به گزارش همنوا، در این سادداشت به حرکات موزون و رقص بانوان در این اثر نمایشی اشاره شده و آمده است: این حرکات، با توجه به فکت‌های تاریخی مستند، مثلا تعصب و حساسیت‌های اخلاقی، دینی و مذهبی خود ستارخان و شخصیت تاریخی «تللی» در لحظه‌ای که زخمی است و اجازه نمی‌دهد ستارخان یا دیگر مردان قیام، برای کمک به بستن زخم، به او دست بزنند، قرابت استنادی ندارد!
 اثر نمایشی «ستارخان» را با تاکید بر ضرورت ساخت و ارائه چنین آثار هنری، نمایشی و الزامات مربوط به معرفی و تبیین نقش و جایگاه مفاخر، مشاهیر، مبارزان و مجاهدان دینی، ملی، میهنی تبریز، آذربایجان و ایران، اثری با جنبه‌ها و رویکردهای متناقض با واقعیت‌های تاریخی حول این شخصیت ملی، منطقه‌ای و برساخت‌های توام با غفلت در برخی از جنبه‌های روائی آن باید ارزیابی کرد!
جدای از کم‌رنگ شدن نقش و تاثیر دیگر شخصیت‌های موثر در انقلاب مشروطه ایران و آذربایجان از منظر تکنیک‌های بصری و ائلمان‌ها و نمادهای به کار رفته در این اثر، نمایش ستارخان را با اما و اگرهای بسیاری مواجه ساخته است.
استفاده از پرچم‌های سرخ رنگ که هیچ قرابت و تناسبی با نمادها و ائلمان‌های اصل این انقلاب و تحرکات و مبارزات میدانی و حتی فکری انقلاب مشروطه نداشته است، از جمله ایرادات و ابهامات غیرقابل پذیرش به شمار می‌رود که می‌بایست در خصوص آن و آبشخور فکری نهفته در بطن چنین تصمیمی مورد تحلیل و سوال قرار گیرد.
از منظر زبان استاندارد و معیار این اثر نیز، ابهامات و سوالات بسیاری مطرح شده است، آنجا که زبان ترکی اصیل تبریزی، خواسته یا ناخواسته، سهوی و عمدی، با زبان معیار و گویش رایج در عصر انقلاب مشروطه همخوانی چندانی ندارد و به نظر می‌رسد، برخلاف ادعای کارگردان این اثر در خصوص انجام مطالعات و پژوهش‌های تاریخی پیرامون متن نمایشنامه، توجه و دقت چندانی در بخش زبانی نمایش صورت نگرفته است.
اما بزرگ‌ترین و مهم‌ترین چالش و سوال در خصوص این نمایش، مربوط به فرم ارائه شده در اجرای حرکات و زبان گروه‌های بازیگری و هنری آن، به ویژه در بخش حرکات موزون و رقص بانوان در این اثر است، فرمی که با توجه به فکت‌های تاریخی مستند، مثلا تعصب و حساسیت‌های اخلاقی، دینی و مذهبی خود ستارخان و شخصیت تاریخی دختری به نام «تللی» در لحظه‌ای که زخمی است و اجازه نمی‌دهد ستارخان یا دیگر مردان قیام، برای کمک به بستن زخم، به او دست بزنند، قرابت استنادی ندارد!
با تاکید مجدد بر ارزشمند بودن ساخت و اجرای چنین آثار فاخر و متفاوت نمایشی در آذربایجان و تبریز، معتقدیم باید طراحان، نویسندگان، پژوهشگران و اتاق فکر نمایش ستارخان، فارغ از هر نیت و غرض خاص سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و با هر هدف دیگر شخصی، ای کاش، تدبر بیشتری در تطبیق واقعیت های تاریخی عصر مشروطه، قیام ستارخان و شخصیت منفرد این چهره مبارز و انقلابی می کردند تا ضریب خطاها، اشتباهات و انحرافات احتمالی از اصل معیارهای تاریخی، فرهنگی و سیاسی آن به حداقل برسد!