×

منوی اصلی

اخبار ویژه

امروز : پنجشنبه 1 آذر 1403  .::.   برابر با : Thursday 21 November 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 26250 خبر
پروین با «نشان لیاقت» دربار پهلوی چه کرد؟

 لیلا حسین‌نیا

سخن از پروین اعتصامی است، کسی که به قول دکتر شفیعی‌کدکنی «با کمترین عمر و کمترین مجال برای شعر گفتن، بیشترین توفیق ممکن را در زبان فارسی، از آن خویش کرده و  از این بابت، هیچ‌کدام از بزرگان قرن حاضر و حتی قرون گذشته بعد از حافظ، به پای او نمی‌ر‌سند.» (با چراغ و آینه، نشر سخن، صفحه 465)

                                  

پروین با «نشان لیاقت» دربار پهلوی چه کرد؟

پروین، ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز به دنیا آمد. کودک بود که فارسی و انگلیسی و عربی را از پدر دانشمندش «یوسف اعتصام‌الملک» آموخت. نوجوان بود که استعداد ادبی خود را در محضر ملک‌الشعرای بهار و دهخدا به کمال رساند. در ۲۸ سالگی، ازدواج ناموفقی تجربه کرد. به رغم این شکست عاطفی، آوازه او محیط فرهنگی ایران را فرا گرفت. در ۳۰ سالگی مورد توجه دربار پهلوی قرار گرفت، اما حاضر نشد «نشان لیاقت» را از دربار بپذیرد و حتی پیشنهاد رضاشاه برای تدریس ولیعهد  را هم رد کرد. در ۳۱ سالگی، سوگوار پدر شد و در ۳۵سالگی، پس از یک دوره بیماری درگذشت.

گفته‌اند فوت پروین، در اثر بیماری حصبه بوده، اما چند سال پیش «دکتر محمدرضا سنگری» مدعی شد که پروین به قتل رسیده ‌است. عضو هیئت علمی دانشگاه ‌تهران، در توضیح ادعای خود، به سروده‌های شاعر در خفقان پهلوی اول اشاره کرد و  پروین را از «شهیدان شعر فارسی» خواند. دکتر سنگری، امتناع پزشک معالج برای رفتن بر سر بالین شاعر  را دلیل دیگر ادعای خود خواند.

دو دلیل مظلومیت شعر پروین

بیش از ۶۰۰ شعر در قالب‌های مثنوی، قطعه و قصیده، از پروین اعتصامی به یادگار مانده‌است. شعر پروین، در محیطی گل کرد که از خاستگاه‌های «سنت ایرانی» است. محیطی سرشار از حکمت و آموزش و پند و اخلاق و آموزش. شعر او آینه همین محیط است. شعری که جامه اندرز و حکمت به تن دارد و به ندرت وارد فضاهای عاشقانه‌پسند می‌شود. بدیهی است که در روزگار مدرن که چنین فضیلت‌هایی به حاشیه رانده شده، شعر پروین، مشتری «استوری‌پسند» نداشته باشد.

دلیل دیگر مظلومیت پروین عزیز را شاید بتوان در تقویم تولد و مرگ او بیان کرد. پروین چند روز مانده به عید دیده به جهان گشوده و چندی پس از عید نوروز، بدرود حیات گفته‌است. همین تلاقی باعث شده، در میان شتاب روزهای آخر سال و رکود روزهای پس از نوروز، نام و یاد شاعر، به چشم نیاید. البته هیچ‌یک از این دو دلیل، چیزی از سستی و فرصت‌سوزی متولیان فرهنگی نمی‌کاهد.

با پنج حکمت مهم شعر پروین آشنا شویم:

پروین، از جمله سخنورانی است که شعرش، مشحون از دقیقه‌هایی است که می‌تواند در رشد جامعه و شخصیت‌های انسانی موثر واقع شود. چند حکمت معروف و محوری شعر پروین را مرور می‌کنیم:

یتیم‌نوازی

 سیمای یتیم در شعر پروین اعتصامی از جمله عناوین پرتکرار است. او یتیم را همواره در سیمایی مظلوم تصویر کرده‌است و نیازمندی ایتام را مدام متذکر شده‌است. نکته جالب توجه در شعر او این است که پروین یتیم بودن را بیشتر از جانب مادر برجسته می‌کند. در داستانی که دخترک یتیم مورد طعنه دوستانش قرار می‌گیرد، می‌گوید:

مادرم دست بشست از هستی

دست شفقت به سر من نکشید

شانه موی من انگشت من است

هیچکس شانه برایم نخرید


تلاش و تکاپو

شعر پروین، مدام به مخاطب گوشزد می‌کند که بار و بر داشته باشد. او دانش و حکمت را مهم‌ترین میوه و ثمر انسان می‌داند. در نگاه پروین، سپیدار به این دلیل طعمه تبر و تنور می‌شود که بی بر و بار است.

آن شاخ که سر بر کشد و میوه نیارد

فرجام به جز سوختنش نیست سزاوار

جز دانش و حکمت نبود میوه انسان

ای میوه فروشِ هنر! این دکه و بازار

 

فروتنی

دوری از خودپسندی، یکی از پندهای دائمی پروین اعتصامی است. بانوی شعر فارسی بسیار از خودپسندی دور است و فروتنی را در اغلب شعرهایش می‌ستاید. می‌توان گفت پروین خود، آموخته این پند بود و در سلوک و رفتار شخصی‌اش این نکته را بسیار رعایت کرده بود.

خود پسندیدن وبال است و گزند

دیگران را کی پسندد خودپسند

 

صبر و پایمردی

ثبات قدم و پایبندی در طریق، یکی از توصیه‌های مداوم پروین است. او معتقد است انسان برای رسیدن به هدف باید از دشواری‌های راه نهراسد و پایبند به هدف خود باشد. پروین داستان‌های زیادی را به تصویر کشید‌ه است که در ضمن آن به مخاطب توصیه می‌کند از دشواری راه نهراسد. این نکته را در روایتی از زبان مادری برای فرزند بازگو می‌کند:

خلید خار درشتی به پای طفلی خرد  

به هم برآمد و از پویه باز ماند و گریست

بگفت مادرش این رنج اولین قدم است

ز خار حادثه تیه وجود خالی نیست 

 

فرصت‌شناسی

فرصت‌ها را غنمیت شمردن و متوجه کوتاهی حیات بودن یکی از پندهای پروین است. در دیدگاه او حیات به قدری کوتاه است که انسان باید در استفاده از آن ها کوتاهی و کاهلی نکند.

از چه وامانم چو فرصت رفتنی است

چون نگویم  کاین حکایت گفتنی است

خودبین چنان شدی که ندیدی مرا به چشم

پیش هزار دیدهٔ بینا چه می‌کنی

یادش گرامی‌ باد.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.