×

منوی اصلی

اخبار ویژه

امروز : پنجشنبه 1 آذر 1403  .::.   برابر با : Thursday 21 November 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 26250 خبر
«ارتش اسلام احترام دارد و کسی حق ندارد این احترام را سلب کند»

به گزارش همنوا به نقل از ایسنا، درست دو هفته پس از برگزاری همه‌پرسی نظام سیاسی کشور در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ و رای آری ۹۸.۲ درصدی مردم به تغییر رژیم طاغوت و برپایی نظام جمهوری اسلامی، بنیانگذار انقلاب اسلامی در ۲۶ فروردین ماه در پیامی خطاب به ملت ایران ۲۹ فروردین را «روز ارتش» نامگذاری کردند و از رده‌های مختلف ارتش خواستند تا در این روز در شهرستان‌های بزرگ با ساز و برگ به رژه بپردازند و با این کار پشتیبانی خود را از نظام جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران اعلام و در راه استقلال و حفظ مرزهای کشور فداکاری کنند.

 

مواضع امام خمینی (ره) نسبت به ارتش در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تفاوت بسیار زیادی داشت. نظر بنیانگذار انقلاب اسلامی نسبت به این نیرو تا مادامی که گوش به فرمان و بله قربان‌گوی رژیم طاغوت بود این بود که «ارتش در خدمت ملت و استقلال وطن نیست» به همین دلیل خطاب به ارتشی‌ها همواره سفارش می‌کردند «بر ارتش و صاحب‏‌منصبان است که بیش از این تن به ذلت ندهند و برای استقلال وطن خود چاره‏‌جویی کنند» اما وقتی ارتش در جریان سال های مبارزات انقلاب اسلامی به تدریج از رژیم طاغوت روی برگرداند و به صفوف یکپارچه ملت پیوست، توانست حمایت جدی و شدید امام امت را جلب کند. ایشان ضمن ارج نهادن بر ارتش از آحاد مردم خواستند به تحولی که در نیروهای ارتش اتفاق افتاده توجه کنند و آنان را از خود بدانند.

 

رهبر فقید انقلاب اسلامی در تکریم ارتشِ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بیان کردند: «الان این ارتش، ارتش اسلام است و ارتش اسلام احترام دارد و کسی حق ندارد این احترام را از آنها سلب کند.»

 

بنیانگذار جمهوری اسلامی در پیام‌شان خطاب به ملت شریف و مبارز ایران، بیان کردند: «‏با اهدای سلام و سپاس از مجاهدات خستگی ناپذیر شما ملت شجاع که اهداف مقدس اسلام را تا آستانه پیروزی رساندید و دست خیانتگران داخلی و خارجی را با خواست خدای بزرگ قطع کردید، لازم است به چند تذکر توجه نمایید اول، روز چهارشنبه ۲۹ فروردین روز ارتش اعلام می‏‌شود. ارتش محترم در این روز در شهرستانهای بزرگ با ساز و برگ به رژه بپردازند و پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران و حضور خود را برای فداکاری در راه استقلال و حفظ مرزهای کشور اعلام نمایند.»

 

ایشان ادامه دادند: «ملت ایران موظفند از ارتش اسلامی استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان نمایند. اکنون ارتش در خدمت ملت و اسلام است و ارتش اسلامی است، و ملت شریف لازم است آن را به این سِمت رسماً بشناسند و پشتیبانی خود را از آن اعلام نمایند. اکنون مخالفت با ارتش اسلامی که حافظ استقلال و نگهبان مرزهای آن است جایز نیست. ما و شما و ارتش، برادرانه باید برای حفظ و امنیت کشورمان کوشش کنیم و به شرارت اشرار و اختلال مفسدین خاتمه دهیم.»

