گروه : آرشیو

پشت کتابخانه مرکزی تبریز در یک خیابان دنج و آرام مدرسهای قرار گرفته که مامن نوجوانان طالب هنر و زیبایی است. هنرستان اقبال آذر یکی از خاصترین و منحصر به فردترین مدارس شهر تبریز است. این روزها شور و شر بیشتری در این هنرستان حاکم است. روزهای پنجشنبه و جمعه 30 و31 خرداد ماه اجرای صحنهای هنرجویان هنرستانهای اقبال و کوثر برگزار شد. برای تهیه گزارش از مقدمات این اتفاق مبارک به هنرستان اقبال آذر رفتهبودم.
همان ابتدای ورود به هنرستان متوجه میشوم که اینجا با تمام مدارسی که تا به حال دیدهام تفاوت دارد. صدای سازها بلند است بچهها با شور و شر سازهایشان را روی دوش گرفتهاند یا به سمت سالن تمرین میروند یا از تمرین خارج شدهاند. به اتاق مدیر هنرستان میروم. محمددخت مدیر هنرستان اقبال آذر سخت مشغول هماهنگی حضور هنرجویان و خانوادههایشان در روز اجرا است. اطلاعات ابتدایی را از او میگیرم. محمد دخت درباره این اجرا میگوید: این کنسرت تلفیق هنرجویان هنرستانهای پسرانه اقبال آذر و دخترانه کوثر است. این برنامه در بخشهای موسیقی آذربایجانی، موسیقی ایرانی، گیتار، کر و ارکستر جهانی برگزار خواهد شد. او درباره مراحل آمادهسازی این کنسرت گفت: این برنامه حاصل تلاش 9 ماهه هنرجویان و اساتید است و تقریبا تمام هنرجویان این دو هنرستان در برگزاری این برنامه نقش دارند.
با راهنمایی محمددخت به سالن تمرین گروه کر و ارکستر ملل میروم. اساتید هنرستان پناهی، جهانآرا، ولیپور و گودرزی در حال هماهنگی هنرجویان هستند. ولیپور با ابراز امیدواری نسبت به آینده هنرستان اقبال آذر، از حضور حداکثری هنرجویان میگوید و امیدوار است شرایط حضور هنرجویان در سطوح بالاتر نیز فراهم شود.
جهانآرا درباره وضعیت هنرستان اقبال آذر میگوید: حمایت از هنرستانها باید در اولویت برنامههای آموزشی قرار بگیرد. وضعیت فعلی هنرستان اقبال چندان مساعد نیست و بین برونسپاری و دولتی بودن قرار گرفته و این امر باعث شده مشکلات بسیاری پیشروی اساتید باشد. هنوز معوقات سال گذشته پرداخت نشده و تقریبا میتوانیم بگوییم که عشق به آینده هنرستانهای موسیقی و هنرجویان ما را پای کار میآورد.
مشغله اساتید زیاد است و ترجیح میدهم مزاحم کارشان نشوم. بین بچهها میروم و با این نوجوانان هنرمند همکلام میشوم. یاشار کرمی هنرجوی سال دوازدهم است. استادانش میگویند اهل شعر و ادب هم است. از او درباره این کنسرت میپرسم: میگوید تمام سال در حال تمرین برای این اجرا هستیم و این برنامه برای همه هنرجویان اهمیت ویژهای دارد. یاشار درباره وضعیت هنرستان اقبال آذر میگوید: سالهای قبل تعداد هنرجو کمتر بود ولی امسال شاهد افزایش چشمگیر تعداد هنرجویان هستیم و این نشانه خوبی برای آینده است. میپرسم برای تو که نوازنده ویولن هستی تکنوازی بهتر است یا گروهنوازی؟ میگوید: تکنوازی آسانتر است اما در جمعنواختن هم لذت ویژهای دارد.
