×

منوی اصلی

اخبار ویژه

امروز : پنجشنبه 26 تیر 1404  .::.   برابر با : Thursday 17 July 2025  .::.  اخبار منتشر شده : 27049 خبر
مشروطه به خواب رفت!

به گزارش همنوا، نمایش ثقه‌الاسلام به ماجرای اشغال تبریز به دست قشون روس می‌پردازد. روس‌ها ثقه‌الاسلام را به کنسولگری روسیه در تبریز می‌خوانند. ثقه‌الاسلام که به هشدارهای کنسول عثمانی، بی‌اعتنا است، بدون هیچ ترس و واهمه‌ای، وارد کنسولگری روسیه می‌شود. روس‌ها از او می‌خواهند که بنویسد که آغازکننده جنگ مجاهدان بوده‌اند، ولی ثقه‌الاسلام از این کار خودداری می‌کند و روس‌ها را آغازکننده جنگ می‌داند. در نهایت، مقاومت ثقه‌السلام باعث می‌شود او را همراه هفت تن دیگر در روز عاشورای سال 1330قمری برابر با 9 دی‌ماه 1290خورشیدی به‌ دار بیاوزیزند. اعدام مجاهدان تبریزی را می توان از غم‌انگیزترین صحنه‌های تاریخ سیاسی ایران نامید. گزارش‌هایی که از این واقعه شده، بسیار متاثرکننده است.

روایت کسروی از عاشورای 1330 تبریز

معروف‌ترین گزارش از واقعه عاشورای 1330 تبریز، همان است که کسروی با قلم سحرانگیزش در «تاریخ ساله آذربایجان» آورده‌است. کسروی در این زمان، حدوداً 22 ساله بوده‌است. سیلی‌زدن افسر دژخوی به شیخ سلیم، ریسمان انداختن افسر روس بر گردن مجاهدان، نماز پایانی ثقه‌السلام، خطبه حماسی ثقه‌الاسلام خطاب به یارانش در مورد میهن‌دوستی و حب امام حسین(ع) و از همه مهم‌تر فریادهای «زنده باد ایران، زنده باد مشروطه» حسن فرزند 18 ساله علی‌مسیو، از فرازهای جانسوز روایت کسروی است.

روایت شهریار از عاشورای 1330 تبریز

روایت معروف دیگری نیز هست که به مرحوم استاد شهریار نسبت داده‌شده‌است. شهریار در یکی از مصاحبه‌های خود، ماجرا را از استادش روان‌شاد اسماعیل امیرخیزی (از رجال و راویان مهم اواخر دوره قاجار) نقل کرده‌است. او در این روایت، به یکی از زیباترین قاب‌های عاطفی و حماسی صحنه اعدام می‌پردازد و می‌گوید: «ثقه‌الاسلام تبریزی خم شد و گل‌و‌لای از دامان آن دو پسر (پسران علی مسیو) زدود. سپس شادمانه و با گام‌هایی محكم به سوی چوبه دار رفتند. در اين هنگام ثقه‌الا‌سلام خود كرسی را به زير پای خود می‌كشد و افسر روس را با دست به عقب می‌زند و طناب را نيز از دست او گرفته، مي‌گويد: «به سوی دوست رفتن بی‌دست غير خوش است» و خود طناب را به گردن می‌كشد و با شعار و شهادتين به افسر فرمان می‌دهد كه شهيدم كن! چون او نمی‌فهمد ثقه‌الاسلام مي‌گويد چارپايه را برافكن!»

شهریار به یک اتفاق مهم تاریخی در این هنگام نیز می‌پردازد؛ آن‌جا که يك افسر لهستانی كه از مأمورين اعدام قوای روس بود، با ديدن مناظر و رشادت‌های اعدامی‌ها، سلاح كمری خود را كشيده به مغز خود شليك می‌كند.

 روایت خشک و بی‌روح نمایش از مشروطه

تصاویر و جزئیاتی که از عمق باور کسروی و شهریار شعله می‌کشد، مخاطب را با ابعاد عاطفی و حماسی عاشورای 1330 همدل می‌سازد. مخاطب اهل دل، در همان سطرهای اول، خود را در میدان مشق، کنار مجاهدانِ بر دار کشیده می‌بیند و اشک می‌ریزد.

حال این دو روایت پرشور را بگذارید در کنار برداشت بی‌روح و بی‌رمقی که «نمایش ثقه‌الاسلام» از ماجرا دارد. عجیب است که در نمایش یادشده، تقریباً هیچ‌یک از جزئیات مورد تاکید کسروی و شهریار، دیده نمی‌شود!

متن این اثر نمایشی، مربوط به چند سال پیش است؛ یک متنِ خشکِ صرفاً مستند و پژوهشی، با حداقل بار هنری و ادبی که فرسنگ‌ها با شور و حال صحنه اعدام فاصله دارد. دریغ از یک سمبل هنری یا یک قاب به‌یاد‌ماندنی در طول نمایش یا یک جمله ادبی و عمیق که حق مطلب اعدام ثقه‌الاسلام و یارانش را ادا کند.

صاحبان اثر، می‌توانستند با بازنویسی متن، بستر داستانی نمایش را تقویت کنند. نمایش از بُعد قصه، جذابیتی ندارد و در این میان، دکور دیجیتال نیز با تمام ابعاد و رنگ و لعابش، نتوانسته از کسالت نمایش و ضعف داستان، بکاهد. به این ترتیب، نمایشی که باید 10 شب پیاپی، گوهر اشک از مخاطبِ تبریزی می‌ستاند، با خمیازه‌های کِش‌دار تماشاچیان به پایان رسید!

فرصت‌سوز هنری برای پاسخ به یک تحریف تاریخی

به عنوان یک مخاطب و علاقه‌مند حوزه تاریخ، دستکم انتظار داشتم نمایش ثقه‌الاسلام، به تحریفی که در سال‌های اخیر، در مورد این واقعه مطرح می‌‌شود، پاسخ متقن دهد. هر ساله مقارن با ایام محرم، در میان عوام‌الناسِ فضای مجازی، چنین نقل می‌شود که مردم تبریز در عاشورای 1330، بی‌اعتنا به جنایت روس‌ها، مشغول قمه‌زنی و عزاداری بودند! نمایش می‌توانست یک سند تاریخی و هنری برای پاسخ به این تهمت ناروای تاریخی باشد که متاسفانه این فرصت غنیمت، از کف رفت.

آن‌چه بیشتر، مایه دریغ و تاسف است، این است که با این فرصت‌سوزی، بسیار بعید به نظر می‌رسد تا سال‌های سال «مردی از خویش برون آید» و با داشتن «فرصت خوب و بودجه مطلوب» واقعه پرشور عاشورای 1330 را دلسوزانه و محققانه روایت کند.

از معدود نکات قابل‌توجه نمایش، بازی خوب «سیروس مصطفی» در نقش یکی از همراهان ثقه‌السلام است. چهره رنجور و مضطرب مصطفی در طول نمایش را می‌توان بازتاب چهره آشنای تاریخ تبریز دانست، با تمام دردها و تاریخ اندوهبارش.

- - - - - - - - 

* فرشید باغشمال

برچسب ها :

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.