به گزارش همنوا، کافیست قدم به خیابان بگذاریم تا در هر گوشه از این شهر صدای فریاد، فحاشی و صحنههای متنوعی از درگیریهای لفظی و فیزیکی را بشنویم و ببینیم. کافیست گوشیهای هوشمند خود را در دست بگیریم تا خبرها و ویدئوهای مختلفی از نزاعها، عربدهکشیها، قتلها و شکنجهها و ... را ببینیم: دختر نوجوانی در تهران با الفاظ رکیک قمهکشی میکند، پدر و مادری فرزند خود را قطعه قطعه کردهاند و از کار خود بسیار خرسند هستند، پسری به دختر همسایه تعرض کرده، مردی یک مرد دیگر را در درگیری فیزیکی به خاطر تصادف راهی بیمارستان کرده و علاوه بر تمام اینها درگیریهای لفظی هستند که آنقدر زیاد و عادی هستند که در هیچ خبری جا نمیگیرند و کمکم شنیدن صدای فریاد و فحاشی به عنصری جداییناپذیر از زندگی روزمره تبدیل میشود.
متأسفانه باید گفت که امروزه دیگر دعوا و درگیری لفظی و فیزیکی همچون گذشته مختص یک قشر خاص نیستند و تقریباً تمام سطوح جامعه دست کم یکبار به آن آلوده شدهاند.
آمارهای رسمی نیز بر این مدعا مهر تأیید میزنند و از رتبهی سوم آذربایجان شرقی در خصوص نزاعهای خیابانی خبر میدهند. نزاع در این استان نسبت به سال گذشته 5 درصد افزایش داشته و در 4 ماه اول سال 1400 تعداد 220 هزار و 901 مصدوم از نزاع و دعوا (خانوادگی و خیابانی) به بیمارستانها مراجعه کردهاند که از این تعداد 71 هزار و 70 نفر مصدومان زن بودهاند. نکتهی قابل توجه این که در این رتبهبندی تهران و خراسان رضوی در رتبههای اول و دوم قرار دارند که نگاه به میزان جمعیت و تنوع زیستی این دو استان در مقایسه با آذربایجان شرقی نشان میدهد فاجعه چیزی فراتر از این اعداد است.
اکنون دیگر به نظر میرسد در دنیای هیولاها همه باید هیولا باشیم. یا هستیم و از آن آگاه نیستیم. انگار هیولای درون ما هر لحظه آمادۀ سربرآوردن در انتظار تلنگری است. در دنیای مدرن، در عصر دوندگیها و رسیدنها، در عصر تکاپوی بسیار برای هیچ همین ما که بعد از جروبحث با رانندۀ تاکسی در ماشین را با عصبانیت میکوبیم یک هیولا هستیم.
همین ما که برای دست یافتن به داشتههایی که دیگران دارند دست به هر کاری میزنیم، هیولا هستیم. ما که در صفوف اتوبوس و بانک و بیمه و ... دنبال راهکاری برای پیش افتادن و ضایع کردن حق دیگران هستیم، هیولایی پنهان را در خود پرورش میدهیم. به نظر میرسد چیزی نمانده که شهر در محاصرۀ هیولاها قرار بگیرد و هر آنکه ظاهر و رفتارش کمی انسانوارتر است ناچار به فرار و پنهان شدن در جایی دور از دسترس شود. موضوع هیولا شدن آدمها در شاخههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ... قابل بررسی است.
خشونت توسعه پیدا کرده است/ شیب تندِ آمار خشونت عریان در جامعه
محمود کاتبیپور، رییس اداره برنامه ریزی و مطالعات اجتماعی و جرم شناسی معاونت پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان آذربایجان شرقی از توسعهی بروز و ظهور انواع خشونت در استان ابراز نگرانی میکند و میگوید: «قریب یک دهه است که ما در حوزه خشونت در حال پژوهش و اجرای پروژه های عملیاتی هستیم و این تحقیقات نشان میدهد که بالا بودن آمر خشونت در سطح جامعه و خانواده ریشه در فرهنگ و نظام تربیت فردی و اجتماعی دارد که شاید نمود آن در گذشته به این شکل نبود اما با مدرن شدن زندگی اجتماعی خود را در حوزهِ افزایش آمار جرم نشان میدهد.»
