گروه : آرشیو
اختصاصی/ همنوا
پیش از هر موضوع، اجازه بدهید در مورد اقدام خیرخواهانهتان صحبت کنیم. به هر حال، آثار شما، قطعات گرانقیمتی هستند و خواهان زیادی هم دارند. چه شد که از عاید مالی این آثار چشم پوشیدید؟
سیل اخیر، با کمی تفاوت جغرافیایی، میتوانست در شهر و دیار ما هم روی بدهد. آنوقت، این ما بودیم که نیازمند دستگیری خوزستانیها و لرستانیها و گلستانیها بودیم. خوشبختانه یکی از خوبیهای فضای مجازی، انعکاس برخی اخبار، به صورت صریح و بیپردهاست. با دیدن آثار مخرب سیل، دل آدم به درد میآید. به عنوان هنرمند، در مواقعی مثل سیل و زلزله، باید فریاد انسانیت را بشنویم. وظیفه داریم از هنر خود برای کمک به همنوعان و هموطنانمان بهره بگیریم. حتی به نظرم، آدمها که جای خود دارند؛ ما در قبال آن گربهای که از وحشت سیل، خود را به تنگنای تیر چراغ برق چسبانده نیز وظیفه داریم.
حمایت مردم از آثار هنری، نیازمند یک زمینه فرهنگی است. اما به نظر نمیرسد توده مردم با هنر خوشنویسی، ارتباط نزدیکی داشته باشند. علت این ارتباط محدود چیست؟
خوشنویسی، بر خلاف بسیاری از هنرها، هنر دیریاب و سنگینی است. شما الان در کوچهوبازار، پیش هر فردی، یادی از «استاد شجریان» بکنید، عموم مردم ایشان را میشناسد، اما این معروفیت، در مورد اساتید شاخص خوشنویسی، وجود ندارد. من به نوبه خود دوست دارم خط و خوشنویسی را تا جایی که ممکن است، به توده مردم نزدیک کنم. معتقدم این هنر، نباید محدود و منحصر به مخاطبان خاص باشد.
چطور میتوان این نزدیکی را ایجاد کرد، زمانی که برخی از مردم، حتی توانایی خواندن خط شکسته را ندارند؟
خوشنویسی از دیرباز با شعر پیوند قوی داشتهاست. اما بسیار اتفاق افتاده که در برخی از تابلوها، پیچوتاب و تکنیکهای خط، جانِ شعر را گرفتهاست. این موضوع، به خصوص در شکستهنستعلیق که دارای آزادی عمل بیشتری است، نمود بیشتری دارد. اما من سعی میکنم به واسطه خوشنویسی، پیام اصلی شعر را به مخاطبان انتقال دهم. به اعتقاد من مردم، تشنه بیتها و مصرعهای نغز و پرمفهوم هستند. به عنوان خوشنویس، باید این نیاز مردم را درک کنیم و در آثار خود به کار ببریم.
استاد کلهجاهی، چرا «شکستهنستعلیق»؟ این خط، چه تمایزی نسبت به سایر خطوط اسلامی، از جمله «نستعلیق» دارد؟
خط شکسته، دریای پر رمز و رازی است که آزادیعمل در آن موج میزند. شما در این خط، یک بیت شعر را با ترکیبهای بسیار متنوع میتوانید کار کنید. اما این تنوع و انعطاف، در نستعلیق خیلی کم است. اجازه بدهید این مقایسه را زیاد ادامه ندهیم، ممکن است دوستان نستعلیقنویس برنجند.
یک ویژگی مهم آثار شما، تکیه به «تکمصرع»ها است. چرا آثار اخیر شما، بیشتر از یک مصرع ندارند!؟
تا کنون، روی دو مجموعه شعر کار کردهام. «حافظانهها» و «حیدربابای شهریار». مجموعه دیگر مربوط به «مولانا» است. اما در هر یک از این مجموعهها، روی یک مصرع ناب تاکید کردهام. گاهی، برخی از این مصرعها به اندازه یک دیوان ارزشمند هستند و این قابلیت را دارند که در میان مردم، به ضربالمثل تبدیل شوند. مثلاً منظومه جاودانه «حیدربابا» را بارها خواندهایم، اما خوشنویسیِ یک مصرعِ خاص مثل «بایقوشوندا دار الوماسین قفسی» قطعاً برای مخاطب، ماندگار و دلنشین است.
