به گزارش همنوا به نقل از خبر انلاین،اتحادیه اروپا چند هفته پیش اعلام کرد تحریمهای موشکی ایران را که ۱۸ اکتبر آینده (۲۶ مهرماه ۱۴۰۲) موعد لغو آنها است، لغو نخواهد کرد. طبق مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد که سال ۱۳۹۴ برای تأیید برجام صادر شده است، محدودیتهای اعمالشده سازمان ملل برای فعالیتهای موشکهای بالستیک ایران، ۱۸ اکتبر ۲۰۲۳ منقضی خواهد شد ولی جوزف بورل، کمیسیونر سیاست خارجی اتحادیه اروپا اخیرا در بیانیهای اعلام کرد: «بریتانیا، فرانسه و آلمان به اتحادیه اروپا اطلاع دادهاند که تحریمهای موشکی بالستیک، تسلیحاتی و اشاعه هستهای علیه ایران را که قرار بود در اکتبر سال جاری براساس توافق هستهای سال ۲۰۱۵ لغو شود، حفظ خواهند کرد. در پی این اقدام و براساس تصمیم اعلامی جمهوری اسلامی ایران انتصاب ۸ بازرس آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ایران با ملیتهای فرانسوی و آلمانی لغو شد تا بی تعهدی طرف های اروپایی بار دیگر بی پاسخ نماند. همزمان پیشنهادهایی چون تجدید نظر ایران در نوع رابطه با اروپای غربی و بالاخص تروئیکای اروپایی در برخی رسانه ها مطرح شد. بدین شکل که بهتر است سه قدرت اروپایی چه به عنوان واسطه و چه به عنوان عضو از روند مذاکرات کنار گذاشته شوند و واسطههای دیگری جایگزین شوند. البته در طرف دیگر ماجرا نیز این سوالات مطرح می شود که آیا قراردادن هر نوع واسطهای برای مذاکره غیر ضروری نیست؟ آیا نمیتوان به مذاکرهی مستقیم پرداخت و هزینهی مضاعف دیپلماتیکی بر دوش کشور نگذاشت؟ اگر قرار است اروپاییها از واسطهگری کنار گذاشته شوند؛ ممکن است چه کشورهایی جایگزین آنها در مذاکرات ایران و آمریکا باشند؟ بررسی این موارد پرسش ها در گفتگو با کوروش احمدی دیپلمات پیشین ایران در سازمان ملل بود که در ادامه مشروح آن را می خوانید:
به نظر شما قرار دادن واسطه برای هر نوع مذاکراتی امری ضروری است یا غیر ضروری؟
نیاز به واسطه ناشی از عدم وجود رابطه است. زمانی که بین دو کشور رابطهی دو جانبه وجود ندارد مثل زمانی که دو کشور درگیر جنگ هستند یا به دلایل سیاسی در وضعیت قطع ارتباط دیپلماتیک به سر میبرند؛ نیاز به حضور واسطهها برای احیای روابط هست. واسطه شرایط و بستری را از لحاظ لجستیک و تشریفات و قرار و مدار فراهم میکند که دو طرف بتوانند در آن بستر با یکدیگر گفت و گو کنند. کارکرد واسطهها صرفا فراهم کردن این بستر است نه چیزی بیشتر از این. واسطهها اگر وارد بحثهای محتوایی بشوند ممکن است روند مذاکرات مخدوش شود. مثلا آمریکا و ویتنام در ۱۹۶۸ یعنی در اوج جنگ پذیرفتند که در پاریس با هم رو در رو بنشینند و مذاکره کنند. یعنی حتی دو کشوری که باهم در جنگ هستند هم باید بطور مستقیم با هم مذاکره کنند. دولت فرانسه صرفا بستری برای مذاکره مستقیم این دو طرف فراهم کرد.
آیا اروپایی ها کارکردی منفی در واسطه گری و برای احیای برجام ایفا داشته اند؟
همانطور که عرض کردم واسطه تنها برای برقراری ارتباط و بسترسازی است. طرفین باید مستقیم با هم گفت و گو کنند چرا که اگر واسطهها وارد بحثهای محتوایی شوند ممکن است سهوا یا عمدا با منتقل کردن اشتباه پیامها سهوا یا عمدا یا به دلیل خاص منافع خودشان روند مذاکره را مخدوش کنند. رسیدن به تفاهم و رضایت دوطرفه از طریق واسطهها کار بسیار دشواری است. روند مذاکره را طولانی و تفهیم و تفاهم را مشکل میکند. تجربهی بینالمللی به ما میگوید که واسطهها نباید در امور محتوایی دخالت کنند. مذاکرهی مستقیم یک اصل در روابط دیپلماتیک است.