وی میافزاید: «البته در سالهای اخیر مسائل و تنگناهای اقتصادی و معیشتی نیز به بالا رفتن معضل خشونت دامن زدهاند. آستانهی تحمل افراد پایین آمده و گاها به شکل خشونت عریان در سطح جامعه و خانواده خود را نشان میدهد. البته باید تأکید کنم در سالهای اخیر متاسفانه نزاع های خانوادگی در میان قشر تحصیلکرده نیز رشد عجیبی داشته و امروز دیگر خشونت در تمام سطوح اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مشهود است. به نظر من امروزه دادگاههای خانواده مصداق بارز خشونت پنهان در جامعه هستند که کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند.»
کاتبیپور تأکید میکنند: « بحث فرهنگ که آن را ریشهی بروز خشونت عنوان میکنیم ریشهی آموزشی دارد و من معتقدم سیستم آموزش و پرورش ما در کل سطوح در این خصوص عملکرد بهرهوری نداشته است.»
به گفتهی این کارشناس سند جامع پیشگیری از خشونت در استان تدوین و به دستگاههای ذیربط ابلاغ شده که در صورت اجرای صحیح میتواند تا حدی باز کننده این گره کور باشد. طرح دیگر با عنوان نماد، نظاام مراقبتهای اجتماعی دانشآموزان است.
کاتبیپور میگوید: «در این طرح قرار بود دانشآموزان پر خطر شناسایی شوند و با کم کردن ریسک خطر از همان ابتدا در حوزهی خشونت آموزش داده و حمایت شوند. در حال حاضر خشونت در سنین نوجوانی نیز آمار قابل توجهی دارند که علت آن سردرگمی و خلأ فرهنگی است و متاسفانه آمار خوشبینی به آینده در دانشآموزان ما زیر 40 درصد است و مسألهی خشونت را در سطح فردی و خانواده نمایان میکند که یکی از دلایل آن درگیری والدین به مسئلهی معاش و تنهایی نوجوانان است. »
علل روانیِ خشونت ریشهدار هستند
ابراز خشونت به دلیل ناتوانی در تعامل با دیگر افراد یکی از اختلالات روانی در اشخاص محسوب میشود که علل و عوامل مختلفی دارد.
دکتر هادی اکبرینژاد، روان درمانگر و مدرس دانشگاه در خصوص خشونت در جامعه میگوید: «یکی از دلایل اصلی خشونتهای رفتاری و کلامی در سطح جامعه این است که ما به عنوان افراد اجتماعی مهارتهای کنترل خشم را آموزش ندیدهایم، مهارتهای ارتباطی را نیاموختهایم و اغلب در خانواده و روابط خانوادگی خواستهها و عواطفمان سرکوب شدهاند و اغلب خشونتهای آنی حاصل تلنبار شدن همین احساسات هستند. »
وی میافزاید: «تحصیلات و سطح سواد و طبقهی اجتماعی گرچه عوامل تأثیرگذاری هستند اما باید توجه کنیم که امروزه خشونت رفتاری که اغلب منجر به درگیرهای لفظی وگلاویز شدنها منجر میشوند در قشر تحصیلکرده نیز قابل مشاهده است و به سبب این است که سواد عاطفی و اجتماعی وجود ندارد، در خانوادهها روابط والدین و فرزندان دوستانه نیست و طرح نیازها به درستی انجام نمیشود و اغلب با سرکوب مواجه میشود.»
