گروه : اجتماعی
نویسنده: علی یگانه نسب
کلید واژه گفتمان علی علیهالسلام انسانیت است، حق انتخاب، انتقاد، رفاه و آسایش اجتماعی را میتوان به دور از خطکشیهای نژادی، قومی، دینی و جنسیتی دید؛ گفتمانی که شاید بزرگترین دستاورد امیر غدیر برای تاریخ بشری بود.
آن زمان که خداوند امر ابلاغ ولایت را به قلب پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله نازل کرد و عمل نکردن به آن را مساوی با نیمه تمام ماندن رسالتش دانست، هم معیارها برای سپردن هدایت بشر به دست ولی خدا مشخص بود هم مصداق؛ به عبارتی آنکس که باید امامِ امت باشد، چیزی جدا از معیارهایی که باید آن امام داشته باشد نبود و به تعبیری خودمانیتر، خداوند یک نفر را با ویژگیهای منحصربفرد خلق کرده بود تا ریز به ریز آنچه باید در چهارچوب حکومت اسلامی برای مردم اتفاق افتد، به دست یداللهی او که در غدیر خم بالا رفت، رقم بخورد.
خلقت او چیزی جز پاکی و حد و حدود عظمتش برای کسی جز خدا و پیغمبرش قابل تصور نبود، نور وجودی او از پس سالهای پیش از خلقت عرش و فرش بر جانِ جهان تابید و وصف ممتاز بودنش از همان سالهای اولِ رسالت محمد صلیاللهعلیهوآله بر زبان و دهان صحابه حضرت رسول جاری بود.
او امیر مؤمنان، علی علیهالسلام بود که پس از حجالوداع پیامبر، آنقدر دستش بالا رفت و آنقدر دست بیعت با او دادند تا کوچک و بزرگ امت بدانند چه کسی یک دست بالاتر از دیگران دارد. سه روز طول کشید تا یکی یکی همه حاضران در غدیر دست بیعت با علی علیهالسلام دادند، اما چند هفته بیشتر طول نکشید تا همانها دست رد به سینه او بزنند و دستِ پایینترها را به امیری برگزینند.
ماجرای اختلاف بر سر آنکه چه کسی جانشین پیامبر باشد یک دعوای قومی و قبیلهای نبوده و نیست و حالا که قرنها از آن میگذرد، ما بر سر تعصب مذهبی به پای آن نایستادهایم، بلکه حرف بر سر یک رویکرد و مکتب است؛ رویکردی که در نگاه به جهان و انسان فرسنگها با دیگران فاصله دارد و مکتبی که در ترازوی قضاوت برای جامعه انسانی، اصل را بر کرامت نوع بشر میداند.
شاید بزرگترین وجه تمایز میان امیر غدیر با دیگرانی که ۲۵ سال حق او را غصب کردند در همین نوع نگاه و مکتبی بود که او بنا نهاد و چه سخت است بر آزاداندیشان عالم که او نتوانست اساس حکومت حق خود را بدون فاصله از حکومت جهانی پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله بنا نهاده و تفکر نبوی را در عمل علوی نشان دهد.
نگاه به دوستان و دشمنان امیر مؤمنان هم همین تفاوت و تمایز را نشان میدهد؛ گفتمانی که علی علیهالسلام در دل تاریخ جاری کرد با طیفهای متفاوتی از موافقان و مخالفان در سالها مواجه بوده است، در حالی که کسانی که جای او بر کرسی حکمرانی نشستند، صرفاً عدهای مخالف و عدهای موافق داشته و دارند. آنها کوچکترین تغییر مثبتی در دل تاریخ ایجاد نکردند و هرچه کردند، حاصلش تباهی امت و صدور خوی نامتمدن اعراب پیش از اسلام، به نام اسلام، در سرزمینهایی بود که مسلمانان به ظاهر مسلمان یکی یکی پس از دوران پیامبر آن را فتح میکردند.
از سوی دیگر اما، گفتمان علی علیهالسلام مبتنی بر نگاه برابر به انسان است. انسان در نگاه امیر غدیر ابزاری برای پیشبرد اهداف حکومت یا موم در دستان حکمرانان نیست، بلکه این حکمرانان هستند که تختِ حکومت را نه فقط مدیون مسلمانان بلکه انسانهایی هستند که در سایه حکومت فارغ از رنگ و نژاد و دین زندگی میکنند.
