×

منوی اصلی

اخبار ویژه

امروز : شنبه 3 آذر 1403  .::.   برابر با : Saturday 23 November 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 26252 خبر
سینما با فردین، بیضایی، کیمیایی و حاتمی‌کیا جنگ را روایت کرد/ سینمای بدنه، روشنفکری و انقلابی چگونه فیلم ساختند

به‌گزارش هم‌نوا، در میان روایت‌های مختلف سه روایت اصلی سینما از جنگ در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ شکل گرفت. روایت سینمای بدنه که نویسندگان و کارگردانانش از سینمای قبل انقلاب و فیلمفارسی می‌آمدند، سینمای روشنفکری یا موج نو که آن هم ساخت و بافتش پیش از انقلاب سامان یافته بود، سومین روایت بعد انقلاب جان گرفت و فیلم‌سازان متعهد به آن تلاش ‌کردند تا روایت انقلابی که ملهم از عرفان شیعی بود را بازسازی کند.

 

سرآغاز با سینمای بدنه بود

اولین فیلمی که درباره جنگ ساخته شد اثری متفاوت از ستارگان قبل از انقلاب بود، برزخی‌ها به کارگردانی ایرج قادری که در آن ۳ سوپراستار سینمای فارسی در آن بازی می‌کردند که ۱۳۵۹ به روی پرده آمد. محمدعلی فردین، ناصر ملک‌مطیعی، ایرج قادری و سعید راد بازیگرانی بودند که در برزخی‌ها نقش‌آفرینی کردند. فیلم‌نامه را سعید مطلبی نوشته بود و در سال ۱۳۵۹ باآنکه مدت کوتاهی روی پرده سینما باقی ماند، خیلی زود از اکران حذف شد؛ اما با فروشی ۸ میلیون تومانی رکورد گیشه سینما در ایران را شکست. آن فیلم عاقبت بخیر نشد، پس از توقیف بازیگرانش ممنوع‌الکار شدند و بعضی تا آخر عمر نتوانستند باری دیگر به پرده سینما بازگردند.

کانی مانگا، عقاب‌ها و بهار در پاییز سه فیلم دیگر بدنه سینمای ایران در دهه ۶۰ بود. این فیلم‌ها با شناخت درست از گیشه بیشترین فروش در دوره خود را رقم زدند.

سیف‌الله داد سازنده کانی مانگا اگرچه بعد از انقلاب دوره فیلم‌سازی خودش را آغاز کرده بود اما در کانی مانگا به الگوهای سینمای بدنه وفادار ماند و فیلم حادثه‌ای و پرفروشی از آب درآمد که ۱۵ سال در سینماها اکران شد.

عقاب ها ساخته ساموئل خاچیکیان فیلم‌ساز نامدار و ارمنی تبار ایران بود که پیش از انقلاب آثار متفاوتی در ژانر وحشت ساخته بود و بعضی از منتقدان به او لقب هیچکاک ایران داده بودند.

بهار در پاییز مهدی فخیم زاده قواعد سینمای بدنه را رعایت کرد و نقبی هم به سینمای جنگ زد.

 

انقلابیون جوان و سینمایی که نمی‌شناختند

واکنش سینمای بدنه ایران متأثر از سینمای قبل انقلاب و فیلمفارسی بود؛ اما انقلابیون روایت فیلمفارسی را نمی‌خواستند و حتی آن را برنمی‌تابیدند. آن‌ها اگرچه سینما را نمی‌دانستند اما روایتی پیچیده در کلاف عرفان شیعی را بازسازی کردند. یکی از اولین کسانی که چنین رویکردی داشت و می‌خواست بین عرفان شیعی و سینما پیوند ایجاد کند، رسول ملاقلی‌پور بود. ملاقلی‌پور با اولین کارش نینوا باآنکه چندان سینما را نمی‌شناخت اما تصویری از خطوط اولیه نوعی عرفان در جنگ را به تصویر کشید. او بعدها مدیوم سینما را با ساخت آثارش کشف کرد و کماکان به این ایده پایبند بود. اگرچه در آخرین فیلم‌هایش به بازروایتی انسانی و ایرانی نزدیک شد. یکی از تأثیرگذارترین سینماگران این جریان که به دنبال برجسته کردن روایت عرفان شیعی در سینما بود و کماکان هست ابراهیم حاتمی کیا است. ابراهیم حاتمی کیا متأثر از سید مرتضی آوینی با فیلم دیده‌بان این مسیر را آغاز و در همان سال‌های جنگ با فیلم مهاجر این ایده را در سینمای خودش تکمیل کرد. شخصیت‌های هردوی این فیلم‌ها با شهودی درونی و کشف و استحاله که در مسیر زیست مؤمنانه در مبارزه و جنگ به دست آورده‌اند، کاری فراتر از ماشین جنگ و نگاه ابزارمحور در جنگ‌های متعارف مدرن می‌کنند.

