هنر پنجرهسازی سنتی، در شمار صنایع دستی مرتبط با معماری ایرانی است. دنیای ُارُسی، بر تاریخ چند صدساله زندگی ایران پرتو افکنده و معمار تاریخی ایران را شور و نشاط بخشیدهاست. تلالو زرد و قرمز و سبز و آبی نور را از مجرای هنر عبور میدهد و بر دلهای بیقرار مینشاند. «سودابه اکبری» هنرمند اهل آمل و کارشناس ارشد هنرهای اسلامی با گرایش چوب، همراه همسرش «هادی فیاضی» که گرافیست کاربلدی است، چند سالی است که در کارگاه هنری دِیداد در تبریز، طراحی و ساخت پنجرههای گرهچینی و اُرُسی را به کمال رساندهاند. ویژگی اصلی کار سودابه و هادی، این است که در عین بهرهجستن از طرحهای گرافیکی، در شیوه اجرا بسیار پایبند هنر اصیل ارسی و گرهچینی هستند. همین باعث شده در طراحی، دقیقتر از هنرمندان سنتیکار، و در شیوهاجرا، اصیلتر از هنرمندن معاصر باشند.
پنجرههای رنگی و چارچوبهای سنتی، برای بسیاری از ما، صرفاً یادآور سریالهای تاریخی تلویزیون است. حتی برخی از مخاطبان خاص هنر، ممکن است درک واقعی از این آرایههای معماری، نداشتهباشند. برای مقدمه، لطفاً یک تعریف ساده و مشخص از گرهچینی و اُرُسی طرح کنید.
هادی فیاضی: ارسی، پنجره مشبکی است که از شیشههای رنگی (زرد، آبی، قرمز و سبز) تشکیل شدهاست. ویژگی اصلی ارسی این است که به جای گشتن روی پاشنه گرد، بالا میرود و در محفظهای که روی آن قرار گرفته جای میگیرد. قطعات مختلف ارسی، به شیوه گرهچینی در کنار هم چفت میشود. مقصود از گرهچینی نیز این است که طرحها و نقوش خاص با شکلهای هندسی هماهنگ و قرینه، به صورت کام و زبانه در کنار هم چیده میشوند و شاکله کلی ارسی را تشکیل میدهند.
تحصیل شما به طور تخصصی در گرایش هنرهای چوبی بوده و کارتان نیز همراستا با هنر و تحصیلتان است. چطور شد که به طور عَملی وارد کار پنجرههای ارسی و گرهچینی شدید؟
سودابه اکبری: گرایش من در دوره کارشناسیارشد، هنرهای چوبی بود. از طرف دیگر، به خاطر خانههای فوقالعاده زیبای قاجاری در تبریز، حوزه تحقیقاتی من به سمت گرهچینی رفت و جذب این گرهچوبیها و شیشهرنگیها شدم. بعد از دفاع در دوره ارشد، آقای دکتر نژادابراهیمی رئیس دانشکده معماری دانشگاه هنر اسلامی تبریز، به ما پیشنهاد کار دادند. مرمت خانه صدقیانی و گوهریون را به صورت گروهی شروع کردیم. یک بخش از خانه صدقیانی را گروه ما کار کرد و یک بخش دیگر را نیز سایر بچهها اجرا کردند. یک علاقه مشترک هنری بین من و همسرم وجود دارد و کارهای گرافیکیمان با همسرم است. پنج سالی در مرمت این دو خانه مشغول بودیم که هنوز هم ادامه دارد. ساماندهی یک بنای دیگر در همین مجموعه دانشکده معماری نیز نهایی شده و در حال هماهنگی برای آغاز مرمت آن هستیم.
هنر ارسی در خانه تاریخی صدقیانی تبریز
هنر و تخصص شما اگرچه مربوط به چوب است، اما فکر کنم بیشترین زحمت و هزینه کار شما مربوط به تامین شیشهرنگی است. فکر نکنم در تبریز مرکزی برای فروش شیشهرنگی باشد.
نه، اصلاً تا جایی که ما پیگیر بودیم، در ایران تولید شیشه رنگی نداریم. یک واحد تولید شیشه رنگی در اصفهان هست که کیفیت مطلوبی ندارد و به مرور رنگش میپَرد. شیشه رنگی خوب، شیشهای است که جنس اکسیدش رنگی باشد.یعنی اگر شیشه را بشکنید، مغز شیشه باید به همان رنگ باشد. اما الان متاسفانه شیشه سفید را رنگ میکنند و میگذارند در کوره و پس از خشکشدن به نام شیشهرنگی میفروشند. چنین شیشههایی، به مرور رنگ میبازد، یا ممکن است رنگ شیشه بریزد، یا اگر شیشه، خش بر دارد، رنگ سفید داخل شیشه، بیرون میزند.