اوج این انسانیت را میتوان در فرازی از نامه امیر مؤمنان به مالک اشتر دید؛ آنجا که تاکید بر انسانیت را بر هر چیزی مقدم دانسته و دستور به مهربانی با مردم میدهد، دستوری که ظاهر آن برای زمامدار حکومتهاست، اما در باطن گره کور بسیاری از نزاعهای جامعه را باز میکند:
"مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی؛ زیرا مردم دو دستهاند، دستهای برادر دینی تو و دسته دیگر همانند تو در آفرینش هستند."
امام غدیر برای آگاهی مردم آنقدر ارزش قائل است که مالک اشتر را نیز بر رعایت آن، چنین حکم میکند: "هر گاه رعیت بر تو بدگمان گردد، عذر خویش را آشکارا با آنان در میان گذار، و با این کار از بدگمانی نجاتشان ده، که این کار ریاضتی برای خود سازی تو، و مهربانی کردن نسبت به رعیت است و این پوزش خواهی تو آنان را به حق وا میدارد."
او ارزش خدمتگزاری به مردم را در نامه به مالک به کارگزاران حکومتی چنین تشریح میکند: "مبادا با خدمتهایی که انجام دادی بر مردم منت گذاری، یا آنچه را انجام دادهای بزرگ بشماری، یا مردم را وعده دادهای سپس خلف وعده نمایی! منت نهادن، نیکوکاری را از بین میبرد، و کاری را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش گرداند و خلاف وعده عمل کردن، خشم خدا و مردم را برمیانگیزاند که خدای بزرگ فرمود: دشمنی بزرگ نزد خدا آنکه بگویید و عمل نکنید."
همین چند نمونه را بگذارید در کنار عجز و ناتوانی امامان سقیفه که حتی توان پاسخ به احکام اسلامی را هم نداشتند، بیش از آنکه رفاه و آسایش مردم را در حکمرانی مدنظر قرار دهند، چپاول و خونریزی مردم شهرها و روستاها را پایههای حکومت خود کردند و برای اصلاح اجتماعی شلاق به دست در بازار میتابیدند و تکثیر تفکر مهربانی میان خلق که هیچ، آنقدر عبوس و بدخلق بودند که روح افسرده جامعه اسلامی را هرروز از منش پیامبر اسلام دور میکردند.
پیامبری که در جاری کردن احکام، اجرا و الزام حاکمیتی قرار نمیداد، وصف مهربانیاش شرق تا غرب عالم را گرفته بود و علم مخلوق خداوند را چنان با خونِ معجزاتش در رگ جامعه بشری جاری کرد که تا قرنها پس از آن هم هنوز اندیشمندان با انگشت حیرت بر دستاوردهای محمد صلیاللهعلیهوآله مینگرند.
غدیر نقطه ثقل تاریخ، دروازه ورود انسان به انسانیت و میزانی برای تشخیص حق و باطل بوده و هست. غدیر اختصاص به مسلمانان ندارد که اگر داشت، پیامبر در خطبه غدیر سخنانش را با خطاب "یا معاشر الناس" برای مردم نمیگفت. او مردم را از گسترههای متفاوت زمانی و مکانی مخاطب سخنان خود میکند و در لابلای سخنانش خطاب به انسان، دست امیر انسانیت را در روز غدیر بالا میبرد.
اگر راهی که پیامبر در غدیر خم مقابل امت گذاشت سد نمیشد، هیچ چیز جز برابری، برادری و مهربانی میان تمام انسانها جاری نمیشد؛ هیچکس به صرف اعتبارات مادی بر دیگری افضل نبود و نه خونی به ناحق ریخته میشد نه کاروانی به بیراهه میرفت.
آنگاه دیگر عذر هفتاد و دو ملت را نمیتوانستیم عذر نهیم زیرا حقیقت را میدیدند و ره افسانه نمیزدند.
https://hamnava.ir/News/Code/1625423
0 دیدگاه تایید شده