 

امام امت خطاب به نیروهای ارتش نیز فرمان دادند: «افراد ارتش موظفند در داخل ارتش حفظ نظم و سلسله مراتب و ضوابط را بکنند. توجه ننمودن به این مسائل موجب ضعف ارتش اسلامی می‏‌شود و نظام را از هم می‏پاشد. سربازان و درجه داران و افسران موظفند سلسله مراتب را حفظ و مراعات کنند؛ چنانچه رؤسای فوق موظفند با ارتش به طور محبت و برادری رفتار نمایند و از دیکتاتوری که در رژیم طاغوت بود اجتناب نمایند. ارتش اسلامی باید با حفظ سلسله مراتب و نظام صحیح اسلامی و اطاعت کامل زیردست از ما فوق و رعایت کامل مافوق از زیردست، اداره شود. تخلف از این امر ضد انقلاب است و مورد مؤاخذه خواهد بود. افراد خارج از ارتش حق ندارند در امر ارتش دخالت کنند و ارتشی را در داخل ارتش یا خارج بدون مجوز دستگیر کنند. اگر شکایتی دارند یا اطلاع از مجرمیت کسی دارند، روی موازین شرعی و قانونی رسیدگی خواهد شد. دخالت بی‌جا در داخل ارتش موجب ضعف آنان می‏شود و مخالف انقلاب اسلامی است.»

 

امام خمینی بار دیگر خطاب به مردم بخشنده و مهربان کشورمان تاکید کردند: «این قشر از ارتش که در خدمت اسلام و ملت هستند و وفاداری خود را از جمهوری اسلامی اعلام نمودند، اگر خدای نخواسته در رژیم طاغوتی خلاف و گناه صغیره کرده‏‌اند، با برگشت به سوی خدای تعالی و جمهوری اسلامی مورد عفو خداوند رحمان و عفو ملت شریفند و اینجانب نیز آنان را عفو کردم. امید است آنان با دلگرمی و اعتماد به خدا و ملت شریف به خدمت خود صادقانه ادامه دهند و با قدرت در پادگانهای خود مستقر شوند.»

 

ارتش پیش از انقلاب اسلامی در نگاه امام خمینی

 

تا مادامی که ارتش در خدمت رژیم پهلوی بود، امام خمینی همواره بیم آن داشت که قلبهای انقلابیون توسط سربازان رژیم آماج گلوله‌های مرگبار قرار بگیرد. مهمترین سخنان و نگرانی‌های رهبر فقید انقلاب اسلامی درباره ارتش رژیم پهلوی از این قرار ست:

 

‏‏من خوف آن دارم که ارتش ایران را با مهماتی که به قیمت قحطی و‏‎ گرسنگی و بالاخره خون مردم محروم ایران به دست آورده، مجبور کند که قلوب گرم و پراحساس مجاهدین اسلام را هدف قرار دهند.

 

ارتش را طوری بار می‌‏آورند که در مقابل ملت بایستد. ملت و ارتش در آن نظامها همیشه مقابل هم بودند. ارتش ایجاد رعب می‏‌کرده است در مردم و مردم هم تا آنجا که می‏‌توانستند، اگر می‏توانستند، کارشکنی می‏کردند.

 

اگر محیط، محیط ارعاب باشد ـ چنانچه در حکومتهای طاغوتی است ـ محیط وحشت باشد، این برای ملت و خود دولت و خود ارتش بد است و اینکه طاغوتیها محیط ارعاب ایجاد می‏کنند برای این است که آنها برای ملت کار نکرده‏اند و خودشان را از ملت جدا کرده‏اند و از ملت وحشت دارند؛ از این جهت محیط را ارعاب، محیط ارعابی درست می‏کنند که مردم را سرکوب کنند.

 

بر ارتش ایران و صاحب‏منصبان است که بیش از این تن به ذلت ندهند وبرای استقلال وطن خود چاره‏جویی کنند

 

در رژیم‌های غیر توحیدی و غیر اسلامی، دولت‌ها از ملت جدا هستند، ارتش از ملت جداست. و با جدا بودن ارتش از ملت و دولت از ملت ورژیمها از ملت، رژیمها متزلزل‏اند؛ نمی‏توانند استقلال خودشان را حفظ کنند؛ نمی‏‌توانند در مقابل اجانب پایدار باشند.

