گروه : آرشیو
از شانس ما در نمایشگاه مطبوعات غرفه طوبی عین سنگر دیدبانی شده است. در ورودی در دیدرَس ماست، آدمهای که میآیند و میروند را میشود رصد کرد.
آدمهایی که بیشترشان برای خرید بن کتاب وارد سالن شهریار میشوند و میشود بیتوجه به این موضوع آمار بازدید از مطبوعات را بالا نشان داد و مثل خیلی از آمارهای دست کاری و مهندسی شده ازش سوءاستفاده کرد. اکثر وارد شوندگان به سالن معمولی هستند مثل من و تو، اما گاهی فردی متفاوت وارد سالن میشود که به چشم میخورد با کت شلوار و پیراهن آخوندی که تا دکمه آخر بسته شده و قدمهایی که حساب شده برداشته میشود تا ریتم لازم برای خود نمایی را داشته باشد. این افراد مانند لباس عروسی برخی ثروتمندان دارای دنباله آدمی هستند و البته روابطعمومی دوربین به دست که مقابل آنها و عقب عقب در حال حرکت است . این طرف قضیه برخی از غرفه داران مانند شکارچیها در کمین هستند و با دیدن این مسؤول محترم یا آدم مایعدار خودشان را به او رسانده و او را در حلقه محبت خود فرو میبرند و با استفاده از افراد غرفه و دوستان دیگر کانال انسانی تشکیل داده و آن فرد را مجبور به عبور از این کانال میکنند تا بیآنکه بتواند به چپ و راست بزند میبرند و مینشانند روی صندلی و نسکافه و شکلات تلخ و بلافاصله عکس سلفی و یادگاری و البته زبان به تمجید و سپاس میگشایند که تو" همانی که ما محتاجیم" طوری که مسؤول باور کند که "همه چیز آرومه من چقدر خوشبختم". و بعد بیآنکه ضبط و میکروفن جهت سوال باشد پس از استفاده ابزاری از مسؤول اتو کشیده او را رها میکنند تا گروه دیگری که دست به سینه و مایوس از اینکه چرا آنها نتوانستند نفر اول باشند که مسؤول را بر بزنند و ببرنند و سعادت نصیب آنها شود که بتوانند در غرفه خود با مسؤول عکس یادگاری بگیرند و دراینستاگرام انتشار دهند و بنویسند من و مسؤول خوب، نمایشگاه مطبوعات یهویی! مسؤول هم خوشحال از این همه استقبال گرم در ذهن مبارک خود به شایعه سازانی که میگویند ملت از مسؤولین راضی نیستند فحش ناموسی میدهد و سعی میکند ریتم حرکت خود را دقیقتر کند تا با ابهتتر دیده شود . در این میان چهره مسؤولین نو پا و گمنام بسیار دیدنیتر است آنها با عوان و انصار خود از مقابل هر غرفه که رد میشوند نگاه عاقل اندر سفیه میکنند تا بفهمانند که بابا من هم رئیس هستم و دارم از بالا به شما نگاه میکنم . دسته دیگر که با فیس و افاده وارد سالن میشوند، کاندیدهای مجلس هستند که مورد استقبال شکارچیان قرار میگیرند و از کانال انسانی که یادآور اردوگاه الرشید است عبور میکنند و بعد از عکس یادگاری شروع میکنند به انتقاد از دولت و وضع موجود بیآنکه به روی مبارک بیاورند که ایشان تا دیروز مسؤولیت خطیر خادمی ملت را داشته و مدیرکل سابق فلان جا و بهمان جا بوده است . البته یکی از این عزیزان دلی که دامن کشان آمده بود شاید به جهت قرابت سببی نمیتوانست از دولت انتقاد کند و شاید انتقادات او به سوی حکومت بود ا... اعلم بالصواب . با شنیدن این استقبالهای گرم برخی از اصحاب قلم که دهن به دهن شده مسؤول بعدی با زمزمه این آهنگ "بغل وا کن ما را کنج بغل گیر " وارد سالن میشودو راهی غرفه عکس سلفی میشوند.
سیدرضا علوی
https://hamnava.ir/News/Code/34967
0 دیدگاه تایید شده