گروه : آرشیو

همه ما یک جورهایی فیونا هستیم! بابا فیونای شِرِک که صبح ها آدم بود شب ها دیو. نه اینکه ما هم شب دیو بشویم نه. اما هر ایرانی که تصدیق رانندگی داشته باشد؛ حداقل دو شخصیت اصلی و فرعی دارد. اصلا بگذارید از اول بگویم، نه اینکه این روزها به دلیل تحریم یا گرانی ما دچار تعدد شخصت شدهایم، از زمان خواجه حافظ شیرازی این حداقل دو شخصیتی بودن با ما همراه بوده است. چنانچه حضرتش میفرماید: «چون به خلوت میروند، آن کار دیگر میکنند» سوال این است کدام کار؟ کاری که حافظ از بیان آن حتی با استادی تمام در ایهام قادر به بیانش نیست و معلوم است کاری دور از شان و شخصیت اولیه بوده است.
داشتم عرض می کردم؛ هر ایرانی حداقل دو شخصیت دارد: اول شخصیت عادی و معمول زندگی و دوم شخصیت پشت فرمان ماشین، در شخصیت عادی آنچه شنیده میشود کلمات مانند: بفرماید، خواهش می کنم، خانم ها مقدم هستند و... در شخصیت پشت فرمان کلمات که شنیده می شود: «سوور جهنم اول»، «قودخ»، برو بنشین پشت ماشین لباسشویی تو را چه به رانندگی و...
برخی شخصیت سوم هم دارند؛ شخصیت محیط کار، در شخصیت اول مودب و متین در این حد که در جمع خانواده نمیتواند حرف بزند و تا بنا گوش قرمز میشود و در شخصیت کارمندی بین دوستان و همکاران تعریف کننده جوکهای زیرگردن و بیادب ، معرکه گیر و به اصطلاح ما ترکها: دُبّه!
شخصیت دیگر ما ایرانیها که متفاوت از شخصیت اولیه است، شخصیت ورزشی است. آن هم نه کننده ورزش بلکه بیننده یا همان تماشاگرنما در استادیوم ورزشی و با شعارهای «بیشرف... بیشرف.. .شیر...سماور....تراختور... احن... احن... پرسپولیس...تخن...تخن و هزاران شعار دیگر که با تمام بیحیایی قادر به بیان آن نیستم!
شخصیت بعدی که ما داریم شخصیت مجازی است که در این شخصیت با نقطه اول هزار و سیصد درجه تفاوت فاحش داریم. سر نماز دارد دعا میخواند مسیج میآید موبایل را بر میدارد، لبخند ملیح میزند و در جواب فحش ناموسی میدهد! و بعد مشغول تسبیحات میشود، از این بدتر در فضای حقیقی مردی بوقی بُورما، داری دو زن و تعداد زیادی فرزند و نوه است در فضای مجازی اسمش فاحشه شهر و فالو کنندههایش مردان گردن کلفت هوس باز هستند که از آنها پول شارژ دریافت میکند برای چت محرمانه. و البته کسی نمیداند چطور و چگونه و بر عکس خانم نازنین که واقعا نازنین است در فضای مجازی گلزار دو است و هزاران دوست دختر دارد که با آنها توی پارک شهر قرار میگذارد و یکی از تفریحاتش تماشای دختران سرگردان و حیران در پارک هست که دنبال محمدرضا گلزار میگردنند! شخصیت دیگری که دامنگیر ما ایرانیهاست شخصیت عاشق صف بودن است که البته این شخصیت ذاتی و درونی هست. شب در رستوران لاکچری دنده کباب خورده به قیمت هر پرس پانصد هزار تومان، فردا صبح با لباس مبدّل در صف گوشت یخ زده با قیمت بیست وهفت تومان یخه دیگری را جر میدهد که حقش را بگیرد. از این بدتر برای صرفه جویی پنجاه هزار تومانی بنزین ماشین پورشه یک میلیاردی را داخل صف بنزین همردیف پراید پنجاه میلیون قرار میدهد و شش ساعت در صف بنزین میایستد تا حقش را بگیرد. ایرانی در مورد صف شخصت بیتابی دارد حتی صف، صف نان لواش باشد یا صف توالت بارها خود من کاری نداشتم. اما تو صف توالت پشت هم سرفه کردم که زود باش داخل هم کار نکرده آمدم بیرون چرا ما شخصیت صفی داریم؟ دلیلش این است که حرف حق را تنها در صف علیالخصوص صف توالت بین راه میشود زدو لا غیر!
https://hamnava.ir/News/Code/24682
0 دیدگاه تایید شده