گروه : آرشیو

باور کنيد بنده به جهت ملاحظات خالهزنکي پيشآمده اخير، تعصبات چپ يا راستي خود را از دست داده و مقاديري نيز عُق دموکراسي گرفتهام، لذا برخي حرفهايي را که در ذيل ميآيد به حساب اين وَري يا آن وَري بودنم نگذاريد که مشمولالذمه هفت جد اندر جدتان خواهيد بود.
اگر مثل من يک طنزخوان حرفهاي باشيد و روزانه تمام جرايد، کانالها و سايتهاي طنز را درو کنيد، کاشف ميشويد(!) که ايام قحطي طنز در اين مُلک در جريان است که مهمترينش همسان سازي "طنز" با "ظن" است و ديگري نبود يک سير دل خوش براي نوشتن! اين حرف تا آنجا ادامه يافته که دیشب با خود لقلقه کردم که: چه مرگت شده که صُموبُکم در پيش گرفتهاي و چينن و چنان؟! و البته نکته فلسفی قضیه آنجاست که معتقدم طنز توتم ماست! کمي که فکر ميکنم بخش عمده اين عقيمي بيموقع ما در ذائقه خوانندگان طنز است (یا هست!). آخر مخاطبان طنز طوري بد عادت شدهاند که بايد برايشان صرفا از طنز سياسي نوشت و لاغير! از سوي ديگر تمام مملکت مثل ساعت سيکو5 دقيق کار ميکند و هيچ سوژهاي براي گير دادن بدان سياق نيست! پس به ناچار پيشنهاد ميدهم که دولت معزز در اثنای چهار ساله دوم مسئوليتش، در کنار واردات بیل و کلنگ و سنگپا، مقاديري نيز طنز بستهبندي نشدهي غير اورجينال وارد کند تا طنزنويسان دستي روي سرو گوش آنها بکشند و به نام تولید ملی! به خورد مردم همیشه در صحنه بدهند تا بلکه موضوع فعلا رفع و رجوع گردد. و اما بعد... در اثنای غوطهوری در فضای اینچنینیِ «من چقدر خوشبختم»، آقای متولی فرهنگستان زبان فارسی تمام مرزهای جناحهای سیاسی با همه گرایشهایش! در مقاطع ارشد و دکتری را در نوردیده و از حضور اسلامگرایان در انتخابات پیشرو سخن گفته است. توگویی این همه جناحین سابق و اسبق بویی از دین نبرده بودند و طرحی نو را در انداختهایم! باری، با این تعریف ترسم از آن است که دانشگاه آزاد بيخبر از همهجا، اين سخنان دهان پرکن را جدّي بگيرد و در کنار ساير رشتههاي من درآوردياش دو تا معجون «جناح سیاسی جدید» به رشتههاي واحدهاي دارآباد و يالقوزآبادش اضافه کند با شهريههاي آنچناني و منابع درسي اينچناني همچون: افشاگري 1 و 2 ( واحد نظري هر کدام 3 واحد) ـ مباني آقازادگی (4 واحد با پيشنياز مرتبط بسته به موافقت گروه آموزشي) ـ رابطه خس و خاشاک(نيم واحد آزمايشگاهي و 5/2 واحد نظري) ـ کارگاه مُحمَلبافي و مَلمَل دوزي (هرکدام 4 واحد)، تربيت بدني 3 و 4 ( صرفا دو و ميداني و پرش از موانع ـ هر کدام يک واحد عملي) ـ تئوري رنگها (2 واحد) ـ رابطه فرهنگستان با داماد (3واحد) والخ... و اما بعدتر... ما جميعالاجمعين ايرانيهاي عادي و غير عادي!، خودي و نخودی، اين طرفي و آن طرفي، بطور ژني و مادرزادي علاقه داريم که به همهچيز با عينک سياسي تَوَهمزا بنگريم؛ این که روسای اسبق و سابق، سر پیری و معرکهگیری به هم در آمیختهاند نیز حکایت همان «پیری بچهگی دوم» است ولاغیر! وگرنه این حرفها را اگر عوام میزدند که کارشان با کرام الکاتبین است (یا هست!). از آن گذشته وظیفه ترازو توزین است و بس! وگرنه به ترازو چه مربوط است که قرار است طلا وزن کند یا سیبزمینی و پیاز. و دیگر بعدتر آن که... در روزگاری که در تقویم مام میهن روز بدون مناسبت یافته نمیشود! ملاحظه میکنیم که در فضای مجازی هر روز، مناسبتی جدیدی متولد میشود؛ روز جهانی خنده، روز جهانی دوست بامرام، روز جهانی تنهایی، روز جهانی آدمیزاد و حیوانات، روز جهانی بدون کودک، و البته رونمایی از «روز جهانی چپ دستها»! یکی از نمایندگان محترم مجلس هم که اتفاقا چپ دست با تمام مخلفات تشریف دارند، شب انتخابات و چپ دسیشان را بهانه قرار دادهاند برای دیده شدن بیشتر و در این خصوص نشستی برگزار کرده و گفتهاند: «باید از ظرفیت چپ دستها در کشور استفاده بهینه گردد.» در این خصوص ما راست دستها اعلام میداریم که اولا مگر چقدر از ظرفیت ما استفاده شده که حسودی چپدستها را برانگیخته است؟ وانگهی اگر مقصود نماینده عزیز چپ سیاسی است که واقعا بیان آن در این مقال بیانصافی است. راست و چپ دست بودن امری ژنتیک و خدادادی است، اما راست و چپ سیاسی را خداوند شور و شعور را به یک میزان در هرکسی آمیخته و اصلا بحث در این خصوص در ادراک نمیگنجد. لذا به اطلاع آن نماینده چپ دست با تمام ظرفیتهایش و سایر نمایندگان مام میهن که در این برهوت شب انتخابات دنبال آبی برای ماهی گرفتن هستند، میرساند که میتوانیم «روز جهانی میخچه» و «روز جهانی چیبان» را هم به تقویم مناسبتی و تقویمیِ صد مَن یک غاز مجازی بیافزاییم تا حضرات نمایندهای که بدانها مبتلایند نیز از ظرفیتهای میخچه و چیبان در توسعه کشور بگویند با مخلفات وعدههای دیگر.
فرهاد باغشمال
https://hamnava.ir/News/Code/35039
0 دیدگاه تایید شده