گروه : آرشیو
در تعریف رسانههای محلی آمده است که یک رسانۀ محلی باید مخاطب خود را بشناسد، چهرهها و سوژههای محلی را به بهترین نحو ممکن پیدا کند، قناصی فضای رسانههای کشوری را جبران کند و... اما با نگاهی به شبکه تلویزیونی آذربایجانشرقی (سهند) میبینیم که این رسانۀ ملی در اندازههای محلی از این تعاریف به طور تقریبی هیچکدام را ندارد و تنها بخشی از جعبۀ جادویی است که برنامههای شبکههای سراسری را در ورژن بسیار ضعیفتر؛ اما با زبان بومی در ظرف مخاطب میگذارد. در عصری که عصر بمباران اطلاعات و اخبار است و توسعۀ سریع و گستردۀ رسانههای جمعی حتی زندگی روزمرۀ افراد را متأثر کرده، این شکاف عمیق میان آنچه از طریق رسانههای جمعی ارائه میشود و آنچه یک شبکۀ محلی، پیشِروی مخاطب خود میگذارد نتیجهای ندارد جز اینکه مخاطب را بیاعتماد کرده و او را از تماشای شبکۀ شهری و استانی خود منصرف کند.
رسانۀ محلی باید مخاطب خود را بشناسد که نمیشناسد
اولین نیاز هر رسانه اعم از کاغذی، دیجیتال، تلویزیون و یا رادیو، مخاطبسنجی است. حدود دو یا سه سال قبل شبکۀ سهند با طراحی پرسشنامههایی با این مضمون به این امر اقدام کرد اما نتیجه هر چه بود کوچکترین تکانی به مدیریت و برنامهسازی این شبکه نداد. به طور مثال برگردان سریالهای مهم شبکههای سراسری به زبان ترکی یکی از برنامههایی بود که گرچه به روز نبود، اما مخاطبان خاصی را جذب کردهبود که بعد از مدتی متوقف شد. مثال بعدی: در روزگاری که مردم با مشکلات مختلف اقتصادی، اجتماعی و شهری دست به گریبان هستند قدر مسلم وجود برنامههای چالشبرانگیز که بتواند صدای مخاطب را منعکس کند و از مشکلات آنها بگوید یکی از اساسیترین پایههای جذب بیننده است که در حالحاضر جز دو برنامۀ «مطالبه» و «تراز»، برنامۀ دیگری با این مضمون در این شبکه ساخته نمیشود. مثال دیگر: در عصری که میزان مطالعه در کشور در مقایسه با دنیا رقم فجیعی دارد و انسان امروز نیازمند آگاهی، مطالعه و کتاب است، در شبکۀ تلویزیونی سهند حتی یک برنامه در خصوص کتاب و کتابخوانی تولید نمیشود. و دهها مثال دیگر. به نظر میرسد، مسؤولان شبکه تنها به دنبال برنامهسازی از شعار سال هستند و این موضوع گرچه در شبکههای سراسری نیز از حد خارج شده (تا جایی که برای رونق تولید، برنامۀ مشاعره ساخته میشود) اما در اندازههای یک رسانۀ بومی وقتی تکرار و تکرار میشود، جلبتوجه منفی دارد و مخاطب را پس میزند. تولید برنامه در این خصوص مقبول است اما در شرایطی که خلاقیت به خرج برود و از جنبههای مختلف به این پدیدهها نگاه شود، نه صرفاً رفع تکلیف.یک رسانه باید چهرهها و سوژههای محلی را پیدا کند که نمیکند
میتوان گفت چهرههای هنری، فرهنگی، علمی و پژوهشی استان آذربایجانشرقی و شهر تبریز، جایی در این شبکه ندارند و اگر گهگاه روی آنتن تلویزیون دیده میشوند منوط و وابسته به مناسبتهای خاص است. پس چهرههای بومی نیز که هر یک به نوبۀ خود در برهههای مختلف زمانی، سوژههایی قابل توجه ایجاد کردهاند جایی در میان خیل برنامههای تکرارشوندۀ شبکۀ استانی ندارند. مثالها در این زمینه بسیارند، برادران ارک که جایزۀ کن را برای فیلم کوتاه «حیوان» دریافت کردند، مستندهای بسیاری که در جشنوارههای مختلف موفق به کسب جایزه میشوند، خانم دکتر سودابه داوران که جایزۀ علمی یونسکو را از آن خود کرد و دهها چهرۀ دیگری که خودشان و عملکردشان میتوانست بهترین خوراک برای برنامهسازی باشد اما شما به عنوان یک مخاطب تا کنون هیچیک را در قاب تلویزیون ندیدهاید.رسانۀ محلی باید قناصی فضای رسانههای کشوری را جبران کند، که...
زلزلۀ ورزقان و عملکرد ضعیف صدا و سیما به عنوان یک نمونه از گذشته و قطع درختان ارسباران و سکوت شبکۀ سهند در این خصوص به عنوان یک نمونۀ از امروز دلایل کافی و متقنی هستند تا ثابت کنند این رسانۀ بومی نه تنها هیچ نقصی را جبران نمیکند بلکه مخاطبان آن برای رفع نواقص این شبکه ناچارند دست به دامان رسانههای سراسری و یا حتی رسانههای خارجی شوند. از طرفی نیز برای دیدهشدن تبریز در شبکههای سراسری بودجههای کلان در اختیار گروههای تولیدی پایتخت قرار دادهمیشود تا سریال بسازند و از تبریز بگویند و این در حالی است که اگر همان بودجه در اختیار فیلمسازان بومی قرار بگیرد تولیداتی به مراتب باکیفیتتر ارئه خواهند داد. و ما باز نهتنها نقص شبکههای ملی را جبران نکردهایم بلکه برای جبران نقص خود به شبکههای سراسری متوسل شدیم. سریال روزهای بیقراری نمونۀ بارز این امر است.تولید برنامههایی برای سرگرمی که سرگرمکننده نیستند
سالهاست که در شبکه سهند شاهد تولید برنامههایی با عناوین سحرلر، گئجهلر، قیش گئجهلری، سحریز خیر و ... هستیم که جر تغییراتی جزئی طی این همه سال، کوچکترین پیشرفتی نداشتهاند و گرچه با هدف سرگرم کردن مخاطب ساختهمیشوند اما نه تنها مخاطب را سرگرم نمیکنند بلکه او را بیشتر از پیش قانع میکنند که شبکۀ استانیشان قابل تماشا نیست. یک مجری، یک بازیگر طناز، چند خواننده که اغلب آثارشان سطح کیفی پایینی دارد، چند مهمان (که اغلب در ده برنامۀ دیگر نیز حضور داشتهاند)، عدهای تماشاگر از مردم عادی و ... اینها کلیت برنامههایی هستند که با هدف ایجاد اوقات فراغت برای مخاطب ساخته میشوند اما ... به نظر میرسد ایجاد تحول در برنامهسازی و تولید محتوا در شبکۀ استانی سهند نیازمند همفکری مدیران و نیروهای انسانی، شکستن نسبی چارچوبهای سخت و کلیشهای (که منجر به تکراری شدن تولیدات میشوند)، استفاده از نیروهای نخبه و کاربلد درون و بیرون سازمان، نگاه نو به برنامه سازی و ... میباشد که اگر اتفاق بیفتد، رفتهرفته میتوانیم شاهد و تماشاگر شبکهای باشیم که به طور نسبی تعاریف یک رسانۀ محلی را در خود دارد.https://hamnava.ir/News/Code/26024
0 دیدگاه تایید شده