 

در رژیم‌های فاسد، ارتش برای ارعاب ملت ایجاد می‏شود؛ و ملت هم ارتش را دشمن خودش می‏داند و ارتش هم ملت را. از این جهت، اینها همیشه از هم جدا هستند و بدخواه همه هستند. شاید آنهایی که مسجد می‏‌روند عوض اینکه دعا بکنند، نفرین می‏کنند. آنها هم که در ارتش هستند ـ ارتش رژیم فاسد ـ به جای اینکه حفاظت کنند از ملت، ملت را با تفنگ می‏کشند. این مال رژیم فاسدی که ایجاد ارتش برای این است که خودش می‏ترسد، و مردم را می‏ترساند که نبادا مردم بر ضدش قیام کنند.

 

من از ارتش محترم ایران سپاسگزارم که در راهپیمایی عظیم تهران و سایر شهرستانها به روی مردم وطن‌خواه خویش، که از ستمکاری پنجاه ساله دودمان پهلوی به جان آمده‏اند، آتش نگشودند و دست خود را به جنایت بزرگی که کار همیشگی فرمانروایان است آلوده نکردند. من، در این موقع حساس که کشور و وطنمان در لب پرتگاه و بر سر دو راهی سقوط یا استقلال واقع شده است، دست خود را به سوی نیروهای زمینی، هوایی و دریایی وفادار به اسلام و وطن دراز می‏کنم و برای حفظ استقلال و بیرون آمدن از یوغ اسارت و ذلت، از آنان استمداد می‏‌کنم.

 

ای سربازان غیور که برای وطن و کشور خود فداکاری می‏کنید، بپاخیزید. ذلت و اسارت بس است. پیوند خود را با ملت عزیز استوارتر کنید و فرزندان و برادران برومند خود را برای هوای نفس یک خاندان چپاولگر به خاک و خون نکشید.

 

بر گویندگان و نویسندگان است که در روشن شدن افکار برادران نظامی خود هر چه بیشتر کوشا باشند. و ملت ایران باید به آنان احترام گذارد؛ آنان برادران ما هستند.

 

ارتش وطن‌خواه ایران، شما دیدید که ملت با شما دوست و شما را گل‌باران می‏‌کند. و می‏دانید که این چپاولگران برای ادامۀ ستمگری، شما را آلت قتل برادران خود قرار داده‌‏اند، به دیگر برادران ارتشی خود که شاه را رها کرده‏اند و در پشتیبانی مردم، به دشمن حمله نموده‏اند بپیوندید، و به پا خیزید و نگذارید ملت شما نابود و برادران و خواهران شما به خاک و خون کشیده شوند. نام خود را در تاریخ که به سود ملت ایران به راه خود ادامه می‏دهد، هر چه زودتر ثبت کنید و ریشۀ خیانت و ظلم رابکنید.

 

ارتش ایران پنجاه سال است در اثر تبلیغات مسموم، قدرت تفکرش را ازدست داده است. ما هرگز توقع نداریم که بلافاصله ارتش به مردم بپیوندد ولی این کار دیر یا زود صورت وقوع به خود خواهد گرفت.

 

دیر یا زود ارتش به ملت خواهد پیوست؛ و اصولاً به غیر از تنی چند از ارتشیان بقیه معتقد به راه ملت هستند و من از طرز تفکر خیلی از آنان آگاهی دارم. بارها سیاسیون ایران مرا از ارتش بیم داده‏اند ولی آنان اشتباه می‏کنند؛ برای آنان جو کاذب به وجود آورده‏اند.

 

هیچ کشوری بی‏‌نیاز از نیروی نظامی و ارتش نیست ولی ارتش باید پاسدار استقلال و امنیت کشور باشد نه حافظ یک دیکتاتوری مستبد و مطرود تمامی ملت و مأمور قتل عام فرزندان کشور.

 

ما می‏خواهیم که یک ارتش مستقل داشته باشیم ـ یک ارتشی که مربوط به غیر نباشد، مربوط به ملت باشد. ارتش باید برگردد به دامن ملت؛ همان طوری که عدۀ کثیری، گروههای کثیری برگشتند و ما باآغوش باز آنها را پذیرفتیم، شما هم برگردید و همۀ ارکان دولت برگردند.

 

ما می‏‌خواهیم ارتش ما آزاد باشد؛ اسرائیل در آن تصرف نکند، امریکا درآن تصرف نکند.

