همنوا_ سید قاسم ناظمی

یکم

تاریخ از میان رویدادها و اتفاقات سر بر می‌آورد بی آنکه معاصران آن، تصویری روشن از آن داشته باشند. معاصران از شکوه و مهیب اتفاقات در بهت و حیرت می‌مانند و خود را در میان هجوم انبوه روایتها، تنهامی‌یابند اما در این میان این هنرمندانند که در شب توفانی، دل به دریای پر التهاب انقلابها، جنگها، تحولات سیاسی و اجتماعی می زنند و گوهر حقیقت را از میان هزاران بدل به رنگ حقیقت درآمده، به چنگ می آورند و برای آیندگان روایت می کنند. تبارشناسی تاریخ بشری ما را با دو گونه تاریخ نگاری آشنا می کند؛ نخست حکایتهایی که به دستور حاکمان و اصحاب قدرت نگاشته شده‌اند و دیگری روایت‌هایی که از میان آثار هنری اعم از شعر و داستان، نمایشنامه و نقاشی عکس و فیلم و به دست آمده‌اند در بسیاری از موارد به پشتوانه بسترهای تولید و روایت، بسامد صحت و راستی روایت های تاریخی، در میان گونه دوم به حقیقت نزدیک تر بوده است. هنرمند متعهد تلاش کرده است تا حامل گوهر حقیقت باشد و هنرش را هم به خدمت بگیرد تا روایت صادقانه ای از دردها و رنج های مردم خود را ارایه کند از این رهگذر با گشت و گذار در میان آثار هنری بسیاری از پیچیدگی های تاریخی، نقاب از رخ برمی گیرند و خود را از میان غبار بیرون می کشند. امروز به مدد توسعه ابزارهای ارتباطی کار هنرمند سخت و سهل است. سخت از آن جهت که راه گریزی از تعهد و تکلیفش ندارد و سهل از این رو که ابزارهای ارتباطی در روایت دقیق، سریع و حرفه‌ای او را یاری می کنند. دیگر قرار نیست اثر هنرمند بعد از این که سالها حقیقت، وارونه و دستکاری شد منتشر و ارائه شود بلکه او کافی است آستین‌اش را بالا بزند و هنرش را در حال تولید کند و مخاطب را از سردرگمی برهاند. 

دوم

 شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی اتفاق عظیمی بود که ما معاصران هنوز در بهت و حیرت آن فروماندیم. ما هنوز به درک درستی از این رویداد و اتفاقات بعدی آن نرسیده‌ایم، همچنان که انقلابیون ۱۳۵۷ دقیقا نمیدانستند در پی درانداختن طرحی هستند که قرار است بخش عمده ای از جهان را بر علیه استبداد و استعمار برانگیزاند و بسیاری از معادلات جهانی را بر هم زند. به همان میزان که ما امروز درک و فهم نزدیکی از تاثیر انقلاب اسلامی در جهان، به ویژه دنیای اسلام داریم، از تاثیر شهادت حاج قاسم سلیمانی بر ایران و جهان ناآگاهیم، بی گمان موج‌هایی که شهادت این قهرمان ایرانی در گسترش فرهنگ مقاومت در برابر ظلم، ستم و اشغال سرزمین های اسلامی ایجاد خواهد کرد ما و آیندگان را به شگفتی واخواهد داشت. نشانه هایی از این شگفتی و اعجاب را هم اکنون می توان در مراکز مهم تصمیم سازی و تصمیم گیری دنیا به عینه مشاهده کرد. 

علیرغم غافلگیری هنرمند ایرانی در مقابل این شهادت بزرگ و خیزش آخرالزمانی مردم، باید اذعان کرد که از سوی هنرمندان و تولیدگران عرصه فرهنگ تلاش‌های عاشقانه ای در ثبت هنری این اتفاق به سرانجام رسید که شایسته توجه و تقدیر است بسیاری از این تلاش‌ها نه با توصیه و سفارش نهادهای رسمی و دولتی بلکه با شور و شعوری شخصی شکل گرفت و قطعا عرضه این آثار در عرصه عمومی برای امروز و فردای فرهنگ و هنر ایران سرمایه ارزشمندی را ایجاد خواهد کرد. 

سوم

 روایت سیدمتین هاشمی در "سرو روان" از محشر تشییع سردار سلیمانی در تهران مویدی است بر آنچه گذشت، هنرمند در کنار مردم و بلکه در میان مردم با درد آنان زیسته و با اندوه آنان گریسته تا اثری خلق کند که بخشی از یک روز توفانی مردم ایران ثبت شود اگرچه برای نسل ما این تشییع تازگی ندارد اما "سرو رولن" برای آیندگان و تاریخ گزارشی است دقیق بی آنکه بخواهد دروغ ببافد و بالغراق کند دوربین هاشمی، صحنه هایی را ثبت کرده که عشق مردم کوچه و بازار را به قهرمان ملی شان نشان می دهد در میان این مردم همه را می توان دید، حتی آنهایی را که شاید با انقلاب میانه ای ندارند اما حاج قاسم را قهرمان خودشان می دانند این هنر انقلاب اسلامی است از یک جوان ساده کرمانی قهرمانی ملی می سازد که حتی دشمنانش زبان به تمجید و تعریف اش می گشایند و باز این انقلاب اسلامی است که هنرمندان را به میان مردم آورده است تا روایتگران حماسه شکوهمند آنان باشند. 

باید کار سیدمتین هاشمی را ستود و باید "سرو روان" را گرامیداشت چرا که این اثر بخشی از تاریخ مارا صریح و بدون روتوش پیش روی آیندگان خواهد گذاشت.