بانی این خط اصلی در سینما که امری فراتر از زمان و مکان رزمندگان ایران را در جبهه‌ها تربیت کرده تا با شهودی فراتر از شخصیت‌های زمینی بایستند و با شهادت این معنویت را تکمیل کنند، سید مرتضی آوینی است؛ آوینی قبل از انقلاب دانشجوی هنر بود و علاقه به فلسفه غرب داشت و از شاعران مدرن تأثیر گرفته بود اما بعد از انقلاب و شروع جنگ مَنِشی دیگر پیدا کرد و تا آخرین روز زندگی به این روایت باور داشت. این درون‌مایه بارها در سینمای ایران تکرار شد، مجتبی راعی، جمال شورجه، شهریار بحرانی، فرج‌الله سلحشور به این فکر حتی اگر کاری جنگی نساختند، باور داشتند. کمال تبریزی توانست این درون‌مایه را در فیلم لیلی با من است در سینمای کمدی نیز بازسازی کند. سینماگران دیگری هم به این ایده و فکر باور داشتند و در این مایه فیلم ساختند.

 

روشنفکران واقع‌گرا و پدیده انسانی جنگ

سوی دیگر روایت جنگ، واکنش سینمای روشنفکری ایران به این پدیده انسانی بود. اولین فیلم این جریان دندان مار مسعود کیمیایی است. قصه دندان مار کیمیایی در تهران می‌گذشت اما بازتابی بود از وقایع جنگ. نشان دادن آوارگی‌های مردم و کسانی که از آوارگی مردم و جنگ سود بردند، آنانی که در جنگ سوختند و آنانی که زندگی خود را ساختند، نقطه تقابل این فیلم بود. دندان مار بهترین فیلم مسعود کیمیایی در دهه ۶۰ است؛ اگرچه او فیلم سرب را هم در این دهه ساخت اما فضای روایت سرب بیشتر متأثر از سینمای غرب ایتالیا و هالیوود است. زبان روایت دندان مار کاملاً ایرانی و وابسته به زمان رویداد است.

بهرام بیضایی دیگر فیلم‌ساز روشنفکر و اندیشمند سینمای ایران بود که به حوادث جنگ واکنش نشان داد. او با ساخت فیلم باشو غریبه کوچک تصویری متفاوت و اساطیری-اجتماعی را روایت کرد. پسر کوچکی که ناخواسته از منطقه جنگ‌زده خوزستان به شمالی‌ترین منطقه ایران در گیلان می‌رسد در بخشی از یک خانواده جدید پذیرفته شده و مادری تازه می‌یابد باشو کلمه‌ای کلیدی را از کتاب فارسی دبستان می‌خواند و جنگ و پدیده جنگ‌زدگان را به مسئله‌ای ملی و فراقومی تبدیل می‌کند.

محسن مخملباف که از انقلابیون آن روزگار است و کارش را در حوزه هنری آن سال‌ها آغاز کرده با عروسی خوبان به نقد وقایع جنگ و پشت جنگ می‌پردازد.

این فیلم مخملباف هم اعتراض به شکافی است که از میانه جنگ برای هنرمندان قابل‌رؤیت است. کسانی که با نام جنگ کیسه دوختند و کسانی که با جانشان هزینه جنگ را پرداختند. مخملباف سال‌های بعد از فیلم‌ساز انقلابی فاصله گرفته و با خروج از ایران فیلم‌ساز جریان دیگری می‌شود.

یکی دیگر از فیلم‌های بسیار تأثیرگذار جریان روشنفکری که تلاش می‌کرد واقع‌بینانه به جنگ تحمیلی نگاه کند آبادانی‌ها به کارگردانی کیانوش عیاری است. کیانوش عیاری که بعد از انقلاب کار فیلم‌سازی‌اش را آغاز کرده بود با تنوره دیو، شبه کج دم، آن‌سوی آتش و روز باشکوه قدرت فیلم‌سازی‌اش را نشان داده و توانمندی‌های خودش را آشکار می‌کند.

آبادانی‌ها اثری عمیق در کارنامه کیانوش عیاری است او هم جنگ را در تهران روایت کرد و بازتاب می‌دهد.

سینمای دفاع مقدس سال‌ها بعد با آمدن نسل‌های جوان رنگ و بوی متفاوت یافت که در فرصتی دیگر آن را بررسی خواهیم کرد.

 

منبع: خبرآنلاین

برچسب ها :

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.