یکسری نگرشهای نویی هم دارد.
https://hamnava.ir/News/Code/3666862
0 دیدگاه تایید شده