اکبرینژاد میگوید: «در مباحث روانشناسی سه نوع برخورد با خشم داریم: عدهای خشم خود را سرکوب میکنند؛ این نوع برخورد با خشم در آینده منجر به آسیبهای جسمی، سکتههای مغزی و در موارد بسیار منجر به خودکشی میشوند. برخی خشم خود را در لحظه به صورت غیرمنطقی بروز میدهند که منجر به نزاع و درگیری میشود و دستهی سوم که در جامعهی ما بسیار کم دیده میشود عدهای هستند که کنترل خشم و بروز منطقی آن را یاد گرفتهاند. وقتی دریک حادثه فردی را میبینم که با دیگران درگیر نمیشود به این معنا نیست که کنترل خشم را یاد گرفته و ممکن است جزو دستهی اول باشد که سعی در سرکوب خشم خود دارد که واکنش بسیار آسیبرسان به خود فرد است.»
به گفتهی این روانشناس در کشورهای اروپایی در مدارس و مهد کودکها به کودکان 3 یا 4 ساله نحوهی چگونه فریاد زدن و بروز منطقی خشم را آموزش میدهند. وی تأکید میکند: «اصلیترین راه مقابله با افزایش آمار خشونت در جامعه، آموزش مهارت کنترل خشم و مهارت برقراری ارتباط با دیگران در خانواده و مدرسه است.»
خشونت اصلیترین معضل اجتماعی جامعهی مدرن است
در واقع میتوان گفت که خشونت و نمود بیرونی آن به شکل، نزاع و درگیری، قتل، خودآزاری و دیگر آزاری، خودکشی، ونادلیسم و غیره یک مسأله اجتماعی تحتتأثیر عوامل درونی و بیرونی است که البته دامنهی بسیار گستردهتر است.
پدیده پرخاشگری و نزاع ، از آن دسته آسیبهایی است که با ایجاد اختلال در روابط اجتماعی ، فضایی آکنده از بغض ، کینه و دشمنی را در میان افراد به وجود می آورد که این امر با زمینه سازی برای ایجاد نزاع و تنش های بعدی، جامعه را از نظر مادی و معنوی متضررمیکند. به طور کلی میتوان با نگاه جامعهشناختی به مسأله خشونت چنین گفت که نزاع و درگیری چه در سطج جامعه و چه در سطح خانواده ناشی از روابط ناسالم میان افراد و عدم تعامل انسانی است که در خوشبینانهترین حالت اگر به جرم و جنایت یا خودکشی منجر نشوند، رفته رفته بنیانهای اخلاقی جامعه را متزلزل کرده و چهرهی زشتی از جامعه ارائه خواهند داد و به از همپاشیدگی روابط اجتماعی منجر میشوند.
تا وقتی افراد یک جامعه نتوانند به شکلی مسالمتآمیز در کنار یکدیگر به زیست خود ادامه بدهند بدون شک زندگی روزمره از مدار عادی خود خارج خواهد شد و حتی کسانی که خود رفتارهای پرخاشگرانه ندارند از ترس نبود مصونیت در جامعه نخواهند توانست زندگی ایدهآلی را تجربه کنند. بدون شک رشد خشونت در سطح جامعه محصول دیروز و امروز نیست و به نظر میرسد باز هم به خلأ آموزش مهارتهای زندگی برمیگردد.
پیشرفت تکنولوژی و نوع جدیدی از خشونت
این روزها با پیشرفت تکنولوژی و فراگیر شدن گوشیهای هوشمند و همچنین با عضویت اکثریت افراد جامعه از سنین نوجوانی گرفته تا میانسالی در فضاها و شبکههای اجتماعی شاهد نوع جدیدی از خشونت کلامی و نوشتاری هستیم که در سطح بالاتر ممکن است از فضای مجازی به دنیای حقیقی نیز راه پیدا کنند.
حملهی افراد با نوشتن پستها، استوری و کامنتهای سرشار از خشم و فحاشی، انتقامگیریها، اسکرینشاتها و برملا کردن مکالمات خصوصی در فضای عمومی نمود بارز خشونتهای درونی هستند که بسی بیشتر از مشت نمونهی خروار است. این نوع از خشونت نیز ناشی از گذر ناقص از سنت به مدرنیته و نبود فرهنگ استفاده از ابزار تکنولوژی است.
____________________________________
پری اشتری
https://hamnava.ir/News/Code/4394740
0 دیدگاه تایید شده