تمرین گروه کر در حال آغاز است و بچهها در جایشان قرار میگیرند. ابتدای کار کمی بینظم است و این صدای استادانشان را هم درمیآورد. اما همین که شور و شر نوجوانی ساکت میشود، جدیت در چهره هنرمندان جوان میدود. رهبری این گروه کر بر عهده گودرزی است. هرچند ارتباط بین اساتید و هنرجویان عمیق و صمیمی است اما هنگام تمرین کسی شوخی ندارد. کار چندبار قطع میشود اما وقتی که هماهنگی لازم به دست میآید دیگر مسحور صدای گروه میشوی. قطعات پشت سر هم اجرا میشوند و تمرین حدود 2 ساعت طول میکشد. بچهها دیگر نای ایستادن ندارند اما برای ترقی راهی جز تلاش نیست. به چهره تکتکشان نگاه میکنم؛ درک هنر و توانایی خلق زیبایی، جدیت و روح خاصی به چهره آنان بخشیده. مکمل یکدیگرند و این را میتوان از آوایی که میسازند فهمید.
تمرین گروه کر به پایان میرسد و تعدادی از بچهها در قالب گروه موسیقی ایرانی دوباره به صحنه باز میگردند. بین هنرجویان میروم این بار با دختران هنرستان کوثر همکلام میشوم. آیلین مرتضوی میگوید: هنرستان کوثر به تازگی رشته موسیقی را اضافه کردهاست اما با این همه استقبال خوبی از این رشته شده و هنرجویان زیادی جذب شدهاند.
در بین دخترها چهره آشنایی میبینم. غزل شکوری را قبلا در گروه کنسرت کودکان رودکی دیده بودم که سهتار مینواخت و حالا در بین هنرجویان هنرستان کوثر است. از او درباره این جمع دوستداشتنی میپرسم میگوید ساز سه تار، سازی است که به تنهایی هم میشود آن را روی صحنه برد اما لذتی که در جمعنوازی است متفاوتتر است.
دوباره به جمع «اقبالیها» برمیگردم. دانیال امینی مایستر گروه باس است. فلوت مینوازد و آواز کار میکند. هنگام تمرین میدیدم که چقدر سعی در هماهنگتر کردن گروهش با رهبر ارکستر دارد. با او همکلام میشوم. از مایستر گروه باس بودن میپرسم. میگوید وظیفه من هماهنگی گروه باس با کل ارکستر است. این هماهنگی نه تنها در هنگام اجرا بلکه در طول تمرینها و حتی بیرون از کلاس هم بر عهده من بود.
از هنرستان میپرسم. دانیال میگوید: وضعیت مدیریتی هنرستان چندان مناسب نیست و باید رسیدگی بیشتری صورت بگیرد. مثلا سازهای آرشیوی حال و روز خوشی ندارند و نیاز به رسیدگی دارند. دانیال وقتی درباره هنرستان صحبت میکند شوق و عشق در چهرهاش میدود. میگوید: ما دوست نداریم وضعیت هنرستانمان اینطور باشد. میخواهیم هنرستان پیشرفت کند تا بستر مناسبی برای کسانی شبیه به خودمان باشد. برای پیشرفت هنرستان و بهبود وضعیتش هم همه کار میکنیم. جان ما فدای هنرستان اقبال آذر!
تمرین هنوز ادامه دارد و گودرزی همچنان مشغول صدابرداری و هماهنگی است. برای خداحافظی جلو میروم. میپرسم میدانم که به عنوان استاد این هنرستان حمایت مالی خوبی از شما صورت نمیگیرد از طرفی این کار بسیار پر زحمت است و هرکدام از شما اساتید میتوانید این زمان را در آموزشگاههای خود بگذارید و درآمد بهتری هم داشته باشید؛ پس چرا هنوز پای کارید؟ میخندد و میگوید: هر کدام از ما یک یا دو فرزند در خانه داریم و بیشتر از صد فرزند در هنرستان. باید همه ما برای سرپا ایستادن این هنرستان و رشد استعدادهایش بجنگیم.
از هنرستان بیرون میآیم. باران گرفته است و موسیقیاش در جان تبریز دویده.

https://hamnava.ir/News/Code/25849
0 دیدگاه تایید شده