
همنوا | نیما عظیمی
نقالان، شاهنامه را به زبان ساده و برای مردم عادی میخواند
پژوهشگر ادبیات حماسی، با بررسی داستان رستم و اسفندیار بنا بر طومارهای نقالی، اظهار کرد: مخالفان میگفتند شاهنامه روایت اساطیری و دروغ و افسانه است؛ که فردوسی خود در پاسخ به آنها سروده ‹تو این را دروغ و فسانه مدان/ به یکسان رَوِشن زمانه مدان› و به آنها پاسخ داده است .
دکتر بهمن دمشقی خیابانی در سومین نشست شاهنامهپژوهی در بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی، سخن خود را با خوانش سه بیت نخستین فرامرزنامه نگاشتهشده در اواخر سده پنج هجری که سومین متن حماسی ما است، آغاز کرد: به نام خداوند جان و خرد/ کزین برتر اندیشه برنگذرد// خداوند نام و خداوند جای/ خداوند روزی دِه رهنمای// خداوندی که بر چرخ سیار کرد/ زمین و زمان را پدیدار کرد
وی بیان داشت: توجه داشته باشید که دو بیت آغازین از شاهنامه تضمین شدهاست. پسازاینکه فردوسی شاهنامه را سرود خیلی زود مورد توجه ایرانیان قرار گرفت، چنانکه فرخی سیستانی، که در زمان حیات فردوسی میزیسته و از شاعران دربار سلطان محمود غزنوی بوده، عنوان میدارد که افرادی در آن دوره بودند که کارشان شاهنامهخوانی بوده است؛ درست است که اکنون میدانیم در زمان فردوسی علاوه بر شاهنامه بزرگ حکیم فردوسی شاهنامههای دیگری نیز وجود داشته است، ولی پژوهشگران براین باورند که منظور فرخی در اینجا شاهنامه فردوسی است.
این مدرس دانشگاه، در ادامه خاطرنشان کرد: فرخیسیستانی در قصایدی که در مدح سلطان محمود غزنوی میگفته، میکوشید تا چنان بنمایاند که قصاید او برتر از شاهنامه هستند؛ هرچند چنین نبوده و خود نیز بعداً بر آن اقرار میکند.
دمشقیخیابانی در بیان رفتار مخالفان شاهنامه یادآور شد: مخالفان میگفتند شاهنامه روایت اساطیری و دروغ و افسانه است؛ که فردوسی خود در پاسخ به آنها سروده ‹تو این را دروغ و فسانه مدان/ به یکسان رَوِشن زمانه مدان› و به آنها پاسخ داده است.
وی با معرفی کتاب «علینامه»› یافته شده در قرن پنج هجری آورد: این کتاب اولین متن حماسی شیعه میباشد که بر اساس وزن شاهنامه، به روش شاهنامه و در مخالفت با شاهنامه سروده شده؛ و سراینده این گونه میخواسته مخالفت خود را با شاهنامه فردوسی نشان بدهد؛ هرچند که در کل منظومه خود از متن شاهنامه پیروی کرده است.
این پژوهشگر ادبیات حماسی، در بیان نمونهای دیگر گفت: انوری شاعر سده ۶ فردوسی را در برابر ابوعلیسینا قرارداده، ابوعلیسینا را بر او ترجیح داده و میگوید ‹در کمال بوعلی نُقصان فردوسی نِگر/ هر کجا آمد شِفا شهنامه گو هرگز مباش› زیرا عظمت شاهنامه فردوسی آنچنان همهجا را فراگرفته بود که شاعران باید در برابر آن قد علم میکردند تا اثر خودشان دیده شود .
وی در بیان جایگاه شاهنامهخوانان و نقالان آورد: شاهنامهخوانان و نقالان عموماً از شاهنامه فردوسی استفاده کرده و آنرا به زبان ساده برای مردم عادی میخواندند، وقتی شاعران دیگر میدیدند تنها شاهنامه فردوسی خوانده میشود، بر آن میتاختند؛ چنانکه انوری میگوید ‹راویان را گرمیِ هنگامه هرگز گو مباش›؛ که منظور از هنگامه ‹بازار› میباشد .
دمشقیخیابانی افزود: اما دیری نگذشت که این متن پرخوان و پرمخالف از مرزهای ایران گذشت. چنانکه بیهقی میگوید یکی از دهاقین نیشابور به نام ‹اسماعیل› شاهنامه را به زبان عربی ترجمه کرد.
