گروه : آرشیو
به گزارش همنوا به نقل از پنجره ابوالقاسم قزوینی ، مشهور و متخلص به عارف ، فرزند ملاهادی وکیل ، در سال 1258 در قزوین دیده به جهان گشود. در سن 13 سالگی به مدت 14 ماه در محضر نخستین معلم موسیقی خود ، حاجی صادق خرازی به تحصیل و فراگرفتن اصول علمی موسیقی پرداخت و با داشتن صوت دلنشین و آواز خوش ، در این فن ، مهارتی تام پیداکرد.
وی در هنر خط نیز اهتمام ورزید و پیشرفت کرد. عارف در سن 16 سالگی وارد تهران شد و پس از آن زندگی پر پیچ و خمی را تجربه نمود.
عارف در جنبش مشروطه هوا خواهی بسیار نشان داد و برای بیدار ساختن مردم به انتشار سرودها و اشعار دل انگیز پرداخت. عارف در جنگ جهانی ول با سیاست های مداخله جویانه روسیه تزاری و انگلستان مبارزه کرد و جزء مهاجرین که نهصت ملی را تشکیل داده بودند از ایران به استانبول رفت.
پس از آنکه ندای مشروطه خواهی از هرسو بلند شد ، عارف که خود ستم ها دیده و روحی آزاده داشت ، به آزادیخواهان پیوست. او بیشتر از هرکس در تنویر افکار و روشن نمودن اذهان توده ی مردم ، در زمان مشروطیت و آزادیخواهی ملت ایران اثر گذاشت.
وی به کلنل محمدتقی خان پسیان ارادتی خاص داشت و به عنوان یک سردار ملی و نجات دهنده ی ایران از پریشانی ها، به او امید بسیار بسته بود. از این رو با کشته شدن کلنل ، فراوان اندوهگین گشت و ترانه ها و غزل ها در سوگش ساخت و با شوری بسیار اجرا کرد.
عارف، نخستین کسی است که شعر و موسیقی را به صورت « تصنیف » با مضامین بکر اجتماعی توأم ساخت و با این ابتکار که از نظر روح حساس و محدودیت های محیط و اجتماع بسیار شایان توجه و قابل اهمیت بود ، به انعکاس افکار خویش پرداخت و بدین ترتیب طبع سرکش و دموکرات خود را در هدایت جامعه و آشناساختن مردم به حقوق اجتماعی به کار واداشت.
موفقیت عارف مرهون تصنیف های اوست که بسیار ساده و شاعر هرکدام را به منظوری سیاسی سروده است. از دیگر مزیت های تصنیف های عارف آن است که خود هم شاعر ، هم موسیقیدان و هم خواننده بود و به تصنیف ها معنی و مفهوم ملی داد.
یکی از تصنیف های مشهور او " از خون جوانان وطن لاله دمیده " است که پس از فتح تهران به دست ملیون و گشایش مجلس دوم، به یاد اولین قربانیان راه آزادی ساخته شد که در آن روزها غوغا و شوری به پا ساخت و مدتها بر سر زبان مردم بود.
سرانجام عارف در روز یک شنبه یکم بهمن ۱۳۱۲ خورشیدی در حالی که ۵۴ سال داشت، مرگ زودرس به سراغش آمد. او پس از ۱۰ روز بیماری سخت به کمک جیران پرستار پیرش خود را به کنار پنجره کشاند، تا آفتاب و آسمان میهنش را عاشقانه ببیند و او پس از دیدن آفتاب این شعر را زمزمه کرد: " که پاک آمدم ، پاک رفتم به خاک / ستایش مر آن ایزد تابناک.
سپس به بستر بازگشت و لحظاتی بعد جان سپرد و در آرامگاه بوعلی سینا (واقع در همدان، خیابان بوعلی) بهخاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
https://hamnava.ir/News/Code/15582
0 دیدگاه تایید شده