به گزارش پایگاه خبری هم نوا، دکتر علی نعمتی، استاد دانشگاه هنر تبریز در تعریف نقاشی قهوهخانهای عنوان کرد:نقاشی قهوهخانهای زاییده تحولات اجتماعی ایران است. عبور از سنتهای قبلی و ورود به تحولات جدید و اندکی مدرن شدن. به این نوع نقاشی، نقاشی خیالینگار یا خیالیسازی گفته میشود.
این استاد دانشگاه افزود: ما یک هنر شیعی مشهور داریم که به صورت عامه رواج دارد، و آن تعزیه است. همه تعزیه را میشناسیم و امروزه هم رواج دارد.
سنت تعزیهخوانی، سنت جدیدی نیست. تقریبا از اوان بعد از شهادت امام حسین(ع) شکل پیدا کرده است و تحت حاکمیت حکام آل بویه در ایران در قرن ۳ و ۴ به صورت رسمی رشد کرده است. یعنی ما از آن زمان تعزیه داشته ایم و صحنه های عاشورا به شکل عملی در تعزیه اجرا میشد. کمابیش در دوره های بعدی هم در بعضی نواحی شیعه نشین امتداد پیدا کرد و در دوره ایلخانی و تیموری هم وجود داشت. برخی افراد روضههایی بر اساس نقل روایت نوشته اند. تعزیه نوعی شعر رواییخوانی است. شعری که روایت و داستان نقل می کند و اگر این شعر روایت نداشته باشد، این تعزیه شاید قابل اجرا نباشد. تعزیه جزو هنرهایی است که تئاتر در درونش نمایان است اما در کنارش شعر و روایت بر او حاکمیت دارد و موسیقی به آن کمک می کند. این شرایط تا دوره صفویه ادامه داشت. در دوره صفویه تشیع در ایران بسیار رشد کرد و تقریبا همه جای ایران را گرفت و این مسئله عمومیت پیدا کرد. چیزی که در این وسط اتفاق می افتد، این است که به برگزاری مجالس کوچکتر نیاز می شود. در نتیجه پدیدهای به نام پردههای درویشی و پردهخوانی شکل میگیرد.
این پژوهشگر هنر ادامه داد: نقاشیهایی که امروزه میبینید، ابعادی حدودا 4 متر در 4 متر دارند. برای این که آن واقعهای که در تعزیه باید اتفاق بیفتد، همیشه قابل اجرا نیست پس آنها روی به پرده نقاشی می آورند و این از اولین خروجهای هنر از دربار است که به میان عامه مردم می آید و همه از آن بهره مند میشوند.
نعمتی ادامه داد: این نقاشیها بر اساس داستان و روایتی که شاعر نقل می کند و تطبیق بین اشعار و روایات تعزیه و نقاشیهاست. از طرفی خیالینگاری است چون نقاش بر اساس داستانی که میشنود و تصور ایجاد میشود، آن را نقل میکند. این فرایند که در واقع پردهخوانی که یک نقاشی داشته باشیم و آن را در شهرهای مختلف حمل کنیم و به مردم بخوانیم، از دوره صفوی مرسوم شد. قدیمیترین اثری که تاریخگذاری شده، در محدوده صفویه و زندیه است که در آستان قدس نگهداری میشود.
استاد دانشگاه هنر تبریز گفت: این شرایط تا دوره قاجار ادامه پیدا کرد. در اواسط دوره قاجار در تحولات اجتماعی آن دوران که کم کم بعضی از سنت ها را از دست می دهیم. برخی تحولات در عرصه اقتصاد هم اتفاق می افتد و بعضی شغل ها تعطیل شدند. ما یک رده از مشاغل داشتیم که کاشی نگاری می کردند و داستانها را روی کاشی به تصویر میکشیدند. نمونه بارز آن نقاشیهای عاشورایی در تکیه معاون الملک کرمانشاه است که البته داستان های روایی مذهبی است و فقط عاشورایی نیست.
یا در حسینیه مشیر شیراز داستان عاشورایی است و نقل را در آن می کشیدند.
