گروه : فرهنگی
همنوا_مسعود زین العابدین
علی اکبر رائفی پور از چهره های تاثیرگذار چند سال اخیر است. او بسیار سختکوش است و در راهی که انتخاب می کند با عزم راسخ قدم برمی دارد. رسانه و خطابه را خوب می شناسد و به خوبی از تکنیک های اقناع بهره می برد. او توانسته طیف وسیعی از جوانان را به خود جذب کند و طرفدارانی وفادار دارد. همانطور که طرفدارانش میگویند او توانسته بدون پول دولتی, کارهای خوبی را در موسسه مصاف آغاز کند. این توانمندی ها از آقای رائفی پور یک چهره موثر ساخته است, اما وقتی از #برخی رویکردهای او نقد میکنیم دقیقا حرف ما چیست؟
یک. سخنرانی های او با تکنیک رسانه بسامد و پژواک خوبی دارد و لذا از او انتظار می رود این نفوذ را در جایی به کار برد که هوادارانش را به کار عمیق فکری مبتنی بر آموزه های اصیل سوق دهد. مثلا شاید او میتوانست ظرفیت خود را به جای ترند کردن نام امام زمان(عج) در نیمه شعبان, صرف کار عمیق تر و یا یک حرکت اجتماعی جهادی نماید.
دو. تلقی او از دشمن شناسی, طرفدارانش را به یک فوبیا سوق می دهد که گویی همه عالم تحت تدبیر فراماسونرها است و افراط او در نمادشناسی, ذهن مخاطبانش را از مسائل مهمتر منصرف کرده و عمر و جوانی شان را پای کشف نمادهای رمزی معماری و فیلمها مصروف کرده است. این را بعینه بارها در جمع های دانش آموزی دیده ام.
سه. تکثر حوزه های اظهار نظر منجر به مرجعیت یافتن او در عرصه هایی شده است که به زعم متخصصان آن حوزه که عمری در آن رشته کوشیده اند, از صلاحیت لازم برخوردار نیست. به عنوان مثال نشانه های ظهور از آن نقاط حادثه خیزی است که مراجع ما نیز در بیان و صحت سنجی آنها دچار احتیاط اند چه برسد به اینکه آنها را خیلی ساده با اتفاقات روزمره تطبیق نیز دهیم.
چهار. وقتی از تحصیلات مرتبط با حوزه کاری سخن میگوییم, مرادمان لزوما مدرک دانشگاهی و حوزوی نیست اما حق داریم از کسی که اظهار نظر می کند, استادانش و مسیر طی درجات علمی را جویا باشیم. حتی اگر کسی خودخوان در علمی تخصص یافته است, برای احترام به مخاطبش باید مسیر مطالعاتش را عیان کند و حداقل صحت و سقم ادعایش را به نقادی جمعی بگذارد. نقیصه سطحی کردن و ساده سازی موضوعات مهم و پیچیده زمانی بیشتر رخ می نماید که کمترین ارجاع و پاورقی را در سخنرانی کسی ببینیم. میزان ارجاع ادعاها به منابع و مآخذ مطالعه شده, خود یکی از نشانه های عمق است.
پنج. سخنرانی مکرر و پایبند نبودن به گفتگو باعث می شود اندیشه ها صیقل نیابد و از صافی نگذرد. عیار فکر در گفتگو مشخص می شود نه در خطابه. برخی از کسانی که در این حوزه ها کار کرده اند معتقدند لازمه تشخیص عمق استاد رائفی پور قرار گرفتنش در جلسات گفتگو با صاحبنظران است.
شش. القای نگاه صفر و صدی در مخاطبان که هر که با ما نیست بر ماست, از نقیصه های جدی است. شاید جناب رائفی پور هیچگاه چنین قصدی نداشته و حتی کلماتی در کنترل مخاطبان خود دارد, اما اگر می بینیم این نحوه برخورد سلبی در هواداران ایشان عمومیت دارد, شاید نشانه آن است که بایستی در فرایندها تجدید نظر کرد.
هفت. حرکت دادن مخاطب در روبنا بزرگترین جفای در حق اوست. شما اگر دو نمونه استاد رحیم پور ازغدی و جناب رائفی پور را با هم مقایسه کنید, پی به این موضوع خواهید برد. البته بخشی از این ماجرا به حیطه کاری این دو برمی گردد. بارها از استاد رحیم پور شنیدیم که برای اثرگذاری باید حداقل 300 جلد کتاب شهید مطهری و... بخوانید ولی ما چنین رهیافتهایی را از جناب رائفی پور نمی بینیم. خاصه آنکه حوزه هایی مثل دشمن شناسی و نمادشناسی یک توهم ناقصی از عالم بودن به انسان دست می دهد که میتواند ناخواسته سد راه دانایی باشد.
هشت. ساده سازی مفاهیم پیچیده برای فهم مخاطب یک ضرورت است و استاد شهید مرتضی مطهری استاد این کار است. اما ساده سازی برای فهم با تنزل مباحث به اباحه به نحوی که مخاطب فکر کند همه زوایای مطلب را دریافته است, جز توهم دانایی به بار نمی آورد. تحلیل فیلم به این سبک یکی از این پرتگاه هاست.
نه. پیگیری جناب رائفی پور, مخاطبانش را دچار تذبذب میکند. گستره وسیع کاری از کشاورزی و ساخت سلاح و نقد فیلم و موسیقی و نمادشناسی و تحلیل سیاسی و مطالبه گری از مسئولان و... مخاطب را در حوزه های مختلف تشنه و علاقمند می کند ولی او را در حیطه ای مستقر نمی کند تا عمق پیدا کند. اینکه ما با شنیدن نام کسی به طیف وسیعی از تخصص ها منتقل میشویم لزوما نشانه خوبی نیست.
https://hamnava.ir/News/Code/3527759
0 دیدگاه تایید شده