پس شیشهرنگیهای نیاز داخلی ما از کجا تامین میشود؟
بیشتر از آلمان، اکراین و چین. ما وسط یک قرارداد کاری بودیم که جنگ اکراین شروع شد و از نظر شیشه، در تنگنا ماندیم. بسیاری از دوستانمان که در این هنر فعالیت دارند، با مشکل مواجه شدند. قیمت شیشهرنگی از متری دومیلیون به 18 میلیون رسیدهاست!
چهار رنگی که در ارسی به کار میرود (زرد، آبی، قرمز و سبز) چه فلسفه خاصی را همراهی میکنند؟
این چهار رنگ، در واقع دلالت دارد بر چهار عنصر طبیعت. در همه ارسیها این چهار تا رنگ را داریم. در ارسیهایی که نقش گیاهی دارند، قرمز رنگ گل و بوته، رنگ سبز رنگ برگ، آبی (که در ردیف آخر جای میگیرد) رنگ آسمان، و زرد رنگ خورشید است. سفید هم فضای خلوتی است برای امکان تنفس این طیفهای رنگی. البته ممکن است در حجم این رنگها تفاوتهایی وجود داشته باشد و سلیقه مالک هم شرط است. مثلاً در خانه تاریخی شفاهی آمل که خانه بسیار زیبایی است، زرد رنگ غالب در ترکیببندی ارسی است، تا نور بیشتری هدایت میکند. ترتیب شیشهگذاری نیز بسیار حائز اهمیت است. مثلاً آبی و قرمز از نظر شدت رنگ خیلی به هم نزدیک هستند و به ندرت پیش میآید که کنار هم قرار بگیرند. باید سعی کنیم حتماً یک قطعه سفید بین این دو رنگ باشد.
فکر کنم یک چالش دیگر برای شما خرید چوب باشد.
بهترین چوبها، چنار و گردو هستند. گردو را از اسکو و آذرشهر، و راش را که وارداتی است، از تهران تهیه میکنیم. مزیتی که راش دارد این است که پِرتیاش کمتر است و کاملاً هم خشک است. اگر چوبمان جنگلی باشد، حتما باید رطوبتش را کاملاً بگیریم. چوب اگر درست خشک نشود، خطای گرهچینیها مشکلساز میشود. این اتفاق برای همکاران ما افتاده است که چوب را از یک جای دیگر به شهری در شمال کشور میبرند، و بعد میبینند چوب چند سانتیمتر بزرگتر شدهاست!
شاخههای مختلف هنری مثل فرش و نگارگری، ممکن است در شهرها و دوراهای تاریخی مختلف، تفاوتهایی با هم داشته باشند. آیا این تمایز، در مورد پنجرههای ارسی –که بخشی از معماری سنتی ما است- رایج است؟
میتوان به این سوال پاسخ مثبت داد. من در مطالعه تطبیقی که روی ارسیهای تبریز و آمل داشتم، به تفاوتهایی در رنگبندی و طراحی ارسیهای صفوی و قاجار دست یافتم. ارسیهای تاریخی آمل، مربوط به دوره صفوی و قاجار، و ارسیهای تبریز، مربوط به قاجار است. پنجرههای صفوی، دارای دیزاینها و تزئینات متعددی هستند. یعنی شاهد یک ارسی پُرکار گرهچینی هستیم که در کنارش، آینهبُری و پارچهبُری نیز به طرز هنرمندانهای اجرا شدهاست. بنابراین ظرافت هنری ارسیهای صفوی بسیار بالا است. هر چه به سمت قاجار میآییم، حجم این تزئینات کمتر میشود. البته در ارسیهای دوره قاجار، رنگ بنفش را هم داریم که تا پیش از این دوره، سابقه نداشتهاست. ما در پنجرههای قاجار فقط گرهچینی و قوارهبُری داریم و آن دیزان ظریف دوره صفوی را نمیبینیم. این نتایج مربوط است به مقایسه ارسیهای تبریز و آمل که هر دو، دارای خانههای تاریخی باشکوهی هستند. شاید این نتیجه در مورد خانههای دیگر، تفاوتهایی داشته باشد. البته سلیقه استادکار و سبک کار او نیز بسیار تعیینکننده است.