 

ارتش بعد از انقلاب در نگاه امام خمینی

 

به محض برگشت ارتش به دامن مردم، نظر امام خمینی نیز تغییر ماهوی و چشمگیری پیدا کرد. مهمترین سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی درباره ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی به این شرح است:

 

الان این ارتش، ارتش اسلام است و ارتش اسلام احترام دارد و کسی حق ندارد این احترام را از آنها سلب بکند.

 

ایران ارتش لازم دارد. اسلام ارتش [می‏خواهد]، لکن یک ارتش اسلامی.

 

ارتش اسلام، ارتش هدایت است. سردارهای صدر اسلام اساتید اخلاق بودند، کسانی بودند که مردم را در همان حالی هم که جنگ می‏‌کردند، هدایت می‏‌کردند، با اسم خدا شروع می‏کردند، دستور بود که تا آنها، تا آن مقابلهای ما شروع نکنند، شما بایستید؛ شروع هم اینطور نبود که همان طور که آنها می‏خواستند اینها را مغلوب کنند و یک غنیمتی به دست بیاورند و یک کشوری را بگیرند اینها هم آنطور باشند. خیر، اینها می‏خواستند قلوب را به دست بیاورند. ارتش اسلام هر جا رفته است و سردارهای اسلام هر جا پا گذاشتند، همان جایی که پا گذاشتند اول مسجد درست کردند. وقتی به قاهره رسیدند اول خط کشیدند برایمسجد و همه جا اینطور بود؛ مسجد مطرح بود، معبد مطرح بود و ارتش اسلام برای آباد کردن مساجد و محرابها کوشش می‏کردند.

 

در ارتش بروید ببینید که اسلامی هست؛ همه‏‌شان توجه به اسلام دارند؛ نماز می‏خوانند؛ روزه می‏گیرند ماه رمضان. و هکذا در مسجد بروید می‌‏بینید که همه چیز درست است. در ارتش بروید می‏بینید که مثل این است که توی مسجد رفته‌‏اید.

 

ارتش باید بفهمد این را که با قدرت‏نمایی نمی‏شود تا آخر یک مملکتی را اداره کرد، با تفاهم می‏شود. وقتی مردم فهمیدند که ارتش مال خودشان است و در منافع خودشان دارد قدم برمی‏دارد، آن وقت گل می‏ریزند سرشان. چنانچه دیدید ریختند.

 

ارتش باید نگهبان یک ملت باشد و نگهبان کشور باشد

 

شما باید حافظ استقلال مملکت خودتان باشید، حافظ آزادی مملکت خودتان باشید.

 

ارتش مرزها را نگه دارد، تمام مرزها را مکلَّف است که با قدرت نگاه دارد.

 

خدمت سربازی از عبادات است.

 

سردارهای صدر اسلام اساتید اخلاق بودند، کسانی بودند که مردم را در همان حالی هم که جنگ می‏کردند، هدایت می‏کردند، با اسم خدا شروع می‏کردند، دستور بود که تا آنها، تا آن مقابلهای ما شروع نکنند، شما بایستید؛ شروع هم اینطور نبود که همان طور که آنها می‏خواستند اینهارا مغلوب کنند و یک غنیمتی به دست بیاورند و یک کشوری را بگیرنداینها هم آنطور باشند. خیر، اینها می‏خواستند قلوب را به دست بیاورند.ارتش اسلام هر جا رفته است و سردارهای اسلام هر جا پا گذاشتند،همان جایی که پا گذاشتند اول مسجد درست کردند. وقتی به قاهره رسیدند اول خط کشیدند برای مسجد و همه جا اینطور بود؛ مسجد مطرح بود، معبد مطرح بود و ارتش اسلام برای آباد کردن مساجد ومحرابها کوشش می‏کردند.

 

پرهیز ارتشیان از ورود در سیاست

 

امام خمینی علاوه بر نگرانی از سوء قصد ارتش به جان مردم، همواره نگران دخالت نظامیان در امور سیاسی بودند. بنیانگذار جمهوری اسلامی در دیدار با فرماندهان و سربازان ارتش متذکر شدند: «باید شما همه توجه کنید، سران این ارتش و همۀ قوای مسلح باید موظف باشند به اینکه حفظ کنند تمام ارتش را از اینکه وارد در امور سیاسی بشود. ورود در امور سیاسی همان و حیثیت ارتش از بین رفتن همان. امور سیاسی درارتش از هروئین بدتر است.»