سخنران نشست شاهنامهپژوهشی، با اشاره به اینکه صد سال پسازآن، در سال ۶۲۰ هجری، بُنداری نیز شاهنامه را به عربی ترجمه میکند افزود: ابنکثیر در سرزمین شام شاهنامه را ‹قرآنالقوم› و نمونه اعلای فصاحت و بلاغت خوانده و به زودی الگوی تاریخهای پارسی و ترکی شد؛ چنانکه مغولها سفارش شاهنامه فردوسی را دادند تا اینگونه شاید بتوانند شکوه سلاطین مغول را به تصویر بکشند .
وی افزود: مسلمانان داستانهای مثنوی را دربرابر شاهنامه آفریدند و علامه مجلسی در کتاب ‹عینالحیاة› روایت قصههای شاهنامه را حرام شمرد؛ که البته این موضوع مبنای اعتقادی داشته و وقتی از او درباره اصالت داستانهای شاهنامه میپرسند میگوید داستانهای شاهنامه راست است اما چون تعلق به قوم مجوس دارد حرام میباشد!
دمشقیخیابانی در نمایاندنِ چگونگیِ رفتار نقالها گفت: نقالها روایات را به زبان ساده تبدیل میکردند و در این راستا گاهی دخل و تصرفاتی در آن داشتند. چنانکه در داستان رستم و اسفندیار و نیز رستم سهراب، بهخاطر جنبههای احساسی فوقالعادهای که دارد، میزان این دخل و تصرف بیشتر میباشد. آنگونهکه در نقالی رستم و سهراب، پیشاز آغاز نقل، مردم برای خود جا رزرو کرده و گاهی چنان پیش میآمد که حاکم و یا کدخدا و ... پولی به نقال میدادند و میگفتند ‹خون سهراب را به ما ببخش› و این گونه نقال پایان داستان رستم و سهراب را تغییر میداد که سهراب کشته نشود.
وی در این گام تعریف ‹جلیل دوستخواه› از رفتار نقالها را بیان کرد: نقالها داستان را از یک متن رسمی به یک روایت عامهپسند تبدیل میکنند و باتوجه به آن به تغییرات پیشآمده در داستان رستم و اسفندیار پرداخت: در بعضی از نقلها رستم مسلمان است؛ چنانکه در جواب نامه اسفندیار ‹اول سلام بر یزدان پاک و دوم سلام بر علی علیهالسلام و دودمان او› میدهد. بنابر رستمنامه هم رستم به دست حضرت علی علیهالسلام مسلمان میشود.
افکار برتریطلبانه همیشه اسباب انحطاط جوامع بشری است
در ادامه این برنامه، پیروز رفیعیان دیگر سخنران جلسه، با خوانش ‹بسماللهالرحمنالرحیم هست، کلید در گنج حکیم› سخن خود را آغاز کرد و افزود: امروز صحبت از تهاجماتی است که طی مدتهای مدید بوده و امروز نیز هست، اما من وجه ممیزی با آنچه که در گذشته روی داده میبینم.
وی نفسانیات را در ایجاد این تمایز دخیل دانسته و گفت: ما بین اندیشمندانمان رقابتهایی را میبینیم که شایسته شان آنها نیست، اما آنچه امروز روی میدهد این است که ما یک ‹هویت ملی› داریم که در شکلگیری آن ادبیات نقش اساسی دارد.
این محقق با بیان اینکه ادبیات روح ملتها است اظهار کرد: بینید؛ سعدی میگوید ‹بنیآدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش یک گوهرند// چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار› توجه کنید که میگوید ‹بنیآدم› نمیگوید بنیفارس، بنیعجم بنیترک یا بنیعرب؛ اما امروز در قرن بیستم دیدیم هیتلر چه شعارهایی داد یا پساز او چه شعارهایی دادند، مبنیبراینکه خوشبخت کسیست که از فلان نژاد است!
وی با بیان این خاطره که من در جایجای ایران دیدهام که افراد چگونه به هم احترام میگذارند تا مبادا دیگری احساس تفاوت و تبعیض کند، گفت: اما در همین آبادان و در زمان اشغال ایران، ورود سگ و ایرانی ممنوع بوده یا در اتوبوسهای آمریکا، در دوران قبل از مارتین لوترکینگ و قبل از نهضتهای مدنی دهه ۶۰، ورود سگ و سیاهپوست ممنوع بوده.