در این دوران تحولات معماری ایران عوض شد و بر اثر برخی اتفاقات این چنینی، این نقاشان بیکار شدند و از طرف دیگر پدیدهای به نام قهوهخانه شکل گرفت که قبلا در ایران نبود و از اواخر صفویه به بعد ایجاد شد.
نقاشها عصرها در قهوه خانه ها نقالی میشنیدند. کسی که روایت را نقل می کند. در ایام محرم و صفر،داستان عاشورا و در سایر ایام، داستان های مناسبتی روایت میشد. نقاش بر اساس آن ذهنیتی که برایش ایجاد شده با حمایت قهوهخانهچی نقاشی میکشید و این ها میماند و نقاشی قهوه خانهای نام میگرفت.
نعمتی درباره ویژگیهای این نوع نقاشی گفت:این آثار خارج از اصول شناخته شده علمی نقاشی است. در آن پرسپکتیو و طبیعتگرایی نیست یا ضعیف است. در برخی موارد شخصیت ها بزرگ و در برخی موارد شخصیت ها کوچک کشیده شده اند. مهم ترین قسمت داستان و مهم ترین شخصیت داستان در نقاشی قهوه خانه ای در اندازه بزرگ کشیده می شد. اکثرا نبرد حضرت عباس(ع) و یا حضرت علی اکبر(ع) خیلی بزرگ کشیده شده اند و داستان های کوتاهی که از عاشورا نقل شده در حاشیه نقاشی شده اند. اما نقل داستان کامل است.
وی افزود: نقاش ها غالبا کم سواد بودند و اشتباهات توضیحاتی و بعضا اشتباهات املایی دارند. در بعضی جاها ارادت خاص خود را نشان داده اند. مثلا زمانی که داستان انتقال اسرا را نقل می کردند و سر امام حسین(ع) را می کشیدند، نقاش دستش را از هیجان و غم بریده و از خون خود در تابلو استفاده کرده است و این جزو سنتهایی است که در نقاشی قهوه خانه ای وجود داشت.
نعمتی گفت: قدیمیترین روایتی که در تاریخ نقل شده که این مراسم را کشیده و نقل کرده اند و ثبت شده است و آثارش نیست، مربوط به حمله شاه اسماعیل به منطقه ازبک است. برای اینکه شور و هیجان ایجاد کند، نقل روایات عاشورا می کند و یک سری پرده ها ایجاد می کند.
متاسفانه این سنت های مان از بین رفته نه نقالی مانده و نه نقاشی. آخرین نسل از این افراد فوت کرده اند. آخرین فرد و نسل دوم استاد فراهانی بودند که ۵ سال پیش فوت شدند.
اولین کسی که مطرح است این سنت را راه اندازی کرده و جلو برده است، استاد حسین قوللر آغاسی است و یک فرزند خوانده هم به نام فتح الله قوللر داشت که صاحب سبک هستند و شاگردانش این کار را ادامه دادند. دومین نفر مرحوم استاد محمد مدبر بود که در کارگاه پدر استاد قوللر بزرگ شده و خودش یتیم بود.
این پژوهشگر هنر تاکید کرد: ما اهمیت و ارزش این نقاشی را زمانی درک می کنیم که بدانیم هم زمان که این اتقاق می افتاد، در دربار نقاش هایی داشتیم که به اروپا رفت و آمد می کردند و یکی از آن ها کمال الملک است. هم زمان آثارش در دربار شکل می گیرد. عامه با نقاشی قهوه خانهای انس پیدا می کنند و به آن دلبسته می شوند. اگر تاریخ هنر نقاشی را بررسی و طبقه بندی کنیم، نقاشی قهوه خانه ای یک استثنا است که به دست عامه مردم با ارادت به دستگاه اباعبدالله حسین(ع) شکل پیدا کرده و امتداد یافته، اثر خلق شده و در واقع در جنبش های اجتماعی کمک کرده است.
اوج هنر نقاشی قهوه خانه ای ایران در دوران مشروطه است. آن زمانی که شور و هیجان قیام وجود دارد و در واقع به این ماجرا و شکل گیری نقاشی کمک می کند.
https://hamnava.ir/News/Code/4511862
0 دیدگاه تایید شده