گروه : اجتماعی
«حاشیهنشینهای تبریز» عنوان کتابی است از «دکتر اصغر ایزدی جیران» پژوهشگر حوزه اجتماعی و دانشیار دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز. این کتاب، با پژوهشهای میدانی نویسنده در دو محله آخونی (در غرب تبریز) و قُپانلار (در شمال تبریز) تالیف شدهاست. از نظر مولف، پژوهش در محلههای «آخونی و قُپانلار» (قپانلار یعنی جداشدهها در ترکی) مردمانی را به ما نشان میدهند که از تبعیض و نابرابری اعمالشده بر جوامع روستایی در آذربایجان فرار کردهاند.
بخشی از این کتاب را که توصیف نویسنده از فضای تلخ محله قوپانلار است، می خوانیم:
مستی، رعب، فحش؛ الگوهای فرهنگی لاتها
شاید مهمترین فرهنگی که به طور مستمر کل جامعه را درگیر میکند، فرهنگ مردان جوان لات باشد که عنصر ارعاب اصلیترین ویژگی آن است. طی سالها تحقیق بسیار از اهالی شنیده بودم که عدهای از جوانها مست میکنند، چاقو میکشند و نزاع بزرگی را آغاز میکنند که دامنهاش به چندین طایفه میرسد. این موارد آنقدر زیاد بود که اهالی همچون یک روال عادی از آن یاد میکردند و شنیدن صدای درگیری این لاتهای مست در شبها برایشان عادی بود و من یکبار به طور اتفاقی با یکی از صحنههای عربدهکشی مواجه شدم. نمایش رعب و وحشت بود. مرد جوان بلند قامت و لاغری که الکل زیادی خورده بود، ماشین جیالایکس را وسط خیابان نگه داشت و راه را بست. قمهای بیرون کشید و داد کشید هر کس از این بالاتر بیاید را.... فحش جنسی داد. او دقیقاً داشت وسط محله نفسکش می طلبید و من فقط چند قدم با او فاصله داشتم و پیش از اینکه این صحنه وحشت را پدید آورد داشتم با دو تا از مردانی که اخیراً باهاشان دوست شده بودم گپ میزدم. آنقدر به من نزدیک بود که پاهایم میلرزید و قدرت و جرات اینکه موبایل را از جیبم بیرون بکشم و چند تا عکس بگیرم را نداشتم. فحشهای جنسیاش را تکرار میکرد. کسی نفس نمیکشید. همه هاج و واج، مبهوت این مردی بودند که مثل حیوانی وحشی داشت رم میکرد و در این حین، با رد پاهایش فضایی دایرهای را مشخص میکرد به عنوان فضایی که همین الان تسخیر کرده بود. حرکت از دو سو در پایین و بالای سهراه، متوقف شد. ماشینها از حرکت ایستادند. چند دقیقهای گذشت چند لات دیگر آمدند تا آرامش کنند. نشد. تا اینکه گنده لاتی از بالای ساختمان پشتی ما جوانک عربدهکش را پنچر کرد و به پیش خود فراخواند. جوانک رفت بالای ساختمان. مردم نفس راحتی کشیدند. فضا داشت عادی میشد که جوانک و گندهلات پایین آمدند، با قمهای بزرگتر. گاز ماشین را گرفتند و رفتند.
فردا که به محله رفتم مشتاق بودم بقیه ماجرای دیروز را برایم بگویند. موضوع همچنان داغ بود. مرد جوانی پرسید، دعوا سر چه بود؟ «هیچی. عرق خورده بود». جوانک فرار کرده بود ولی شب حادثه لاتهای دیگر در پاسخ به عربدهکشی و فحشهای ناموسی او برادرش را چاقوکش کرده بودند. همینطور درگیریهای شدیدی بین نیروهای کلانتری ولاتهایی که با یکدیگر درگیر شده بودند در همان شب رخ داده بود.
پسفردا که داشتم از مسجد بر میگشتم، از مراسم سوم یکی از اهالی، دیدمش زندگی در روال عادی خودش بود و جوانک که یک دستش باندپیچی شده بود، اینبار با شلوار پلنگی داشت با تلفن حرف میزد. گویا موقتاً اوضاع آرام شده بود.
این نوع درگیریها در فرهنگ لاتی به این زودیها فروکش نمیکنند و به سلسلهای از انتقامکشیها میانجامند. اساساً بخش مهمی از زنده ماندن فرهنگ لاتی به همین کردارهای انتقامی وابسته است. به عرق خوردن، نفسکش طلبیدن، رعب افکندن، زد و خورد فیزیکی و قمهکشی.
در این فرهنگ، هستییافتن و رسیدن به جایگاه بالاتر، به معنای بروز دادن چنین رفتارها و وارد شدن به درون شبکه ای از جنگهاست. آنها مشغول جنگهای درونگروهی هستند و تماشگرانشان، مردمان عادی و گروههای دیگرند.
https://hamnava.ir/News/Code/5096935
0 دیدگاه تایید شده