رفیعیان بیان کرد: نژادپرستی یا افکار برتریطلبانه همیشه اسباب انحطاط جوامع بشری است. چندصدسال اروپا جنگ بوده و نهایتاً بعد از دو جنگ، اتحادیه اروپا را تشکیل دادند؛ اما بنابر کدام بستر فکری و فرهنگی اتحادیه اروپا را تشکیل دادند؟ چون باید یک بستر فرهنگی باشد که باهم هماهنگی و همراهی داشته باشند.
وی اظهار داشت: ما قرنها پیشازاین در ایران فردوسی را داشتیم که پیامش خردورزی، نیکی و دادگستری است، نظامی، سعدی و حافظ را به همین ترتیب داشتیم.
رفیعیان با اشاره به توجه دیر هنگام اروپا به مبانی خرد و داد گفت: در زمانی دیر، راسل آمده و میگوید که فلسفه باید معطوف به عشق باشد و اگر مارکسیسم شکست خورد برای این بوده که فلسفه و مبانی سیاسی فلسفهاش معطوفبه کینگستری بوده است.
وی با اشاره به بازتولید خشونت در فرهنگ اروپا گفت: روابط و مناسبات اجتماعی آنها مبتنیبر سلطه و نه نفی جباریت، است... اما ما داشتیم ‹به کینخواهی دشمن ناپدید/ سر زنده چندان چه باید برید// دگر باز ناید شده آن شکار/ به گیتی در آن تخم کینه مکار› و دقیقا جلوی بازتولید خشونت را میگیرد. همچنین حکیم نظامی بزرگ میگوید ‹بیا تا بشوییم ز بیداد دست/ به بیداد نتوان ز بیداد رست› این عصاره فلسفه است.
سخنران نشست شاهنامهپژوهی با اشاره به اینکه اگر عشق را از جهان انسان بگیرند، چیزی جز بیمهری و فساد نخواهد ماند، جمعبندی کرد که: ما دارای چنین گنجینههایی هستیم؛ اساتید بزرگی که در این زبان وجود دارند گنجینههایی معنوی، عرفانی و انسانی هستند که این زبان را ارزشمند کردهاند. چنانکه زبان فردوسی پیامآور صلح، دوستی، انسانیت، شرافت و عظمت است که به جامعه بشری تعلق دارند.
شاهنامه منبع بزرگ انسانشناسی است
در ابتدای این نشست، دکتر فاطمه اروجی، سرپرست انجمن ایرانی تاریخ در شعبهی آذربایجانشرقی ضمن درود و خوشآمدگویی، از برگزاری نشست دیگر شاهنامهخوانی و نیز از باشندگی آقای دکتر بهمن دمشقی خیابانی ابراز خوشحالی کرد.
وی افزونبر بیانِ آرزوی خود مبنیبر اجرای باشکوهتر نشست در برنامههای آینده، به بیانِ برنامه پرداخته و گفت: امروز آقای دکتر برای ما راجع به رستم و اسفندیار صحبت میکنند؛ و بهواقع من خودم مشتاق هستم که در پای سخنان آقای دکتر بنشینم و استفاده کنم .
اروجی افزود: من فکر میکنم شاهنامه منبع بزرگی برای انسانشناسی است. چهبسااینکه راه و رسم زیستن را به ما میآموزد .
این استاد دانشگاه، در شناخت جنبههای ارزشمند شاهنامه تاکید کرد: یکیاز جنبههای مهم شاهنامه اینست که ما بخواهیم آدمهای دور و برمان را بر اساس گفتهها و رفتارشان بشناسیم .
دکتر اروجی درباره رستم گفت: رستم بسیار دلاور، شجاع و قدرتمند بوده است، اما هدف برای او انسانیت میباشد؛ چنانکه برای رستم قدرت و پادشاهی مهم نیست. ولی خلافِ او اسفندیار است که به رستم وعده پاداش میدهد ولی رستم قبول نمیکند .
او افزود: اسفندیار آدم بزرگی است ولی من فکر میکنم او هدف و وسیلهاش را گم میکند. برای همین مثل رستم نیست؛ چنانکه رستم بهعنوان یک قهرمانِ شاهنامه برای ما مطرح میشود ولی اسفندیار نه!
وی افزود: یعنی فردوسی با سرایش شاهنامه و با این ابیات، اندیشههای رستم و اسفندیار را به ما گفته و نتیجهگیری میکند.
https://hamnava.ir/News/Code/5881303
0 دیدگاه تایید شده