گروه : سیاسی
همنوا | فرهاد باغشمال
سانحه سقوط بالگرد در واپسین روز اردیبهشت 1403، به قدری غافلگیرکننده و جانسوز بود که با گذشت 10 روز، هنوز در باور عمومی نگنجیدهاست و فضای عمومی جامعه خود را در وهم و کابوسی ناتمام میبیند. در این فضای مغموم و متاثر، طبیعی است که تحلیل سیاسی از آینده ایران و آذربایجان، نمیتواند چندان دقیق باشد. با این حال، یک دوره گذار سیاسی، به ناچار، دامنگیر تبریز شده که خواه ناخواه باید از آن عبور کرد. فضای ایران و آذربایجان باید، ضمن احترام و تکریم شهدای خدمت، سریعتر خود را بازیابی کند و اجازه ندهد این پیشامد غافلگیرکننده، به «اغمای سیاسی» بینجامد. نشان به این نشانکه رهبر انقلاب، ساعاتی پیش از قطعیشدن شهادت رئیسجمهور و همراهان، با چشماندازِ رو به جلو، قاطعانه تاکید کردند که «هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمیآید و همه کارها اعم از امنیت کشور و امنیت مرزها و امور مربوط به قوه مجریه مرتب و منظم انجام خواهد شد و پیش خواهد رفت.»
این حادثه، داغی مضاعف بر تبریز و آذربایجان است. امام جمعه شهید این دیار، با هفت سال سلوک کمنظیر، تمام مرزهای روحانیت و مسئولیت را که از دوره مشروطه تا معاصر، سرد و کمجاذبه بود، جابهجا کرد. از دیگر سو، استاندار خلاق و پرانگیزه و جوان نیز در مدت چهار ماه، توانست به عنوان یک «استاندار در قامت ملی» جایگاه سیاسی مدیریت استان را در آستانه تحول اساسی قرار دهد.
زوجِ دو مسئولِ شهید در آذربایجان، به شدت همگرا و جذاب بودند و امید میرفت که تبریز با این ترکیب مدیریتی، افقی نو در پیش بگیرد. دریغ که آن بعد از ظهرِ مهآلود و خونبار ارسباران، این افق درخشان را تار و مار کرد.
طبیعی است که با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، تکلیفِ مدیریتِ کلانِ کشور، دیر یا زود یکسره میشود. اما
ماجرا در تبریز و آذربایجان، به سبب پیشینه سیاسی و ویژگیهای این خطه، متفاوت است. با گذر از این ایام، دو چشمانداز متفاوت را برای فضای سیاسی و مدیریتی تبریز میتوان در نظر گرفت:
1) چشمانداز نخست این است که امام جمعه تبریز از میان روحانیت سنتی و شناختهشده تبریز برگزیده شود. این گزینه هر چه باشد، تفاوتهای ماهوی با سلوک و سیره آیتالله آلهاشم خواهد داشت. واکنش عمومی، همان جملهای میشود که این روزها در میان عامه مردم مطرح است: «هیچکس آلهاشم نمیشود!»
در این چشمانداز، گزینههای استانداری آذربایجانشرقی نیز از میان نیروهای قدیمی و دمدستی مدیریت استان، نظیر مدیرانکل سابق، نمایندگان قدیمی مجلس، معاونان قدیمی استانداری و ... خواهد بود.
نتیجه این چشمانداز، قطعاً بازگشت به تبریزِ دهه 70 و عقبگرد از مسیر توسعه فرهنگی تبریز است.
2) چشمانداز دوم این است که امام جمعه آینده تبریز، مطابق شیوه غافلگیرکننده انتصاب آیتالله آلهاشم توسط رهبر انقلاب، برگزیده شود. به خاطر داشته باشیم که انتصاب آیتالله آلهاشم به عنوان امامجمعه تبریز، در خرداد سال1396، برای عموم مردم غافلگیرکننده بود. به فکر هیچکس خطور نمیکرد که آیتالله آلهاشم که به عنوان رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، دارای یک جایگاه مهم ملی و دیسیپلین نظامی بود، به یکباره به عنوان نماینده ولی فقیه در استان برگزیده شود. اما رهبر انقلاب، با چنین انتصاب تحولساز و غیرمنتظرهای، مسیر توسعه سیاسی و فرهنگی تبریز را آنچنان رقم زد که نتیجهاش را در مراسمهای پرشور تشییع امام جمعه شهید دیدیم. از این رو، پیشبینی یک انتصاب غافلگیرکننده از سوی رهبری، برای آینده تبریز و آذربایجان، دور از ذهن نیست.
در این چشمانداز، همین پیشبینی را در مورد استاندار آذربایجانشرقی نیز میتوان داشت. مرحوم رحمتی، در دورهای به عنوان استاندار آذربایجانشرقی انتخاب شد که آینده استانداری، در حوالی چند چهره مستهلک سیاسی، گمانهزنی میشد. اما او نیز همچون آیتالله آلهاشم، به رغم اینکه جایگاه ملی و پراهمیتی در کشور داشت (قائممقام آستان قدس و بعدها معاون وزیر و رئیس سازمان خصوصیسازی) ورود غافلگیرکنندهای به تبریز داشت و در مدت کوتاه، تحسین و شگفتی همگان را برانگیخت.
در این چشمانداز امیدوارکننده، قطعاً هستند چهرههای سالم، پرانگیزه و توانمند که میتوانند مسیر روشنی برای آینده تبریز و آذربایجان، رقم بزنند. چهرههایی که چه بسا برای عموم و حتی خواص، ناشناخته باشد. یک «اگرِ بزرگ و نگرانکننده» برای تحقق این چشمانداز روشن وجود دارد: «اگر لابیها و باندبازیها ابگذارند.»
https://hamnava.ir/News/Code/9371341
0 دیدگاه تایید شده