 

سخنان مهم امام در باب پرهیز ارتش و نظامیان از ورود به عرصه‌های سیاسی را در ادامه بخوانید.

 

ارتش هم باید انقلاب در آن پیدا بشود و امید است که بسیار وقتش شده باشد، لکن ارتش نباید کار داشته باشد که دانشگاه چه می‏گذرد در آن، به او چه ربطی دارد. در عین حالی که همه با هم پیوند هستند، لکن هر کدام کار خودشان را باید انجام بدهند. پیشتر گفتند که در آن تعزیه‏‌هایی که در می‌‏آوردند، سابقاً، می‏گفتند که «شمرِ» خوب آن است که «شمر» باشد، اگر بنا باشد که شمر هم وقتی صحبت می‏کند یا شعر می‏خواند مثل امام حسین بخواند این شمر نیست.

 

در عین حالی که همه بنگاه واحد بودند و همه با هم می‏‌خواستند یک صحنه‌‏ای را درست کنند، لکن هر کس کار خودش را باید خوب انجام بدهد، نباید او دخالت کند در کار دیگری. اگر هر کدام دخالت کنند در کار دیگری، صحنه، صحنۀ خوب نمی‏شود. ما هر کدام باید کار خودمان را خوب انجام بدهیم. اگر هر کسی در هر کاری دخالت بکند، هیچ کدامش را نمی‏تواند انجام بدهد.

 

وظیفۀ هر نظامی و هر پادگان این است که در امور سیاسی حکومت [دخالت] نکند؛ برای اینکه سرباز اگر وارد شد در امور سیاسی، سربازیش را از دست می‏دهد. یک سربازی که افکارش را متوجه بکند به اینکه کی جلو باشد، کی عقب باشد، چه جور بشود، فلان گروه چه بشود، فلان گروه چه بشوند، این دیگر «سرباز» اسمش نیست؛ این یک آدم سیاسی است که کلاه سربازی را غصب کرده. باید شما همه توجه کنید، سران این ارتش و همۀ قوای مسلح باید موظف باشند به اینکه حفظ کنند تمام ارتش را از اینکه وارد در امور سیاسی بشود.

 

ورود در امور سیاسی همان و حیثیت ارتش از بین رفتن همان. امور سیاسی در ارتش از هروئین بدتر است. چه طور هروئین انسان را چه می‏کند و از بین می‏ برد، امور سیاسی هم باطن ارتش را از بین می ‏برد؛ دید ارتش را از بین می‏برد. از این جهت، یکی از چیزهایی که لازم است برای شما و باید این مطلب را با جدیت، با قدرت، در همه جا بسط بدهید، این است که نگذارید در امور سیاسی وارد بشوند. نگذارید سیاسیونی که بخواهند بیایند در آنجا مسائل سیاسی بگویند در آنجا صحبت بکنند. البته بیایند موعظه بکنند؛ بیایند دعوت به اصلاح بکنند، به صلاح بکنند، شجاعت را به آنها یاد بدهند؛ اینها همه‏ اش خوب است، اما بخواهند یک امور سیاسی را وارد بکنند در ارتش، این نقشه‏ای است که اگر این قائل هم خودش نقاش این امر نباشد، نقشه‏ای است که کشیده شده است واین قائل را مِن حیثی که خودش هم حتی نداند، وارد معرکه کرده‏اند.

 

آن چیزی که از همۀ چیزها برای ابرقدرتها الان [بیشتر] مطرح هست این است که ما این ارتشی که الان دیدیم که انسجامش بحمداللّه‏، هست و قدرت نظامیش هست و نه ماه بیشتر هم دارد جنگ می‏کند و پیشبرد هم می‏کند، هر روز هم پیش می‏برد و خوب، این یک خوفی درقلب آنها ایجاد کرده، اینها دارند کم‏کم مأیوس می‏شوند. از این جهت، می‏خواهند ارتش را از باطن یک اشکالاتی در آن ایجاد کنند. یکی از اشکالات بزرگ همین است که امور سیاسی را وارد کنند در ارتش و بیایند صحبت‌های سیاسی بکنند و بیایند حرف‌های سیاسی بزنند. بیایند یک گروهی گروه دیگر را چه بکنند؛ شما هم وارد بشوید در این میدان، یک دسته‏‌تان اهل گروه کذا بشوید و یک دسته هم اهل حزب کذا بشوید؛ و دایماً افکارتان بیاید سراغ حزب بازی، سراغ گروه بازی و سراغ این مسائل. و این همان است که ارتش را از دست می‌‏برد؛ همه چیز ارتش را از بین می‌‏برد.