من در برخی تصاویر، رنگهای دیگری مثل صورتی هم در ارسیها دیدهام.
این هم ممکن است. مثلاً در حسینیه مدنی آمل که تنها ارسی قواربُری آمل است، رنگ بنقش و صورتی نیز به کار رفتهاست. ممکن است رنگ قرمز شیشه، طی سالها به بنفش تغییر رنگ داده باشد که بعید به نظر میرسد. چون یکنواختی بنفش در این شیشهها مشخص است. اگر قرار باشد، قرمز، تغییر رنگ دهد، تا این حد با بنفش مطابق نمیشود. در ارسیهای تبریز، رنگ بنفش نداریم و غالباً شامل رنگهای سبز، قرمز و آبی و سفید هستند که البته ممکن است طیفهای رنگیشان تفاوتهایی داشته باشند که این هم بستگی دارد به سازنده و واردکننده شیشههای رنگی.
خب حالا که به تاریخ ارسی و شرایط شیشه و چوب پرداختیم، بفرمایید طراحی و اجرای یک ارسی از مرحله صفر تا صد چه مراحلی دارد؟
پلهپله کار ارسی ظریف و حساس است. گاهی در یک قطعه گرهچینی، یک خطای یکمیلیمتری، در نهایت به خطا پنج سانتیمتری در کل پنجره منجر میشود. درست مثل بافتن فرش است و رجبهرج آن باید درست جای خودش بنشیند. یک صبر و دانش و تجربه خاصی میطلبد. یکی از استادان ما به خاطر همین مرارتها، «گرهچینی» را به «گریهچینی» تشبیه کردهبود! من طرح دستی همسرم را روی سیستم اجرا میکنم. خطاهای اتصالات را در سیستم رفع میکنم و پرینت طرح را میگیرم. بنابراین طرحی که شما سفارش میدهید، با کمترین خطا، نهایی میشود. قطعات تکتک روی چوب در میآید. سمبادهکاری، برش، ابزارخوری و ایجاد کام و زبانه از مراحل دیگر است. تمام این بخشها بدون چسب و میخ، و فقط به صورت کام و زبانه است. نصب شیشه رنگی مهمترین و آخرین مرحله کار ارسی است. انتخاب قطعات اگر درست نباشد، در مرحله شیشهبُری و جاگذاری شیشه با مشکل روبهرو میشوید. در ضمن ترکیب شیشهرنگی هم اگر درست نباشد، فضا را خفه میکند. سنتیکارها، شیشه را پشت قطعه چوبی میگذارند و با مداد یا ماژیک برش میدهند. برای همین، خطای کارشان بالاست و شیشه درز دارد. اما ما قالبهایی برای شیشه ساختیم تا نگرانیی از موضوع نداشته باشیم. این کار هم سرعت کار ما را بالا میبرد و هم از دورریز شیشه میکاهد. میتوانم بگویم پرتی شیشهرنگی در کارگاه ما، بسیار ناچیز است. این دقت را مدیون «استاد منوچهر ارجمند» هستیم که باید از ایشان اسم ببرم و تشکر کنم. از روز اول مثل یک پدر بالای سرما بودند و همه دقت و علاقه را ایشان در ما ایجاد کردند. بعد از پایان کار، این قالبها را در اختیار کارفرما قرار میدهیم، تا اگر فرداروز یکی از شیشهها شکست، بدون نیاز به ما، بتواند شیشه موردنیاز را جاگذاری کند.
هنر شما، با توجه به بحثهایی که شد، هنر گرانی است و به احتمال زیاد، صرفاً برای طبقه متمول قابلتامین باشد. شاید داشتن پنجرههای ارسی، برای قشر متوسط، تقریباً یک موضوع دستنیافتنی باشد. این موضوع چقدر دغدغهتان است؟
فکر میکنم هر خانه ایرانی، باید دستکم یکی از این پنجرهها و عناصر هنر چوبی را داشته باشد. قبول داریم که این پروژهها گرانقیمت هستند. حتی اگر گران هم نباشند، فضای محدود آپارتمانی اجازه داشتن پنجره ارسی بزرگ با ریزهکاریهای نفیس را نمیدهد، اما ما سعی میکنیم برای کسانی که علاقهمندند، جلوهای از هنر ارسی و گرهچینی را به صورت پارتیشن، آینه یا حتی پاراوان، طراحی کنیم.