در زمان انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ آقای روحانی در مورد مذاکرات با آمریکا جملهای گفت که مورد انتقاد شدید از سوی برخی جریانها قرار گرفت. رئیس جمهور سابق گفت که واسطه قرار دادن اروپاییها به روند مذاکرات خدشه وارد میکند چرا که آنها باید با کدخدای خودشان هماهنگ کنند. طرح مسائلی چون اینکه واسطه قراردادن اروپاییها به روند مذاکرات صدمه وارد میکند حاکی از این امر نیست که منتقدان و مخالفان برجام هم به چنین نتیجه ای رسیده اند؟آیا شما فکر میکنید با توجه به تغییر مواضع منتقدین دیروز برجام که امروز دنبال احیای آن هستند؛ قبح مذاکرهی با آمریکا دارد فرو میریزد؟
سوال شما حاوی چند نکته بود. اولا انتقاد از سخن آقای روحانی بخاطر درستی یا غلطی نظرشان نبود بلکه تعبیر «کدخدا» باعث ایجاد حساسیت شد. تعبیر کدخدا باعث شد که برخی از حرف آقای روحانی منظور بزرگی و سلطهی آمریکا را برداشت کنند. فکر می کنند عمدتا انتقادات از این ناحیه بود نه اینکه اصل حرف ایشان زیر سوال باشد. اینکه ما باید مذاکرهی مستقیم داشته باشیم یک اصل پدیرفته شده در روابط دیپلماتیک است.
مسالهی دوم اینکه ما به غیر از یک مقطع کوتاهی هیچ وقت اروپاییها را واسطه قرار ندادیم. سه کشور اروپایی در دولت آقای خاتمی از جانب خود مذاکره میکردند و واسطه بین ما و آمریکا نبودند. اینکه آنها با آمریکاییها مشورت و هماهنگی میکردند به خودشان مربوط بود. اما واسطهی مذاکرهی ما با آمریکا نبودند بلکه بر سر مسائل خودشان با ما مذاکره میکردند. در سال ۱۳۹۲ هم در مذاکرات برجام آنها عضو گروه ۱+۵ بودند. تنها موردی که اروپا واسطهی مذاکرهی ما با آمریکا شد همین یکی دو سال گذشته بود که ایران حاضر به مذاکرهی مستقیم با آمریکا نبود. در نتیجه در چارچوب مذاکرات ۱+۴ نمایندهی اتحادیهی اروپا، انریکه مورا، پیام ها بین ایران و آمریکا را مبادله می کرد که البته آن کار نیز نادرست بود. در این مقطع چین و روسیه هم نقش واسطه را برای ما ایفا میکردند.
مسالهی سوم این است که من بعید میدانم منظور از کنارگذاشتن اروپاییها در روند مذاکرات به منظور مذاکرهی مستقیم با آمریکا باشد. برخی این روزها صحبت از لزوم استفاده از کشورهای دیگری به عنوان واسطه می کنند یعنی کشورهایی مثل عمان و قطر. اما این اشتباه است. کشورهایی مثل عمان و قطر در منطقهی ما هستند و مواضع مشخصی علیه ما دارند و در موقعیت تعارض منافع با کشور ما هستند مثلا در مورد سه جزیره ایرانی. آنها خودشان درگیر تنازعات و معادلات منطقهای خلیج فارس هستند و به دنبال منافع خودشان. اینکه ما در چند جا مثل قضیه تبادل زندانیان و از سر ناچاری مجبور شدیم به این کشورها توسل کنیم به این معنا نیست که در هر مذاکرهای آنها میتوانند ایفای نقش مطلوبی داشته باشند. در ثانی اینها کشورهای کوچکی هستند و اصلا در شان کشور بزرگی مثل ایران نیست که این کشورهای کوچک را میانجی مذاکره با آمریکا و اخیرا اروپا قرار دهد. اما اگر منظور از کنار گذاشتن اروپایی ها، مذاکرهی مستقیم با امریکا باشد؛ حتما نتیجه گیری درستی است.
https://hamnava.ir/News/Code/9960232
0 دیدگاه تایید شده