اختصاصی/همنوا بازار تبريز ميراثِ جان است، از ابن‌بطوطه تا مارکوپولو، از ژان شاردن تا حمداله مستوفي در گذر از تبريز اين ميراثِ جان را براي دنيا رونمايي کرده‌اند. اما طي اين سال‌ها جانِ اين ميراث به مخاطره افتاده است. براي مالکين اين بازار و حجره‌داران و سراي دارانش دم‌دستي شده. ايمني اين سراها در اين بازار به سخره گرفته‌شده است. به بهانه جهاني‌شدن اين اثر و اينکه نبايد تغييري در شکل ظاهري آن ايجاد شود، آنچه ناديده گرفته مي‌شود آينده اين اثر است. اينکه آتش‌سوزي 10 سال پيش فقط خاموش کردنش 2 روز طول کشيد ما را بيدار نکرد و اين بار هم بيش از پنج ساعتِ دلهره‌آور را براي ميراثِ جان رقم زديم. هراسان از ساعت 10 شب چهارشنبه هجدهم ارديبهشت‌ماه تا 3 بامداد نوزدهم ارديبهشت‌ماه تبريز بيدار ماند. تا در پايانِ يک شبِ روشن يک روز با تيرگي خاکستر حاصل از آتش داشته باشيم. آتش‌نشانان قهرمانمان بار ديگر با رشادت طي پنج ساعت آب تدبير را بر آتش بي‌تدبيري‌ها ريختند تا آرام بگيرد ميراثِ‌ جان. اگر ايستگاه آتش‌نشاني راسته کوچه در نزديکي ميراثِ جان نبود جاني مي‌ماند براي ميراثمان؟ اگر آتش به جان بازار حوله فروشان و بازار کفش مي‌رسيد کمترين عنوان براي خروجي آن فاجعه نبود؟ اين ديگر پلاسکو نبود با قدمت پنجاه‌ساله. اين بازار تبريز است با قرن‌ها قدمت که ذي‌نفعانش بايد دل بسوزانند برايش. حجره که صرفاً براي بردن مال حلال به خانه نيست، اين حجره به مراقبت نياز دارد تا از آن نان به خانه رود. خودکرده‌هاي بي‌تدبير، ما را به روزي انداخت که حاصلش خاکستر شدن صدها حجره در سراي ايکي‌قاپيلي بود. در خبرها آمد که  سراي ايکي‌قاپيلي نگهبان شبانه نداشته است و به اين دليل، خبر وقوع حادثه بعد از مشاهده دود و آتش از بام بازار تبريز از سوي شهروندان به سامانه 125، آتش‌نشانان منتقل شده است‌. در خبرها همچنين آمد که تعداد زيادي از حجره‌ها بيمه آتش‌سوزي نداشته‌اند. اينجاست که به قول فاميل دور يکي از شخصيت‌هاي عروسکي مجموعه کلاه قرمزي بايد گفت: « من ديگه حرفي ندارم.» اينجا جايي است که بيش از دولت‌ها، ملت‌ها مقصرند. بازار براي ذي‌نفعشان فقط نقش وسيله‌اي براي رسيدن به هدف است و براي آن دلي نمي‌سوزانند و ميراث‌ِ جان در آتش اين بي‌خيالي خاکستر مي‌شود.