امروز حتی قشر متمول، اگر قرار باشد روی پنجرههای خانه، هزینه کنند، قطعاً اولویتشان خرید پنجرههای مقاوم دوجداره و عایقدار است. چرا که ارسی در برابر سرما و سر و صدا، کاری از پیش نمیبرند. فکر میکنید هنر ارسی و گرهچینی، قابلیت تلفیق با فناوری مدرن را دارد؟
فکر میکنم این قابلیت را داشته باشد. برخی از دوستان این کار را کردهاند. یعنی ارسی را بین فضای دو قطعه شیشه پرس میشود. یا اینکه ارسی و قوارهبری در پشت شیشه دو جداره نصب شود تا حالت بالارونده آن نیز حفظ شود. میتوان چنین تمهیداتی اندیشید. اما راستش را بخواهید، سلیقه ما این نیست. این کار یک هنر سنتی است و وقتی با پیویسی ترکیب شود، اصالت خود را از دست میدهد. چنین تلفیقی اگر اتفاق نیفتد بهتر است! ای کاش هنر ارسی، در همان مسیر اصیل و سنتی خود ادامه داشته باشد.
این خیلی خوب است که برای هنر خود تا این حد، حریم قائل هستید و صادقانه میگویید که حاضر نیستید اصالت کار را صرف مزیتهای مدرن بکنید.
قطعا همین طور است. خیلیها سفارش ارسی به ما میدهند، اما از ما میخواهند، به جای شیشهرنگی، تلقرنگی بگذاریم! یا طرح را با سیانسی کار کنیم! چنین ترفندهایی، شاید نمایی از ارسی را داشته باشد، اما جایگاه هنری ندارد. مثل تفاوت فرش دستباف و ماشینی است، یا مثل گل مصنوعی است و عطر بوی هنری ندارد. چنین سفارشهایی را قطعاً قبول نمیکنیم. البته کم نیستند کسانی که این سفارشها را قبول میکنند.
ما وقت و زمان را برای هنر این کار صرف میکنیم و شکر خدا، سفارشهای خوبی هم داریم. همین الان از شهرهایی نظیر تهران و حتی اردکان سفارش داریم.
همکاری شما طبیعتاً نمیتواند محدود به دانشگاه باشد و تعامل با مجموعهای مثل میراث فرهنگی، در صنف هنری شما ضروری است. میراث چقدر پای کار است؟
این مجموعه متاسفانه، حمایتی از ما ندارد. اگر هم حمایتی میکنند، ما را به سمت همکاری با کسانی هدایت میکند که کارشان جای تاسف دارد. برای مایی که کار خود را در نهایت ظرافت و حساسیت ادامه میدهیم، خیلی سخت و تاسفبار است همکاری با کسی که به زعم خودش 20 سال سابقه کار دارد، اما توجهی به هنر و اصالت کار ندارند.
باور نمیکنید، کار را با منگنه جمع میکنند! ارتباط ما با میراث، بعد از کلی نامهنگاری، به دست کارمندی رسیده که خودش را در کار پنجره و ارسی مدعی میداند. طبیعی است که چنین فردی، فرصتی برای کار ما ندهد. متاسفانه فضای کار و هنر ما انحصاری شده و اجازه به فعالیت جوانان داده نمیشود.
هادی فیاضی: این وضعیت را مقایسه کنید با سایر کشورهای همسایه. کسی را میشناختم که در باکو گرهچینی کار میکرد. در اینستاگرام برای من پیغام گذاشت که شما این هنر را از باکو دزدیدهاید! گفتم این هنر، از ایران به باکو رسیده و اصلاً تاریخ و هنر ایران قابلقیاس نیست با کل تاریخ کشور شما. ادعای او اگرچه غلط بود، اما نشاندهنده حمایتی بود که در آن کشور از هنرمندان میشود. میراث فرهنگی باکو، درصدد تصاحب هنر گرهچینی است و معمولاً به برخی از مسافران خاص خود، در فرودگاه، قطعاتی از گرهچینی و شیشهرنگی هدیه میدهد.
سپاسگزارم. برای شما و کارگاه پرشورتان آرزوی موفقیت دارم.
ما هم متشکریم. لازم میدانیم از حمایتهای دکتر کینژاد رئیس پیشین دانشگاه هنر اسلامی تبریز و دکتر نژادابراهیمی رئیس دانشکده معماری قدردانی کنیم.
_______________
گفتگو: فرشید باغشمال
عکس: مهسا دشتی
https://hamnava.ir/News/Code/8164142
0 دیدگاه تایید شده