همنوا / احد نقش شور: جدای از استنادات غالب نویسنده اثر به کتاب "این سه زن" نوشته "مسعود بهنود"، در نگارش نمایشنامه به عنوان منبع اصلی وقایع و روایت های تاریخی و فارغ از نقدهای موجود بر اصل این کتاب و اصالت و وثاقت محتوای روایت شده در آن، نمایش "ایران خانم"، دربرگیرنده تلاش و سعی کارگردان اثر برای برجسته سازی و معرفی دختر تیمورتاش، به عنوان زنی، قدرتمند، متفاوت و سرکش در فضای بسته و خفقان آمیز رضاخانی و سیاست های خیانتکارانه دربار و درباریان آن دوره بر علیه ایران و ایرانیت کشور و مردم تحت ظلم و خفقان رضاخانی است؛ حتی اگر به واسطه تردیدهای کلی در مستندات تاریخی موجود، نویسنده و کارگردان اثر، قصد آن را داشته باشند که با استفاده از "اغراق و غلو" های هنری و ادبی و تکنیک های نمایشی، از این چهره معاصر، همچون "مسعود بهنود"، از "ایراندخت تیمورتاش" قهرمان و الگویی برای جامعه زنان ایران بسازند!
فارغ از این مباحث اما؛ نمایش "ایران خانم" را باید به لحاظ برخورداری از نمایشنامه قوی و روان، لحن و زبان حماسی و اعتراضی، پارادوکس های موجود میان عشق و نفرت، تلخی شکست، عطش انتقام، تقابل های ایران با پدر، مادر و برادر، جدال های مکرر ایران با شرایط و وضعیت حاکم بر جامعه و نیز طعنه ها و کنایه های مکرر گنجانده شده در دیالوگ های بازیگران، به ویژه بازیگر نقش ایران، در خصوص مشابهت های تاریخی هر دو عصر، اثری درخور دانست.
"ایهام" به کار رفته در متن نمایشنامه و دیالوگ های هیجانی و حماسی سیال در واژه "ایران"، از دیگر ظرافت ها و تکنیک های ادبی و مفهومی استفاده شده توسط نویسنده نمایش به شمار می رود که در اوج و فرودهای داستان، به خوبی ذهن و ذائقه سیاسی و احساسات مخاطب و تماشاگر را با خود درگیر می کند.
همچنین، اعتراض های دنباله دار مستقیم و غیرمستقیم در دیالوگ ها، به رخنه فساد و زد و بندهای سیاسی، اخلاقی و اقتصادی در جامعه ایرانی و خیانت های آن عصر و هم ذات پنداری های مخاطب با برخی مشابهت های معاصر نیز از دیگر ظرافت های این اثر نمایشی است که بارها و بارها در خلال اجرا و صحنه های متعدد نمایش، به تصویر کشیده شده است.
منهای برخی جلوه ها و حرکات بعضا "اروتیک" موجود در بازی بازیگران نمایش، تلفیق موسیقی ایرانی و حرکات موزون در اجرای نمایش، "میزانسن" های عمدتا متناسب با متن، طراحی و کارگردانی قابل قبول، تیپ سازی و شخصیت پردازی نزدیک به واقعیت و بازی های درخشان نقش های "ایران، پزشک احمدی، مادر ایران و تیمورتاش"، (هر دو در دو نقش متفاوت)، دیالوگ ها و مونولوگ های تاثیرگذار و زبان حال جامعه امروز ایران، اشاره غیرمستقیم به عشق پنهان نوکر خانه زاد تیمورتاش، "اصغر"، به ایران و اعتراض های ملو و هنرمندانه به دست اندازی بیگانگان، اعم از روس و انگلیس در کشور، بن مایه های فاخر طنز و تعریض های گزنده سیاسی اجتماعی موجود در لابلای دیالوگ ها و بازی بازیگران، بدون سقوط به ورطه لودگی، از جمله برجستگی ها و شاخص های مقبولیت و مخاطب شناسانه نویسنده و کارگردان نمایش "ایران خانم" به شمار می روند که با هنرمندی تمام، می تواند توجه و پسند مخاطب ناراضی، معترض و رنجور امروزی ایران را به خود جلب کرده و زمینه ساز هم ذات پنداری مخاطبان را فراهم کند.
نمایش "ایران خانم"را، بی تردید نه با نگاه سیاسی رادیکال و نقدی دگماتیستی؛ بلکه با نگاهی کاملا اجتماعی و هم ذات پندارانه و البته اومانیستی، فارغ از تلقی های فمنیستی بیهوده باید به تماشا نشست، نمایشی که صد البته، به حکم استانداردها و قواعد هنری و نمایشی، تنها، برداشت و برشی مختصر از تک ماجرای مربوط به حوادث و اتفاقات تلخ، سیاه، بحرانی و محدود عصر پهلوی اول، با روایت ها و دیدگاه های متنوع و متعدد سیاسی، اجتماعی به شمار می رود و روایت زنانه آن نیز، چنین اندیشه ای را به اثبات می رساند!
https://hamnava.ir/News/Code/7826943
0 دیدگاه تایید شده