 

و لهذا، من به سران ارتش امر می‏‌کنم به اینکه باید در ارتش مسائل سیاسی طرح نشود. اشخاص اگر بخواهند بیایند آنجا صحبت بکنند، اگر از سیاسیون هستند، اینها را نگذارند بیایند در ارتش صحبت بکنند. اینها توجه هم اگر خودشان نداشته باشند، لکن متحرک به حرکت دیگران و به تحریک دیگران هستند. این از مسائل لازم برای ارتش است. همان طوری که راجع به مواد مخدره هم من گفتم به آقایان و شماها هم همه باید توجه داشته باشید، آنها هم اگر در ارتش وارد بشوند، ارتش را از بین می‏‌برند. این اموری است که باید حتماً در ارتش با کمال قدرت اجرا بشود.

 

و اما اینکه بعض از همین گروهها، گروههای سیاسی، ممکن است که در ارتش القا بکنند به اینکه اسلام با شماها سروکاری ندارد، جمهوری اسلامی با شما سروکاری ندارد.

 

ممکن است که در این پادگان‌ها یک [عده] بازی خورده‏ای باشند، گاهی بخواهند ـ مثلاً‏ یک نقی بزنند، یک حرفی بزنند. کسانی که برخلاف این مسیر، که مسیر اسلام است، پشتیبانی از هر که بخواهند بکنند، خلاف مسیر اسلام است . این کسان را باید فرماندهان تعقیب کنند. و هر کس روی این مصالح اسلامی در ارتش باقی بماند؛ روی این مصالح کشور که مصلحت اسلام است؛ مصلحت کشور است؛ هر کس برای کشور خودش و روی مصالح کشور و روی مصالح اسلام با روح استقلال‏طلبی که نخواهد گرایش به آن طرف یا گرایش به آن طرف پیدا کند.

 

این ارتش، ارتش اسلامی است، از سربازش تا فرماندهان اولش. اگرـ‏ خدای نخواسته ـ یک کسی ببیند که نه این طور نمی‏‌تواند زندگی کند، این طور نمی‏‌شود، خوب، کارهای دیگر هم ممکن است؛ لازم نیست در ارتش باشد. فرماندهان آنها عذرش را می‏‌خواهند که یک جایی دیگر برود برای خودش زندگی بکند. نماند که ـ خدای نخواسته ـ ارتش را ازبین ببرد.

 

در حزب وارد نشوید، در گروه‌ها وارد نشوید. اصلاً، تکلیف الهی ـ شرعی همه شما این است که یا بروید حزب یا بیایید ارتش باشید؛ مختارید از ارتش کناره‏‌گیری کنید بروید در حزب، میل خودتان، اما هم ارتشی وهم حزب، معنایش این است که ارتشی باید از ارتشی‏اش دست بردارد، بازی‌های سیاسی باید توی ارتش هم وارد بشود. در هر گروهی که وارد هستید باید از آن گروه جدا بشوید، ولو یک گروهی است که بسیار مردم خوبی هم هستند... ورود سیاست در ارتش شکست ارتش است، این را باید بدانید و شرعاً جایز نیست. و من امر می‏‌کنم به شما که یا در ارتش یادر حزب، دوم ندارد که بخواهید هم ارتشی باشید، هم حزبی، نمی‏شود، یا مثل سایر مردم هر طوری هستند.

 

اگر کسی یا خطی در صدد ایجاد تفرقه باشد بی‏درنگ به فرماندهان خبر دهید تا جلوگیری کنند.

 

آقایانی که متکفل این امور هستند، آنها را از گروه‌هایی که هستند، حزب‌هایی که هستند، آنها را کنار بگذارند و ارتش باشد و ارتش.

 

 

برچسب ها :

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.