ابتکارات گرافیکی، از دیگر نکات جالب آثار شما است. مثل استفاده از پارچه ترمه یا سنگهای رنگارنگ.
طرح، رنگ و تذهیب، باید با شعر و ترکیب خوشنویسی، ارتباط قوی داشته باشد. نمیشود تذهیبی که برای یک قطعه قرآنی است، برای یک شعر عاشقانه هم کار شود. در قطعات «حیدربابا» به تناسب فضای فولکور کار، از پاسپارتوی ترمه استفاده کردهام. در «حافظانهها» به تناسب جایگاه ویژه شعر حافظ، از نقشهای باشکوه، قطعههای طلایی و سنگهای زینتی استفاده شده و در مورد شعر مولانا هم سراغ مینیاتورهایی رفتم که یادآور سماع و عرفان مولانا باشد.
گفته میشود خط شما، تعریف متفاوتی از شکستهنویسی ارائه دادهاست. خطی که به صورت توام زیباییهایی سبک قدیم و جدید را در هم آمیخته و نازیباییهای هر دو سبک را تا حد زیادی، کنار گذاشتهاست. کمی در مورد مشخصه خطتان توضیح بدهید.
معتقدم هنرمند، باید خلق کند، نه تکرار! الان بسیار شاهدیم که بیشتر آثار خوشنویسی، شبیه و حتی گاه کپی هم هستند. تکرار مکررات در هنر، به ویژه در خوشنویسی، پسندیده نیست؛ و البته نوآوری هم باید در چارچوب ساختار و چارچوب اصیل هنر باشد. هر ایده تازهای را نمیتوان ساختارشکنی نامید. بخت، یار من بود که «استاد فرزبود» در همان مراحل آغاز شکستهنویسی، مرا به پیروی از سبک و سیاق «درویش عبدالمجید»*(توضیح در پاورقی) توصیه کردند. همان توصیه را آویزه گوش و دلم کردم و هر نوآوری و ابتکاری که داشتم، سعی کردم با تکیه بر سبک درویش باشد.
به رغم تربیت استعدادهای خوشنویسی در آموزشگاهها وبرگزاری جشنوارهها و نمایشگاههای مختلف، به نظر میرسد «خط» در جامعه امروز محجور واقع شده و عادت «تایپ» بدخطمان کردهاست. چقدر موافق این آسیب هستید؟
متاسفانه همینطور است. ما در نسل امروز با «بحران خط» مواجهیم. پدر من شش کلاس بیشتر سواد نداشت، اما باور کنید چنان خطی داشت که هر خوانندهای را مجذوب نوشتههایش میکرد. خط در روزگار گذشته، یکی از محورهای مهم آموزشی بود. یکی از کارهای هفتگی «مرحوم میرزاظاهر خوشنویس» حضور در مدارس و تدریس خوشنویسی بود. در گذشته «خط خوب» یک امتیاز مهم اجتماعی بود، اما در نسل امروز، خوشخطی، آن فضیلت سابق را ندارد. سرگرمیهای کامپیوتری، انگیزه تلاش را از کودکانمان گرفته و مجالی برای یادگیری هنر باقی نگذاشتهاست.
*به یاد «درویش عبدالمجید طالقانی» شکستهنویس برجسته تاریخ خوشنویسی
درویش عبدالمجید طالقانی (۱۱۵۰ه.ق طالقان - ۱۱۸۵ه.ق اصفهان) خوشنویس، شاعر و عارف شهیر ایرانی است. عبدالمجید در جوانی به قزوین رفت و پس از یادگیری اصول اولیه خوشنویسی به اصفهان مهاجرت نمود. او متخلص به «مجید» بود و بزرگترین خوشنویس خط شکستهنستعلیق در تاریخ خوشنویسی ایران بهشمار میرود. وی در خط شکسته مانند میرعماد در نستعلیق استاد بودهاست و این خط را به پایهای رسانید که تاکنون کسی بدان نتوانستهاست برسد.
https://hamnava.ir/News/Code/22934
0 دیدگاه تایید شده